معصومه صیدی در گفتوگو با آتیهآنلاین با تاکید بر پیامدهای روانی متعدد حملات شیمیایی به مدارس بیان کرد: این حملات و گستردگی آن سبب ایجاد فضای اضطراب و التهاب شدید در بین دانشآموزان و خانوادههای آنها شده و در صورت تداوم مسمومسازی سریالی، احتمال بروز بیماریهای روانی جمعی بالا میرود.
صیدی افزود: این اضطراب مداوم و در فضای ناامن جسمی و روانی بودن سبب گوش به زنگی زیاد جامعه نسبت به حادثه در اطراف خود و احساس خطر فراوان شده است که میتواند سبب مشکلات مختلفی از جمله بیماریهای روانتنی شود و تأثیرات بلندمدت آن میتواند در جسم و جان آسیبدیدگان باقی بماند.
این دکترای روانشناسی با اشاره به اینکه شرایط پیشرو نیز میتواند زمینهساز بروز اختلالاتی مانند استرس پس از سانحه شود، ادامه داد: در این شرایط افراد نسبت به تجربه ترومای روی داده احساس ترس و درماندگی شدیدی میکنند و اغلب رفتارهای آشفته و بیقراری نشان میدهند و دائم تلاش میکنند از یادآوری رویداد اجتناب کنند و انرژی زیادی را برای این کار صرف میکنند که نتیجه آن خستگی روانی و پایینآمدن ظرفیت شناختی و حل مسأله خواهد بود.
او با اشاره به اینکه ممکن است برخی از دانشآموزان برای جبران تبعات این مساله به رفتارهای پرخطر روی بیاورند، افزود: دانشآموزان ممکن است تا مدتها در فضای بیرون از منزل و بهویژه مدرسه اضطراب زیادی را تجربه کنند و از رفتن به این مکانها خودداری کنند و یا عوارضی مانند کابوسهای شبانه، ضربان قلب شدید و یا احساس خفگی را تجربه کنند.
صیدی یکی از مهمترین وظایف خانواده و جامعه را ایجاد حس امنیت برای دانشآموزان در فضاهای محل حضور آنها خواند و گفت: این کودکان و نوجوانان در سنین حساسی قرار دارند و این حملات متأسفانه شرایطی را به وجود آورده است که فرزندان ایران در جاهایی که ماهیتأ باید امن باشد احساس ناامنی و ترس زیادی را تجربه میکنند، بنابراین باید شرایط دلهرهزای پیشرو تغییر کند.
وی تاکید کرد: دانشآموزان به دلیل حساسیتهای سنی واکنشهای شدیدتری نشان میدهند و ترس بیشتری را تجربه میکنند اگر مراقبت درستی صورت نگیرد میتواند سبب بروز افسردگی، اختلالات اضطرابی، دردهای عضلانی، مشکلات گوارشی و... شود.
این روانشناس با اشاره به اینکه این حملات فقط یک مسمومیت ساده و چند ساعته نیستند، گفت: از چهار ماه گذشته شاهد حملات سازمانیافته به مدارس عمدتاً دخترانه بودهایم که در هفتههای اخیر ابعاد و گستردگی بیشتری پیدا کرده است، این اتفاق حمله به حریم امن و دنیای پاک و کوچک دانشآموزان و فضای روانی آنها است که به بروز نوعی تروما و عواقب جبرانناپذیری در آنها میشود.
او اضافه کرد: در چنین شرایطی، بیمسئولیتی برخی از افراد متخصص و غیرمتخصص در ترومایی که بر فرزندان ما میرود به هیستریجمعی میانجامد و ندیدن، درک نکردن و اصالت ندادن به احساسات تجربه شده دانشآموزان، سبب گسست هیجانی و شناختی در آنها میشود.
صیدی با بیان اینکه حساسیتهای سنی این دوره، ممکن است مسمومسازیها دانشآموزان را دچار گسست هویتی کند، افزود: احتمال دارد آنها بعد از مدتی حتی نسبت به بدیهیات قابل مشاهده در خود و اطرافشان دچار تردید و مسخشدگی شوند و احساسشان را نادیده بگیرند و این موضوع آنها را به سمت بیاعتمادی نسبت به خود و اختلال پیش ببرد.
صیدی اضافه کرد: عدم پاسخگویی مناسب و شناسایینشدن امران و عاملان این حملات سبب گمانهزنیها و موضعگیریهای مختلفی در مورد علل و تأثیرات این موضوع شده است و یکی از مهمترین تأثیرات و شاید بلند مدتترین آن تأثیرات روانی این حملات است.
او افزود: از طرفی تکرار این حملات، گستردگی آن و عدم پاسخگویی نهادهای مسئول سبب شدهاست جامعه در یک فضای پارانویا گونه قرار بگیرد و احساس شک و تردید و ناامنی نسبت به دیگران بیشتر از پیش شود و ادامه این روند میتواند جامعه آسیبدیده ما را به سمت اسکیزوفرنیای جمعی پیش ببرد که آسیب آن به شدت زیاد و در صورت ادامهدار بودن غیرقابلجبران خواهدبود و اگر اندکی تدبیر وجود داشته باشد باید صدا و هشدار متخصصان شنیده شود و از اظهارنظرهای دور از تخصص و تدبیر پرهیز شود.
نظر شما