علیجعفر دهکردی در گفتوگو با آتیهآنلاین« الزامات و چهارچوب پیوست تأمین اجتماعی در برنامههای کلان کشور» پژوهشی در راستای تدوین چهارچوب سیاستهای کلی تأمین اجتماعی دانست و در توضیح یافتههای این مطالعه گفت: یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که با توجه به اینکه اهم مسائل حوزة تأمین اجتماعی در بندهای پیش از بند نهم مطرح شده است، بیان مصرح این بند، توجه به مسئلة اجتماعی (بهطور خاص تأمین اجتماعی) را به فراسوی سیاستگذاری در این حوزه میبرد و آن را در جایگاهی فرابخشی پیگیری میکند.
وی افزود: بهعبارتی سند بهطور شفاف انتظارات از تحقق تأمیناجتماعی را در سطح کلان سیاستگذاری قرار میدهد و همین موضوع پژوهشگر را بهسوی تلقی این بند بهمثابة یک سیاست بنیادی، و بهنوعی بازگرداندن امر اجتماعی به عرصة سیاستگذاری کشور ترغیب میکند.
دهکردی تأکید کرد: نتایج حاصل از این پژوهش به تدوین کلیات چهارچوب سیاستهای اجتماعی برای دستیابی به چهارچوب پیوست تأمین اجتماعی بر اساس جمعبندی نکات فوق، به شرح زیر قابل بازآرایی و دستهبندی است، تأکید بر امانتداری، چشمانداز و ویژگیهای نظام تأمین اجتماعی از ارزشهای موردتأکید در سند هستند.
مدیر عامل مؤسسه عالی پژوهش « آیندهپژوهی روندهای تحول در سازوکارهای سازمانی و اجرایی سازمان تأمین اجتماعی» یکی دیگر از مطالعات این مؤسسه خواند و در بیان هدف این مطالعه گفت: هدف از انجام پژوهش حاضر این است که با بررسی روندهای ساختار، عملکرد، کارکرد و وظایف سازمان تأمین اجتماعی به سناریوهای آیندة تأمین اجتماعی و راهبردهای مناسب آن در یک افق دهساله حرکت کرد.
وی افزود: از طریق سناریونویسی شواترز و با توجه به عوامل کیفی، چهار سناریو در راستای عدم قطعیتهای فراگیری پوشش بیمة اجتماعی و ارتقای کیفیت و اصلاح ساختار برای آحاد مردم به دست آمد و راهبردهای متناظر با محتملترین سناریو ارائه شد.
آیندهپژوهی توانمندسازی دهکهای پایین درآمدی در ایران
دهکردی افزود: «آیندهپژوهی توانمندسازی دهکهای پایین درآمدی در ایران» یکی دیگر از مطالعات انجام شده مؤسسه خواند و گفت: فقر اقتصادی یکی از معضلات اساسی در بسیاری از کشورهای دنیا به شمار میرود که با آثار منفی قابل ملاحظهای برای جوامع بشری همراه است. شناخت و بررسی هرچه بیشتر عوامل مؤثر در بروز فقر، میتواند گامی مؤثر در جهت کاهش بار ناشی از این معضل باشد. در این راستا چنانچه سیاستگذاران از وضعیت آیندههای مختلف در این رابطه آگاهی داشته باشند، میتوانند از اکنون برای هر آیندة محتملی بهترین سیاستها و راهبردها را برنامهریزی کنند. بنابراین این مطالعه با هدف آیندهپژوهی فقر در ایران 1422 با رویکرد برنامهریزی مبتنی بر سناریو انجام پذیرفت.
دهکردی با اشاره به اینکه مطالعة حاضر در دو فاز انجام شد، افزود: در فاز اول به بررسی عوامل مؤثر بر بروز فقر با استفاده از مرور نظامند پرداخته شد. در فاز دوم و پس از شناسایی عوامل و نیروهای پیشران و کلیدی با بررسی و تحلیل اثرات متقابل بین این عوامل و وضعیتهای احتمالی هر کدام، سناریوهای سازگار تدوین شد.
دهکردی ادامه داد: در فاز اول مطالعه 35 عامل و نیروی پیشران فقر شناسایی و در دو بخش خرد (15 عامل) و کلان (20 عامل) طبقهبندی شد و در نهایت 6 سناریوی سازگار شامل سناریوهایی با روند نامطلوب و مواجهه با عوامل تشدیدکننده و زمینهساز فقر، سناریوهایی با طبیعت آرام و حفظ وضع موجود به همراه تشدید سوء مدیریت و عدم حمایت دولت و نهادهای حمایتی و سناریوهایی با روند مطلوب به همراه وضعیت کنونی تحریمها تدوین شد.
