نقش سازمان‌های مردم‌نهاد در مبارزه با کار کودک

یکی از پایگاه‌هایی که در زمینه کار کودکان شکل گرفته و به احقاق حقوق آن‌ها کمک می‌کند، سازمان‌های مردم‌نهاد غیردولتی (سمن‌ها) است. این داوطلبان اجتماعی تلاش می‌کنند برای ایجاد وضعیت بهتر گروه‌های مختلف اجتماعی به دولت‌ها یاری برسانند و نقش خود را در این عرصه ایفا کنند. مبارزه با معضلات اجتماعی امری مداوم و سخت محسوب می‌شود که برای آن باید تمامی گروه‌های خرد و کلان اجتماعی وارد میدان شوند و اصلاح و بهبود وضعیت ناگوار کودکان کار را محقق کنند.

انجمن‌های گوناگونی برای حمایت از کودکان در کشورهای جهان شکل می‌گیرد. کودکان، قربانیان کوچک فقر و نبود سیاست‌های کارساز در جامعه هستند. عواملی چون فقر، بیکاری، اعتیاد، رشد مهاجرت، ضعف سیستم رفاه اجتماعی، فقدان مهارت‌های زندگی در کلانشهر جزو عوامل ساختاری در تشدید معضل کار کودکان محسوب میشود. عمده کودکان کار و خیابان در حاشیه شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند که تغییر در خاستگاه‌های اجتماعی آن‌ها در بیشتر اوقات ناممکن به نظر می‌رسد. نهادهای غیردولتی با ایجاد برنامه‌ها و پروژه‌های مختلف، آموزش‌ و آگاهی‌بخشی درخصوص ضررهای کار کودکان، ترویج حقوق و ایجاد فرصت‌های آموزشی و توانمندسازی برای کودکان کارگر فعالیت می‌کنند. فعالان اجتماعی در کشورهای مختلف سعی دارند با توجه به فرهنگ عمومی و سیاست‌های حاکم در جامعه خود مفرهایی برای کودکان تحت ظلم بیابند و شرایط زندگی بهتری برای آن‌ها رقم بزنند.

به طور مثال یکی از کارهایی که سمن‌ها برای کودکان کار انجام می‌دهند، آموزش است. افراد تحصیلکرده به عنوان داوطلب بخشی از وقت خود را برای آموزش کودکانی که فرصت تحصیل نداشته و بیسواد مانده‌اند اختصاص می‌دهند. همین امر کمک بزرگی به وضعیت کودکان کار می‌کند. انجمن‌های غیردولتی برای انجام چنین اموری امکانات خاصی را طلب نمی‌کنند. گاهی دیده می‌شود که آن‌ها در پارک‌ها و خیابان‌های شهر به آموزش و تربیت کودکان کار مشغول‌اند. به حاشیه شهرها می‌روند و از محل جمع‌آوری کمک‌های مردمی حداق رفاهیات را برای کودکان کار و خانواده‌های فقیر آن‌ها فراهم می‌کنند. البته تأمین شرایط مطلوب برای این کار همت دولت‌ها را می‌خواهد تا بتوان از چنین پتانسیلی بهترین نتیجه را گرفت. آن‌ها همچنین از طریق برگزاری کارگاه‌ها، سمینارها و برنامه‌های آموزشی، به آگاه‌سازی درباره ضررهای کار کودکان و حقوق کودکان در جامعه می‌پردازند. بسیاری از مردم جامعه نسبت به پدیده کودکان کار و معضلات مرتبط با آن اطلاعات کافی ندارند و ضرورت حمایت از این قشر را درک نکرده‌اند. در اینجا نیز تشکل‌های غیردولتی به میدان می‌آیند و فرهنگ حمایت از کودکان را در جامعه مطرح می‌کنند. سعی آن‌ها بر این است که فرهنگ اجتماعی غالب را در جهت حمایت از کودکان و مخالفت با کارشان تغییر دهند.

