معلمی شغل نیست، عشق و انتخاب است

معلمی فقط یک شغل نیست، معلمی یک عشق و یک انتخاب است؛ چراکه اگر این‌طور نبود، با وجود استرس‌های فراوان، مسئولیت‌های بیش از حد، نیاز به مهارت‌های مختلف و درآمد بسیار پایین در مقایسه با مشاغل دیگر، کمتر کسی این شغل را قبول می‌کرد.

۱۲ اردیبهشت‌ماه در تقویم رسمی ایران به عنوان روز معلم نامگذاری شده است. هدف از این نامگذاری قدردانی از زحمات و ارج نهادن به جایگاه والای معلم است. معلمی شغل و حرفه نیست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است. روز معلم، روز بزرگداشت عشق و ایثار است. شهید رجایی می‌گوید: «معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده‌ای، رهایش کن و اگر عشق توست، مبارکت باد.» معلم بودن، هنری است که با درهم آمیختن عشق و علم، جامعه را می‌سازد و به جایگاهی والا می‌رساند.

به بهانه فرارسیدن روز معلم با دو تن از معلمان آموزش‌وپرورش گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

جایگاه و منزلت معلم در جامعه امروز

معصومه شکوهی‌فرد، معلم پایه دوم ابتدایی یک دبستان پسرانه در تهران با ۱۲ سال سابقه تدریس در گفتگو با «آتیه‌آنلاین» درباره جایگاه و منزلت معلم می‌گوید: «در گذشته معلم مقام و منزلت بالاتری داشت و برای این قشر جامعه احترام بیشتری قائل بودند، اما در حال حاضر به دلایل معیشتی و با توجه به اینکه مادیات نقش تعیین‌کننده‌تری در جامعه ایفا می‌کند، جایگاه معلمان مورد تهدید واقع شده است. حقوق و مزایای این قشر از جامعه نادیده گرفته می‌شود، در حالی که یک معلم نباید دغدغه مالی داشته باشد. مشکلات معیشتی آنان بر روی آموزش و نحوه تدریس‌شان اثرگذار خواهد بود.»

او ویژگی‌های معلم موفق را این‌گونه توضیح می‌دهد: «به اعتقاد من معلم موفق باید رابطه خوب و سازنده‌ای با دانش‌آموزان داشته باشد، به آن‌ها احترام بگذارد، هیچ‌گاه به شخصیت شاگردانش توهین نکند و سعی کند با تشویق نقاط مثبت شخصیت دانش‌آموزان اعتماد به نفس آن‌ها را بالا ببرد. یک معلم موفق باید روابط اجتماعی خیلی خوبی با اولیا و سایر کارکنان مدرسه داشته باشد.»

شکوهی‌فرد اضافه می‌کند: «معلمی که عاشق کارش است، از تدریس لذت می‌برد و همواره در حال یادگیری و بالا بردن دانش و توانایی‌های خود است یک معلم موفق و کارآمد است.»

تدریس همراه با بازی و دست‌ورزی

این معلم در ادامه با اشاره به چگونگی نحوه تدریس به منظور تأثیرگذاری بیشتر بر روی دانش‌آموزان می‌گوید: «تدریس باید همراه با بازی و دست‌ورزی باشد، یعنی محتوای آموزشی با کمک روش‌های نوین و جذاب تدریس شود. روش تدریس باید طوری باشد که دانش‌آموزان را درگیر کند. اینکه صرفاً معلم صحبت کند و بچه‌ها گوش بدهند اصلاً تاثیرگذار نیست. انجام دست‌ورزی و کاردستی مربوط به درس و بازی‌های فکری باعث افزایش خلاقیت دانش‌آموزان شده و در یادگیری آن‌ها بسیار مؤثر واقع می‌شود.»

او درباره شیوه تدریس و رفتار با دانش‌آموزان با سطح هوشی متفاوت می‌افزاید: «بچه‌ها با ضریب هوشی متفاوتی در کلاس حضور دارند. توجه به تفاوت‌های فردی یکی از الزامات اجرای تدریس است. به عنوان مثال بعضی از دانش‌آموزان هوش شنیداری بالاتر و بعضی هوش دیداری بالاتری دارند. تدریس معلم باید تلفیقی از روش‌ دیداری و شنیداری باشد.»