وی توضیح داد: براساس یافتههای مطالعه و با تأکید بر سناریوهای گروه اول با احتمال رخداد بالا، 9 عامل (سوء مدیریت، تحریمها، تعارض و جنگ، سطح پایین یا فقدان تحصیلات، سوانح و حوادث طبیعی، فقدان شغل و منبع کسب درآمد، فساد مالی، عدم رشد و توسعة اقتصادی و عدم حمایت دولت و نهادهای حمایتی) از 11 عامل نهایی مؤثر بر فقر در ایران 1422 از وضعیت نامطلوبی برخوردار خواهند بود. بنابراین برنامهریزی فقرزدایی و سیاستگذاری در راستای پوشش نواقص موجود از حال حاضر با تمرکز بر این 9 عامل قابل توصیه است.
طراحی و آزمون مدل نقش مداخلهای توانمندسازی کارکنان سازمان تأمین اجتماعی
دهکردی در تشریح نتایج « طراحی و آزمون مدل نقش مداخلهای توانمندسازی کارکنان سازمان تأمین اجتماعی در رابطه بین مدیریت دانش و میزان کارآفرینی سازمانی » گفت: جامعه آماری این پژوهش را تعداد 1430 نفر از مدیران و کارکنان سازمان تأمین اجتماعی کشور تشکیل میدهند که با روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 330 نفر از آنها بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. یافتههای پژوهش حاضر حاکی از آن است که مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد و همچنین توانمندسازی کارکنان در سازمان تأمین اجتماعی کشور رابطه میان کارآفرینی سازمانی و مدیریت دانش را تعدیل میکند. در نهایت، پژوهش حاضر راهکارها و پیشنهادهایی را در این راستا به کارکنان و مدیران سازمان تأمین اجتماعی کشور ارائه میکند.
او در توضیح « مطالعه وضعیت محافظت مالی در هزینههای سلامت در بیمهشدگان سازمان تأمین اجتماعی در بخش درمان غیرمستقیم در سال 1402» گفت: در این مطالعه میزان محافظت مالی در برابر هزینههای سلامت در میان بیمهشدگان سازمان تأمین اجتماعی در بخش غیرمستقیم ارزیابی شد. دادههای مربوط به 1691 خانوار بیمهشده در 5 مرکز استان براساس نمونهگیری چندمرحلهای در سال 1402 ارزیابی شد. دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامة سازمان جهانی سلامت از طریق مصاحبة رو در رو جمعآوری شد.
وی در نتایج توصیفی این مطالعه گفت: نتایج نشان داد خانوارهای با پوشش بیمة اجتماعی در کشور حدود 11 درصد از هزینههای خود را برای سلامت هزینه میکنند. شیوع هزینههای کمرشکن در آستانة 40 درصد ظرفیت پرداخت خانوار، 7/15 درصد و در آستانههای 30 درصد و 20 درصد بهترتیب برابر با 1/20 و 1/30 درصد بود. سن سرپرست خانوار، وضعیت اقتصادی خانوار، استفاده از خدمات دندانپزشکی، استفاده از خدمات دارویی و استان محل زندگی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر مواجهة خانوارهای مورد مطالعه با هزینههای کمرشکن سلامت است. شاخص کاکوانی نشان داد افراد با وضعیت اقتصادی پایینتر مشارکت بیشتری در تأمین مالی سلامت دارند.
دهکردی تصریح کرد: مطالعه حاضر نشان داد استفاده از روش پرداخت مستقیم برای تأمین مالی هزینههای سلامت بر مبنای ظرفیت پرداخت خانوارها عادلانه نیست و به فقیر شدن خانوارها و حتی عدم استفاده از خدمات سلامت در بعضی مواقع منجر میشود.
وی اضافه کرد: پیشنهاد طرح موردنظر در راستای افزایش حفاظت مالی از خانوارهای با بیمة اجتماعی این است که سازمان از طریق مختلف مانند تأمین منابع مالی جدید از طریق کاهش هزینهها و یا افزایش حقبیمه در راستای افزایش پوشش خدمات دندانپزشکی و خدمات دارویی حرکت کند. قطعاً افزایش پوشش بیمهای برای این دو نوع خدمات به کاهش قابل ملاحظه در پرداختهای مستقیم از جیب و شیوع هزینههای کمرشکن و هزینههای فقرزای سلامت منجر خواهد شد.