همچنین سمن‌ها تلاش می‌کنند تا راهکاری برای مبارزه با فقر که کودکان را مجبور به کارهای سخت کرده پیدا کنند. ریشه‌شناسی فقر و علل وجود آن از طریق پژوهاش‌های جامعه‌شناسان، کار تخصصی دولت‌ها و فعالیت‌های جامعه مدنی میسر می‌شود، اما زمینه‌های زدودن فقر و سازوکارهای قانونی و اجتماعی تنها با دخالت مستقیم دولت و قوه قضاییه ممکن است. به همین خاطر باید گفت متأسفانه همچنان موفقیت در این زمینه نامحسوس و ناچیز است. دولت‌ها باید با سیستم اقتصادی درست فقر را در کشور ریشه‌کن کنند. بهبود وضع اقتصادی یک امر کلان است و در این مورد از دست نیروهای داوطلب کار زیادی برنمی‌آید. با این وجود انجمن‌ها تلاش‌های خود را متوقف نمی‌کنند. تشویق خانواده‌های فقیر به کارآفرینی یکی از راه‌حل‌هایی است که فعالان اجتماعی معتقدند می‌تواند فقر خانواده‌ها را کاهش دهد و کودکان را از گوشه خیابان‌ها و کارگاه‌ها به خانه و مدرسه بیاورد. اگر کودکی مجبور نباشد کار کند، کودکی خود را بازمی‌یابد و می‌تواند همچون کودکان دیگر بدون دغدغه نان به کام‌جویی از دوران کودکی خود بپردازد.

سازمان‌های مردم‌نهاد فعالیت‌های حقوقی و سیاسی در جهت تصویب و اجرای قوانین حمایتی از کودکان کار را نیز در پیش می‌گیرند. در موارد بسیاری شاهد این هستیم که به همت داوطلبان اجتماعی، ضرورت وجود یک قانون در جامعه شناخته و به مجرای سیاست‌گذاری وارد می‌شود و دولتمردان را برآن می‌دارد تا ماده قانونی مرتبط با آن را تصویب و اجرایی کنند.

یکی دیگر از وظایف تشکل‌های غیررسمی رسوخ به حوزه فرهنگ و از میان برداشتن تصورات نادرست نسبت به کودکان کار است. باور اینکه کودکان برای کاری که انجام می‌دهند، حق انتخابی ندارند و از طریق باندهای مافیایی به کار گرفته می‌شوند، می‌تواند ذهنیت مردم را درباره آن‌ها بهبود دهد. به‌طور کلی یک کودک تنها قربانی شرایط بدی است که در آن گرفتار شده و به علت عدم قدرت تصمیم‌گیری و ناتوانی بدنی امکان مخالفت و رهایی از وضع موجود را ندارد.

سمن‌ها سعی می‌کنند در زمینه توانمندسازی کودکان کار نقش ایفا کنند و برنامه‌هایی را به اجرا درآورند. این اتفاق به‌ضورت فرایندی انجام می‌شود. به‌طوری که شاخه‌هایی همچون توانایی تأثیر بر زندگی فرد، واقف شدن نسبت به ارزش خود به عنوان یک انسان، آموختن تصمیم‌گیری، شناساندن مشارکت و آینده‌نگری را در بر می‌گیرد. کمک گرفتن از مددکاران اجتماعی و یافتن راه‌های قابل انجام در مورد کودکان کار یکی از دغدغه‌های اصلی تشکل‌های غیررسمی محسوب می‌شود. نتایج تحقیقات جاکی از این است که کمک‌های سازمان‌های غیردولتی در بهبود وضعیت کودکان کار تا حد قابل‌قبولی مؤثر بوده است.

البته در مواردی دیده می‌شود که این سازمان‌ها به علت محدودیت‌ها و موانع قانونی، با دلسردی از ادامه فعالیت منصرف می‌شوند. در چنین مواقعی تعامل با سازمان‌های بین‌المللی، روانشناسان، مددکاران اجتماعی، معلمان و اهالی رسانه می‌تواند راه‌گشا باشد و باعث احیای آن‌ها شود. این امر اهمیت دارد و باید خود تشکل‌ها مراقب باشند تا در دام ناامیدی نیافتند.

در مجموع سازمان‌های غیردولتی و مردم‌نهاد صدای کودکان کار هستند و به عنوان یک تریبون برای آن‌ها عمل می‌کنند. بیان مشکلات مربوط به کار غیرقانونی کودکان، آگاه کردن مردم درباره لزوم حمایت درست از این قشر، زدودن باورهای غلط در مورد کودکان کار، دادن راهکارهای اصولی در مقابل حمایت‌های خیابانی و صرفاً دلسوزانه، کمک به پیگیری آموزش، بهداشت، تغذیه و امور فرهنگی و خانوادگی کودکان محروم و شاغل و نیز تلاش برای قانونمند کردن مفادی جهت حمایت از قشر کم‌سن و سال فعال در جامعه تمام باری است که ان.جی.او ها بر دوش دارند و کمر همت بسته‌اند تا بتوانند قدمی در زمینه از بین بردن کار کودکان بردارند. بدون تردید فعالیت در این زمینه باید تا جایی ادامه پیدا کند که کودکان کار هم روزی طعم شهروندی و زندگی مطلوب را بچشند.

کد خبر: 72191

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 6 + 3 =