در موضوع جوانی جمعیت سالیان طولانی سیاستهای جمعیتی در ایران بر روی «فرزند کمتر، زندگی بهتر» متمرکز و این شعار برجسته بوده است. پس ما اکنون در سمنها موردی نداریم که با رویکرد افزایش فرزندآوری و سیاست جوانی جمعیت پیش برود، بهعبارتی سمنی با این هدف شکل نگرفته است. آن سمنهایی نیز که در موضوعات جمعیتی کار میکنند بیشتر مواردی چون ازدواج آسان و کارکردهایی از این دست را پیش میبرند. چند راه وجود دارد که بهتر بتوان سمنها را بهسمت اجرای طرحها و برنامههای با محوریت جوانی جمعیت سوق داد؛ اول اینکه با تسهیل فرایند نفسگیر مراحل ثبتی، سمنهای جدیدی ثبت شود. راه دیگر اینکه سمنهای با سابقه فعالیتی را با تدوین بستههای ترویجی و سیاستهای تشویقی در این زمینه انگیزهمند کنیم که محورهای مهم و مؤثر در طرح جوانی جمعیت را به سرفصلهای پیشین خود بیفزایند.
بهنظر میرسد بیشتر سمنهایی که در حوزه تأمین معیشتی مردم در استانهای محروم که هنوز فرزندآوری در آنها رواج دارد فعالیت میکنند، بر سیاست معکوس در خصوص ترویج افزایش جمعیت پافشاری دارند. دلیل این امر این است که بهخاطر وجود مشکلات معیشتی جدیتر در مناطق کمبرخوردار، در مهیاسازی بستههای معیشتی خانوادههای پرجمعیتتر با دشواریهای بیشتری دست بهگریبان میشوند. در چنین وضعیتی سمنهای موردنظر اصلاً بر این باور نیستند که خانوادهها را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب کنند و برعکس تلاش دارند خانوادهها را بهسوی فرزندآوری کمتر هدایت کنند، چراکه با تولد هر فرزند چالش معیشتی آنها درمانناپذیرتر و آزارها نیز بیشتر میشود.
هماکنون تناقضی میان مصالح و شرایط اقتصادی خانوادهها با شعار فرزندآوری دیده میشود. این تناقض بهاندازهای عمیق است که برای خود گروههای تلاش داوطلبانه، نیاز به پویش در این راستا قابلپذیرش نیست. بنابراین اگر ارادهای برای اجرای طرحها و برنامههای ترویجی و تدوین سیاستهای تشویقی بهمنظور هدایت سمنها به اینسو شکل بگیرد باز هم ورود به این فضاها کار آسانی نخواهد بود و نمیتوان به نتیجه امیدوار بود. شرایط اقتصادی کنونی جامعه و معضلات مرتبط با بیکاری، مسکن و تنگناهای منجر به سختی ازدواج متولدین دهههای اخیر، نتیجه سیاستهای نادرست دهههای قبل است. از سوی دیگر تراکم همسالان در هر برهه میتواند در بهرهوری از فرصتهای شغلی و تحصیلی محدود تأثیر معکوس بگذارد، در حالی که پایین بودن تعداد داوطلبان میتواند دست فرد را در گزینش دامنه بیشتری از این فرصتها باز بگذارد.
شاید داشتن خواهر و برادر بیشتر در متولدین آن دههها، ارضای عاطفی و روانی بیشتری برای آنها بههمراه داشت اما شرایط اقتصادی امروز که باعث بیکاری و ازدواج نکردن آنان و تنگناهای دیگر شده، متولدین این دههها را از تشویق یکدیگر در این زمینه بازمیدارد. پس برای تشویق مردم از رهگذر سازمانهای مردمنهاد کار بسیار دشواری در پیش است و باید اندیشمندان، نخبگان و فرهیختگان در کنار هم راهکار ارائه دهند که چگونه مردم را به فرزندآوری بیشتر تشویق کنند. بنابراین اگر سیاستهای صحیح و ملی ترویج فرزندآوری و افزایش جمعیت با بهینهسازی وضعیت معیشت، اشتغال و مسکن مردم همراه شوند، نهتنها سمنها میتوانند در این عرصه فعالتر عمل کنند بلکه مردم نیز بیشتر به ازدواج و پس از آن فرزندآوری تشویق و ترغیب میشوند.
نظر شما