اهمیت نهاد صندوقهای بازنشستگی در کشور به حدی است که بیتوجهی به آن میتواند منجر به یک چالش ملی در آیندهای نزدیک شود. همانطور که در این پژوهش نشان داده شده، شاخص ضریب پشتیبانی در صندوقهای بازنشستگی کشور روندی کاهشی داشته و در بسیاری از آنان توازن در منابع و مصارف درونسازمانی روندی بحرانی دارند.
نویسندگان این مقاله معتقدند «کاهش قابل توجه باروری و افزایش امید زندگی، تغییرات عمدهای در ساختار سنی جمعیت ایران ایجاد کرده است. این تغییرات در کوتاهمدت یا بلندمدت، منابع سرمایهای صندوقهای بازنشستگی و نظام تأمیناجتماعی را متأثر خواهد ساخت.» «کوششی» و «کیانی» با اشاره به مشکلات سالمندی جمعیت یکی از اصلیترین پیامدهای ناشی از این مسأله را ایجاد بحران در روند فعالیت صندوقهای بازنشستگی میدانند و بر این باورند موضوع سالمندی جمعیت در ایران علاوه بر بیثباتی مالی و ناپایداری منابع و مصارف در این صندوقها منجر به عدم توازن مالیشان نیز میشوند. البته آنان علاوه بر سالمندی جمعیت دیگر عوامل عدم توازن منابع و مصارف صندوقهای بازنشستگی را برشمرده و به مواردی مانند مرگ زودهنگام و ازکارافتادگی ناشی از مصدومیت در اثر حوادث کار، نرخ بالای بیکاری، پرداخت به بازماندگان مستمریبگیران ناشی از افزایش نرخ طلاق و کاهش میزان ازدواج زنان اشاره کردهاند. کوششی و کیانی همچنین ضمن اشاره به اهمیت ضریب پشتیبانی آن را شاخصی برای تشخیص پایداری مالی صندوقهای بازنشستگی میدانند. ضریب پشتیبانی از تقسیم تعداد بیمهشدگان بر مستمریبگیران بر حسب پرونده به دست میآید. به گفته این دو «بر اساس تجربیات جهانی و اصول علمی آمار و محاسبات اکچوئری، اگر نسبت ضریب پشتیبانی در صندوق بازنشستگی کمتر از هفت به یک شود، آن صندوق دچار وضعیت ناپایداری است.»
همچنین کوششی و کیانی در این مقاله تلاش کردهاند ضریب پشتیبانی در ۱۸ صندوق بازنشستگی کشوری را مورد بررسی قرار دهند. بر اساس یافتههای آنان و با توجه با استاندارد جهانی ضریب پشتیبانی، آنان معتقدند تنها دو صندوق نوپای روستاییان و عشایر و صندوق وکلا در وضعیت مطلوب قرار داشته و مابقی وضعیت مناسبی از این منظر ندارند و به غیر از صندوق تأمیناجتماعی مابقی صندوقها ضریب پشتیبانیشان زیر دو است؛ بدین معنا که به ازای هر بازنشسته، کمتر از دو نفر شاغل وجود دارد.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد سازمان تأمیناجتماعی به عنوان بزرگترین سازمان بیمهگر کشور، در سال ۱۳۴۸ تنها ۹.۹۳ جمعیت کشور را تحت پوشش خود داشته، در حالی که این میزان در سال ۱۳۹۵ به ۵۳.۱ درصد رسیده و ضریب نفوذ این سازمان از ۹.۰۱ درصد در سال ۱۳۴۸ به ۵۹.۸ درصد در سال ۱۳۹۶ افزایش یافته است. ضریب پشتیبانی این سازمان نیز از ۲۰.۱۹ درصد در سال ۱۳۴۸ به ۴.۵ نفر در سال ۱۳۹۸ کاهش یافته که این کاهش از سال ۱۳۵۵ آغاز شده است. «از آن زمان به بعد، تنها در سال ۱۳۷۶ است که در حد ناچیزی با افزایش ضریب پشتیبانی نسبت به سال قبل مواجه هستیم و از سال ۱۳۷۷ به بعد روند کاهشی این شاخص همچنان ادامه دارد.» از دیگر یافتههای کوششی و کمالی آن است که «تقریباً تمام استانهای صنعتی ایران دارای ضریب پشتیبانی پایینتر از میانگین و یا نزدیک به آن هستند.»
این دو محقق در نهایت معتقدند تغییر در ضریب پشتیبانی به دو عامل اصلی وابسته است؛ اول تعداد بیمهشدگان و دوم تعداد بیمهشدگان، «هر موضوع و مسألهای که سبب کاهش یا افزایش در دو عامل ذکر شده شود، قطعاً بر ضریب پشتیبانی تأثیر خواهد گذارد». آن دو اساسیترین عوامل اثرگذار بر تعداد بیمهشدگان را نرخ رشد اشتغال، بیکاری و متوسط مدت زمان اشتغال و بیمهپردازی معرفی کردهاند. همچنین از نظر کوششی و کمالی اساسیترین عواملی که میتوانند بر تعداد مستمریبگیران اثرگذار باشند عبارتند از: سن قانونی رسیدن به دوران بازنشستگی، وضعیت ایمنی کارگاهها، تعداد افراد ازکارافتاده، بازنشستگی پیشازموعد و سالهای برخورداری بازماندگان از مزایای بیمهای.
با این نگاه، قطعاً نیاز به بازشناخت عوامل تأثیرگذار بر تعادل منابع و مصارف صندوقهای بازنشستگی و بهکارگیری سیاستهای حمایتی از این نهادها برای توسعه کشور امری ضروری به شمار میآید.
در این نگاشته با توجه به مقاله «روند تغییرات ضریب پشتیبانی در صندوقهای بازنشستگی با تأکید بر صندوق تأمیناجتماعی» به قلم مجید کوششی (عضو هیأت علمی گروه جمیعتشناسی دانشگاه تهران) و رضا کیانی (عضو گروه جمعیت و سلامت مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور)، روند تغییرات نسبت ضریب پشتیبانی در صندوقهای بازنشستگی طی ۵۰ سال، حدفاصل سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۹۸ بحث و بررسی شده است.
کد خبر: 57457
نظر شما