شکوهی‌فرد در بیان عمده‌ترین مصائب و مشکلات تدریس در دوران کرونا به این نکات اشاره دارد: «آموزش آنلاین و غیرحضوری مشکلات عدیده‌ای را برای معلمان به همراه داشت. مشکلات شبکه شاد، فرایند یادگیری، همکاری نکردن والدین و سواد رسانه‌ای پایین آن‌ها ازجمله مسائلی بود که در دوران کرونا با آن مواجه بودیم. این عوامل باعث شد که اصولاً تدریس لذت‌بخش و تأثیرگذار نباشد. آموزش‌ و یادگیری یک ارتباط دوطرفه است. در دوران کرونا چون ارتباط مستقیم و رودررو وجود نداشت، تدریس واقعاً دشوار بود. قرار گرفتن در محیط مدرسه به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا روی درس تمرکز داشته باشند و حواس‌شان به مسائل غیردرسی معطوف نشود.»

اصلاحات آموزش و پرورش

او در ادامه درباره اصلاحاتی که نظام آموزش و پرورش نیازمند آن است توضیح می‌دهد: «آموزش و پرورش ما باید کاملاً اصلاح شود. موضوعات درسی در هر سال تحصیلی بسیار زیاد و گسترده هستند، اگر فشردگی مطالب درسی کمتر باشد معلم فرصت بیشتری برای تثبیت یادگیری دانش‌آموزان و همچنین آموزش موضوعات غیردرسی (مهارت‌های زندگی و...) خواهد داشت. محیط‌های آموزشی خشک و بی‌روح هستند، بنابراین نیاز است که به منظور یادگیری بیشتر دانش‌آموزان، به ابزارهای آموزشی مجهزتر شوند. کاردستی و دست‌ورزی یکی از این ابزارهاست که فرصت تجربه‌های متنوعی را فراهم می‌کند. دانش‌آموزان زمانی بهترین یادگیری را دارند که بتوانند از تمام حواس خود استفاده کنند. آموزش‌ها نباید فقط جنبه تئوری داشته باشد. به نظرم باید ساختار موجود تغییر یا اصلاح شود.»

شکوهی‌فرد درباره سختی‌های تدریس در پایه ابتدایی بر این باور است: «شغل معلمی با وجود همه لحظات شیرین و دلچسبی که دارد با چالش‌هایی همراه است. در کلاس من ۳۵ پسربچه بازیگوش هستند که مدام پشت یکدیگر صحبت می‌کنند. در این شرایط نحوه مدیریت کلاس درس، رفتار دانش‌آموزان و همچنین انتخاب روش یادگیری مناسب از چالش‌های تدریس در مقطع ابتدایی به شمار می‌رود، اما در نهایت همه دانش‌آموزانم خوشحال و شاد هستند و کلاس‌مان به صورت رسمی و خشک اداره نمی‌شود. معمولاً با هم می‌خندیم، بازی می‌کنیم، بچه‌ها آزادی بیان دارند و از معلم نمی‌ترسند.»

خاطره‌ای از روز معلم

او خاطره‌ای از روز معلم را اینچنین یادآوری می‌کند: «روز معلم، یکی از دانش‌آموزان گفت من برای شما یک کفش فوتبالی می‌آورم که البته نو نیست، بعد از اینکه یک مدت پوشیدید به من برگردانید چون خودم لازمش دارم. بچه‌ها همین‌قدر صمیمی و بی‌ریا هستند و واقعاً کار کردن با آن‌ها را دوست دارم. ارزشمندترین هدیه‌ای که گرفتم یک دستبند بود که شاگردم خودش درست کرده بود و مادرش می‌گفت وقتی درست کردن دستبند را یاد گرفت اصرار داشت که اولین دستبند را به شما هدیه دهد.»

مهین نصر از معلمان بازنشسته آموزش و پرورش در شهر اصفهان است که به مدت ۳۰سال در مقطع دبستان تدریس کرده است. او در سال ۱۳۵۱ به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمده و از سال ۱۳۸۱ تاکنون دوران بازنشستگی خود را تجربه می‌کند.