پوشش خدمات سلامت بیمههای اجتماعی در ایران و کشورهای منتخب
مدیرعامل مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی در مرور مطالعه « پوشش خدمات سلامت بیمههای اجتماعی در ایران و کشورهای منتخب» گفت: تعیین خدمات بستة بیمة درمان پایه، یکی از چالشهای اساسی سازمانهای بیمهای بوده است. بهعبارتدیگر، این سازمانها همیشه با این سؤال روبهرو هستند که با توجه به محدودیت منابع، برای تعیین خدمات این بسته چه معیارهایی را مورد توجه قرار دهند. بدون تعیین معیارهای تأثیرگذار بر تدوین بستة بیمة درمان پایه، بستة خدماتی تعریف میشود که از نظر سیاسی غیرقابل قبول است، از جهت مالی امکانپذیر نیست، از منظر فنی ناکاراست.
وی اضاقه کرد: با توجه به محدودیت منابع موجود و بالا بودن تقاضا برای خدمات سلامت لزوم استفاده از شیوههای مناسب اولویتبندی مطرح میشود. هرچند توافقی قطعی میان متخصصان سلامت و سیاستگذاران برای استفاده از روشی خاص در اولویتگذاری وجود ندارد، اما شواهد بیانگر آن است که تعریف یک بسته از خدمات سلامت و تعیین گروههای هدف میتواند گام آغازین مناسبی برای ارائة خدمات سلامت به تمامی افراد جامعه و دستیابی به پوشش همگانی سلامت در یک دورة زمانی بلندمدت باشد.
دهکردی تأکید کرد: هدف پژوهش حاضر علاوه بر اینکه خدمات سلامت تحت پوشش بیمه (شمول) و سهم بیمه از هزینة خدمات تحت پو شش (سطح پوشش) بیمههای اجتماعی در ایران و کشورهای منتخب شناسایی شد بلکه نحوة ورود خدمات سلامت به بستة بیمه نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
وی در تشریح یافتههای این پژوهش و معرفی اجزای بستة خدمات سلامت پایه گفت: سلامت مادر و نوزاد، سلامت و ایمنسازی کودک، درمان و کنترل بیماریهای واگیر، تغذیه، ایمنسازی (واکسیناسیون)، درمان و پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر، بهداشت دهان و دندان،سلامت روان، مراقبتهای اورژانسی، ایمنی مواد غذایی، بهداشت محیط و بهداشت مدارس، آموزش بهداشت ،خدمات تشخیصی، داروهای ضروری و تجهیزات عناوین خدمات سلامت پایه هستند که هر یک دارای زیرمجموعههای تعریف شده مجزا هستند.
دهکردی ادامه داد: براساس یافتههای این پژوهش میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که تهیة فهرست خدمات درمانی تحت پوشش بیمههای اجتماعی در ایران و سایر کشورهای مشابه با ایران (تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص داخلی سرانه و جمعیت مشابه) میتواند امکان اصلاح و تغییر در پوشش خدمات بیمه در کشور را حاصل کند.
برنامۀ عملیاتی حرکت بهسوی اجرای پروندۀ الکترونیک سلامت
او « برنامۀ عملیاتی حرکت بهسوی اجرای پروندۀ الکترونیک سلامت» را یکی دیگر از پژوهشهای منتخب مؤسسه خواند و در تشریح فازهای انجام این پژوهش گفت: در فاز اول و دوم پژوهش، مطالعات و اسناد مربوطه براساس معیارهای ورود و خروج از مطالعه پایش و غربالگری شدهاند و در نهایت مطالعات نهایی برای استخراج دادههای مرتبط انتخاب شد. همچنین در فاز سوم و چهارم، نمونة پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند از بین خبرگان و متخصصان مربوطه انتخاب شده است. همچنین در مواردی، برای تکمیل دادههای بهدستآمده، از روشهای نمونهگیری گلوله برفی یا نمونهگیری از موارد تأیید یا ردکننده نیز استفاده شده است.
دهکردی در توضیح مطالعه« آسیبشناسی قانون بازنشستگی مشاغل سخت و زیانآور باتوجهبه آلایندههای محیط کار و استانداردهای سالمسازی و ارائه اصلاحات» گفت: این گزارش شامل چهار مرحله معیارها و مؤلفههای تشخیص درجة سخت و زیانآوری مشاغل در جهان و استانداردهای بینالمللی، بررسی وضعیت عاملهای مختلف مرتبط با عوامل زیانآور و آلایندههای محیط کار از طریق نمونهگیری، آسیبشناسی رفتار کارفرمایان در رفع یا حذف صفت سخت و زیانآوری مشاغل گروه الف و شناسایی انگیزههای آنها در این خصوص و ارائه پیشنهادهایی بهمنظور اثرگذاری مناسب بر سالمسازی محیط کار است.
