نتایج برخی پژوهشها نشان میدهد که زنان کارگر استرس بیشتری را نسبت به مردان در محیطهایکاری تجربه میکنند، مسئلهای که معصومه صیدی، دکترای روانشناسی در گفتوگویی با «آتیهآنلاین» آن را موشکافی کرده است. صیدی معتقد است که این موضوع اغلب به مسائل زیستشناختی، موقعیتاجتماعی، فرهنگی و نیز وظایف دوگانه بهعنوان زن خانهدار در منزل و کارگر در محیط کار برمیگردد. او تأکید دارد زمانی که یک فرد از لحاظ ادراکی بر این باور است که مجموع خواستهها و انتظاراتی که از او وجود دارد، فراتر از منابع، امکانات و توانمندیهایش است، ضریب بروز استرس در او افزایش مییابد.
علل استرس شغلی زنان کارگر
صیدی درباره تشریح علل ایجاد استرس در زنان کارگر گفت: «تمام عوامل استرسزایی که در محیط کار و جامعه وجود دارد طبعاً میتواند سبب استرس در زنان بشود. علاوه بر این، بهدلیل برخی باورهای غلط، زنان مجبورند برای اثبات توانمندیهای خود تلاش مضاعفی به خرج دهند و بیشتر کار کنند. وقتی نگرانی زنان کارگر نسبت به خطاهای احتمالی در کار بیشتر است، احتمال بروز استرس و کاهش میزان و کیفیت عملکرد آنها نیز افزایش پیدا میکند. از طرفی زنان متأهل وظایف کامل خانهداری و مراقبت از فرزندان را نیز برعهده دارند که علاوه بر خستگی جسمانی بهمرور سبب خستگی روانی و آسیبپذیری آنان میشود.»
این دکترای روانشناسی با اشاره به برخی قضاوتهای کلیشهای، محیطی، فرهنگی و خانوادگی درباره توانمندی زنان توضیح داد: «اغلب از زنان انتظار میرود در همه وجوه از جمله آراستگی ظاهر، مادر فداکار، آشپز نمونه و مهمانپذیر عالی، تمام و بینقص باشند که اغلب این وضعیت خارج از توان، ظرفیت و امکانات یک فرد عادی است.»
صیدی در ادامه گفت: «در مورد زنان شاغلی که به تنهایی زندگی میکنند و بار هزینهها و نگهداری از فرزند را بر عهده دارند شرایط بسیار سختتر نیز میشود؛ چراکه آنها ناگزیرند در چند جبهه همزمان حضور داشتهباشند و مقاومت کنند.» او احساس عدم امنیت روانی در ارتباطات و بخصوص در محیط کار را از مهمترین عوامل مهم استرس و فرسودگی شغلی دانست که بهصورت عام سبب استرس و نگرانی زیاد میشود. صیدی در پاسخ به پرسش تأثیر نقش و نظر اطرافیان در نحوه مقابله زنان کارگر با استرس گفت: «نگاه به زنان و پیامی که بهصورت پنهان و آشکار به آنها داده شده بهگونهای بوده که پذیرش و مورد احترام بودنشان را به بیعیب و نقص بودن وابسته کرده است. این مسئله نوعی نگرانی را ایجاد میکند که بهواسطه آن، کوچکترین تخطی از معیارهای تعیینشده میتواند به حذف و یا نخواستنیبودن آنها منجر شود.»
صیدی در بیان عوامل بازدارنده برخورد درست با استرسها در زنان کارگر گفت: «بخشی از این موضوع مربوط به عدم شناخت درست استرس و منابع استرس میشود. این زنان بهدلیل فعالیتهای کاری بیرون از منزل با دو نوع متفاوت از استرس روبهرو هستند. رویایی و مدیریت استرس به مهارتهای مقابلهای از نوع حل مسئله نیاز دارد و نبود این مهارت میتواند شرایط را بغرنجتر و استرس را تشدیدکند. همچنین محدودیت حمایتهای اجتماعی از سمت خانواده، دوستان و محیط نیز عامل مؤثری در مدیریت استرس
زنان است.»
صیدی استفاده زنان از خدمات رواندرمانی را اینچنین تشریح کرد: «نبود یا کمبود امکانات درمان و مشاوره، گران و زمانبر بودن هزینه درمان و تحتپوشش بیمه نبودن خدمات روانشناسی دسترسی زنان به خدمات درمانی را کاهش میدهد. متأسفانه در اغلب کارگاهها سلامت روان کارکنان و کارگران اولویت ندارد و در شرایط تأکید بر نتیجهگرایی به هر قیمتی، زمینه بروز و تداوم استرس را در نیروی انسانی و بهویژه زنان شاغل کارگر شدت میبخشد.» او ادامه داد: «نبود یا کمبود امنیت شغلی و قراردادهای کوتاهمدت که توان برنامهریزی را محدود میکند نیز همواره زنان شاغل را بیش از مردان در معرض سردرگمی و عدم اطمینان که بسیار مخرب و آسیبزاست،
قرار میدهد.»
خودشناسی؛ گام اول مقابله با استرس
صیدی یکی از بهترین راههای مقابل با استرس را در گام اول، شناخت کامل خود دانست و گفت: «خودشناسی و اشراف بر توانمندیها و محدودیتهای واقعی خود از اهمیت بالایی برخوردار است؛ اینکه بدانیم هیچ فردی نمیتواند در تمام زمینهها عالی و عاری از خطا باشد. تعدیل سطح انتظارات از خود و کمکگرفتن از اعضای خانواده برای انجام بخشی از کارها میتواند فشار روانی زنان شاغل را تا حدودی کاهش دهد. علاوه بر آن، گنجاندن یکسری فعالیتهای شخصی مانند پیادهروی، ورزش، مدیتیشن، خواب و استراحت کافی، کنترل مصرف کافئین و توسعه حمایتها و فعالیتهای اجتماعی نقش مهمی در تعدیل استرس زنان دارد.»
صیدی در پاسخ به این پرسش که چگونه زنان کارگر میتوانند در برخورد درست با استرسها توانمند شوند؟ پاسخ داد: «سازمانها و شرکتها در این زمینه میتوانند نقش بسزایی داشته باشند و از طریق غربالگریهای مرتب، سلامت روان کارکنان خود را سنجش و امکانات درمانی و توانمندسازی آنان را فراهم کنند.» او بر ضرورت حضور مرتب روانشناس بالینی و صنعتی در سازمانها اشاره کرد و گفت: «حضور مشاور و برگزاری دورههای تعریفشده و دقیق در ارتباط با آموزش مهارتهای زندگی میتواند تأثیر زیاد و ماندگاری در کاهش استرس زنان شاغل
داشتهباشد.»
صیدی ایجاد بستر امنیتروانی در محیطهای کاری را یکی از اقدامات بنیادی سازمانها در کمک به مدیریت استرس، توانمندسازی و توسعه فردی و شغلی کارکنان خواند و تأکید کرد: «ایجاد تغییر و انعطاف در زمینه انتظارات کارگاهها و سازمانها در کاهش و مدیریت استرس نیروی انسانی تا حدودی مؤثر است. اگر تعیین شرح شغل مدون و تعریفشده دقیق و بهدرستی انجام شود، نهتنها فشار روانی بر کارگران و کارکنان کمتر میشود بلکه میزان بهرهوری فردی و سازمان نیز ارتقا مییابد.»
نظر شما