نصر درباره اینکه چرا شغل معلمی را برگزیده، می‌گوید: «آرزو ‌و هدفم معلم شدن بود. من معلمی را با عشق و اشتیاق انتخاب کردم. دوست داشتم با نسل آینده جامعه ارتباط برقرار کنم، تأثیر مثبتی در زندگی آن‌ها داشته باشم و دانش و تجربیاتم را با آنان به اشتراک بگذارم. این حرفه برایم لذت‌بخش بود. خدا را شاکرم ‌که در این راه موفق شدم و به هدفم رسیدم.»

دانش‌آموزان دیروز و امروز

این معلم در ارتباط با تفاوت دانش‌آموزان دیروز و امروز بیان می‌کند: «دانش‌آموزان دیروز به اینترنت و فضای مجازی دسترسی نداشتند، حال آنکه دانش‌آموزان امروز از وسایل هوشمند ارتباطی و یا شبکه اینترنتی بهره‌مند هستند. یعنی اطلاعات را قبل از اینکه از مدرسه بگیرند، از مهدکودک، تلویزیون، اینترنت و سایر رسانه‌ها دریافت می‌کنند. همچنین در گذشته معلمان و دانش‌آموزان از ابزارهای آموزشی مانند امروز برخوردار نبودند. امروزه کتاب‌ها و ابزارهای آموزشی متنوع و فراوانی در اختیار دانش‌آموزان و معلمان قرار دارد.»

او می‌افزاید: «سطح آگاهی دانش‌آموزان و معلمان این دو دوره زمانی هم بسیار متفاوت است. امروزه یک دانش‌آموز دوم ابتدایی شاید به اندازه دانش‌آموز سوم راهنمایی سال ۵۵ اطلاعات داشته باشد. همچنین در گذشته والدین دانش‌آموزان از سواد و آگاهی پایینی برخوردار بودند، اما الان اینچنین نیست.»

این معلم بازنشسته درباره ارتباط خود با دانش‌آموزان قدیمی بیان می‌کند: «با بعضی از بچه‌ها که شغل و تحصیلات مختلف دارند در ارتباط هستم و مثل فرزندان خودم دوست‌شان دارم و به آن‌ها افتخار می‌کنم.»

نصر در پاسخ به این پرسش که «اگر می‌توانستید به عقب بازگردید آیا این شغل را انتخاب می‌کردید؟» با قطعیت می‌گوید: «بله، حتماً این حرفه را انتخاب می‌کردم؛ چون من عاشق کارم بودم و با عشق در کلاس درس حاضر می‌شدم.»

او به علاقه‌مندان شغل آموزگاری توصیه دارد که حتماً پیگیر علاقه خود شوند و مطمئن باشند به نتیجه می‌رسند. معلمی فقط یک شغل نیست، معلمی یک عشق و یک انتخاب است. اگر این‌طور نبود، با وجود استرس‌های فراوان، مسئولیت‌های بیش از حد، نیاز به مهارت‌های مختلف و درآمد بسیار پایین در مقایسه با مشاغل دیگر، کمتر کسی این شغل را قبول می‌کرد.»

این معلم در پایان حرف‌هایش به بیان خاطره‌ای از دوران تدریس‌اش می‌پردازد: «بودن با بچه‌ها واقعاً همه لحظاتش پر از خاطره بود. من پایه سوم را تدریس می‌کردم که از طرف اولیا و کادر دفتری به من پیشنهاد دادند همراه با دانش‌آموزان پایه سوم، سال بعد پایه چهارم را هم تدریس کنم. در پایه چهارم مجدداً از من درخواست شد که با دانش‌آموزان به پایه بالاتر یعنی پنجم بروم. اما من مهارتی در تدریس پایه پنجم ‌نداشتم و تصور می‌کردم که تدریس در پایه بالاتر از عهده من خارج است. در نهایت این پیشنهاد را پذیرفتم. در آخر سال پس از پایان امتحانات نهایی زمانی که نتایج به رؤیت مدیر مدرسه رسید، او مرا به مدرسه فراخواند. بسیار نگران بودم که مبادا عملکرد خوبی نداشته باشم اما نتیجه این شد که به عنوان معلم نمونه در مدرسه انتخاب شدم. آنجا بود که فهمیدم معلم بودن عشق می‌خواهد و خواستن توانستن است.»

گزارش: اکرم خاکپور

کد خبر: 69983

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 2 + 4 =