ارائه الگوی توانمندسازی اقشار آسیبپذیر مناطق مرزی
دهکردی در بیان نتایج مطالعه « ارائه الگوی توانمندسازی اقشار آسیبپذیر مناطق مرزی (مورد مطالعه: استانهای کرمانشاه و کردستان » گفت: یافتههای پژوهش نشان داد عدم تحقق عدالت فضایی و سرزمینی در مناطق مرزی استانهای مورد مطالعه به عدم توانمندی اقتصادی و اجتماعی ساکنان مرزنشین منجر شده است. تمرکزگرا بودن سیاستهای اقتصادی یکی از ریشههای مهم فقدان توانمندی اقشار آسیبپذیر است. بنا بر یافتههای پژوهش بهرغم اجرا و پیادهسازی برنامهها و سیاستگذاریهای توانمندسازی نظیر کارت پیلهوری، کارت مرزنشینی روستاییان، بازارچههای موقت و ....، عدالت اقتصادی آنچنانکه باید در این نواحی تحقق پیدا نکرده است.
او در بیان خطمشیهای این مطالعه در راستای توانمندسازی اقشار آسیبپذیرگفت: یکی از راهکارها، رجوع به دانش بومی و ارتباطات محلی برای حل و مدیریت مسائل بنیادی مناطق مرزی است. استفاده از دانش بومی جوامع محلی و بومیسازی میتواند به کاهش پیامدهای آسیبشناختی جریان توسعه از طریق سازگاری با مفاهیم مطرحشده در پارادایمهای جدید توسعه کمک کند. هرچند تصور بر این است عواملی چون نگاه امنیتی به منطقه، دوری از مرکز، حاشیهای بودن و عواملی از این دست عوامل اصلی در وقوع عدم توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی مناطق مورد مطالعه هستند.
مدیرعامل مؤسسه عالی پژوهش تصریح کرد: البته برخی متغیرها مانند «انسداد جغرافیایی و عدم تمایل ثروتمندان بومی برای مشارکت اقتصادی در منطقه»، از مهمترین عوامل عدم توسعه و توانمندسازی هستند. بهطورکلی یافتههای این پژوهش نشان داد که ساکنان مناطق مرزی نواحی مورد مطالعه در مجموع دیدگاهها و نگرشهای متناقضی به برنامههای توانمندسازی داشتند. در یکسو، اکثر مصاحبهشوندگان رویکرد خنثی، متعارض و گاهی بدبینانهای نسبت به برنامههای توانمندسازی داشتند. در سوی دیگر این طیف، برخی مصاحبهشوندگان با توجه به پایگاه طبقاتی و زمینههای اجتماعی– فرهنگی که داشتند، نگرشهای مثبتی نسبت به برنامههای توانمندسازی اتخاذ کردند.
دهکردی اضافه کرد: آنها هرچند معتقد بودند که زندگی در مرز، نشاندهندة مجموعهای از سختیها و رنجها و مصائب است، اما بااینحال با تفسیر از احکام الهی و جهانبینی اسلامی بر این اعتقاد بودند که سختی و رنج پایدار نیست و چنین برنامههایی میتوانند بهمرور باعث گشایشهای اقتصادی و اجتماعی برای ساکنان مناطق مرزی شود. علاوهبراین یافتههای این مطالعه نشان داد که نخبگان محلی در مجموع به مسائلی چون «ناپایداری برنامههای اجرایی، توانمندسازی دولتمدار، توانمندسازی انتزاعی، عدم مشارکت نخبگان در برنامههای توانمندسازی و توانمندسازی نامتوازن» اشاره کردند که هرکدام از آنها بخشی از مسائل خاص برنامهها و سیاستهای توانمندسازی را تبیین میکند.
وی ادامه داد: یافتههای این مطالعه همچنین نشان داد که در مجموع پاسخگویان به عواملی مانند «استفاده از ظرفیتهای بدیل در مناطق مرزی، ترویج کارآفرینی، انتخاب افراد اصلح، کمپینهای رسانهای هدفمند و ایجاد زیرساختهای اقتصادی» بهعنوان مهمترین عوامل توانمندسازی اقشار آسیبپذیر اشاره کردند. بنا بر یافتههای این مطالعه، در ایران نیز به نظر میرسد در مناطق مرزنشین استانهای کردستان و کرمانشاه بهرغم تلاشهای مراجع ذیربط، فرهنگ بیمه کردن به فرایندی گسترده و عمومی تبدیل نشده است.
به گزارش آتیهآنلاین، مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی در هفته پژوهش سال جاری ، علاوه بر برگزاری نشستهای علمی - تخصصی و جشنواره انتخاب پژوهش و پژوهشگر، از مطالعات برتر با محوریت سیاستهای کلی تأمین اجتماعی با حضور وزیر کار رونمایی کرد.
نظر شما