هرگز با گرانی موادغذایی از تقاضای خرید این نوع کالاها کاسته نمیشود. شاید مصرف برخی از محصولات و کالاهای خوراکی کاهشی شود اما حذف آن طولانیمدت است، بنابراین با تداوم تقاضا در بازار مواد غذایی، جزئیترین افزایش قیمت در این بازار، بر زندگی و معیشت اقشار مختلف جامعه تاثیر میگذارد.
براساس جدیدترین آمار تغییر قیمتها که وزارت صمت آبان ماه سال جاری منتشر کرد؛ در پایان تیرماه سال جاری (۱۴۰۱) قیمت ۲۹ کالا، از جمله انواع روغن و برنج بیش از ۱۰۰ درصد؛ ۲۸ کالا بین ۵۰ تا ۱۰۰ درصد و ۳۰ کالا زیر ۵۰ درصد نسبت به تیرماه سال گذشته افزایش پیدا کرده است.
در تیر امسال نیز قیمت انواع ماکارونی ۱۵۷.۵ تا ۱۷۸.۸ درصد، شیر خام ۱۴۷، انواع ماست ۱۲۵.۲ تا ۱۴۸.۱، کره ۱۰۶.۴ و سیب زمینی تا ۱۶۴ درصد نسبت به ماه تیر سال قبل افزایش داشته است.
در این میان، ۲۸ کالا نیز بین ۵۰ تا ۱۰۰ درصد افزایش قیمت داشتند که از جمله مهمترین آنها انواع حبوبات با ۵۲.۹ تا ۹۲.۳ درصد، انواع خرما با ۶۸.۵ تا ۷۶.۷، گوساله زنده با ۶۱.۱ و گوشت گوساله با ۶۲.۶ درصد افزایش قیمت بوده است. قیمت گوشت مرغ تازه، تخم مرغ و مرغ زنده در مرغداری به ترتیب ۱۱۷.۷، ۱۱۰ و ۱۰۵.۷ درصد افزایش داشته و بیش از دو برابر شده است.
تورم و فروپاشی اخلاق
«تورم اقتصادی به ظاهر اقتصاد جامعه را تحتتاثیر قرار میدهد، اما در اصل موجب فروپاشی اخلاق در میان افراد جامعه میشود». این بخشی از صحبتهای مهدی لشگری، دکترای روانشناسی، مدرس و عضو هیات علمی دانشگاه است. لشگری در گفتگو با آتیهآنلاین در پاسخ به این پرسش که نیازهای اصلی انسان و لازمه دستیابی به آنها چیست، میگوید: نیازهای اساسی و ارگانیسمی انسان که تاکنون شناسایی شدهاند شامل دو گروه نیازهای فیزیولوژیکی شامل غذا، آب، سرپناه، پوشاک و ... و نیازهای ارگانیسمی روانشناختی شامل نیاز به خودمختاری یا استقلال، نیاز به شایستگی یا کفایت و نیاز به ارتباط است.
او نیازهای اساسی و ارگانیسمی را لازمه بقای انسان دانسته و میافزاید: هر دو گروه نیازها بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند؛ یعنی برآوردهشدن یا نشدن نیازهای فیزیولوژیکی میتوانند بر سلامت روان فرد تاثیرگذار باشند.
به گفته لشگری در این زمینه روانشناسانی همچون مازلو و آلدرفر تحقیقات زیادی انجام دادهاند که منجر به ارائه هرم نیازهای مازلو در طبقات نیازهای فیزیولوژیک، نیاز به امنیت، نیاز به عشق و تعلق، نیاز به احترام و خودشکوفایی شد.
نیازهای اساسی
این دکترای روانشناسی ادامه میدهد: مازلو معتقد بود که انسان به صورت پلهای در طبقات نیازهای فیزیولوژیکی به سمت خودشکوفایی حرکت میکند و اگر در هر مرحله نیازهای او برآورده نشوند، امکان حرکت به طبقه بعدی را نخواهد داشت. مثلا تا وقتی که فرد در برآوردن نیازهای فیزیولوژیکی شامل آب و غذا ناکام باشد به طبقه بعدی نیازهای خود دست پیدا نخواهد کرد و یا آن را احساس نخواهد کرد.
لشگری اضافه میکند: آلدرفر بر خلاف مازلو نیازهای انسانی را در سه طبقه نیازهای زیستی، وابستگی و رشد معرفی کرد اما معتقد بود افراد همزمان به دنبال ارضای هر سه طبقه نیازهای خود هستند. یعنی همزمان که فرد در پی برآوردن نیازهای تغذیهای خود است برای ارضای نیازهای وابستگی و رشدی خود نیز تلاش میکند.
این مدرس دانشگاه در تحلیل روانشناختی رابطه کاهش قدرت خرید با پاسخ به نیازهای اساسی فرد میگوید: معنای ساده تورم اقتصادی گران شدن اجناس و لوازم زندگی در مقابل ثابت ماندن درآمدهای افراد است. به عبارت دیگر توان اقتصادی افراد جامعه برای خرید مایحتاج ضروری خود کاهش پیدا میکند و طبیعتا افراد مجبور خواهند بود در تهیه ضروریات زندگی دست به صرفهجویی بزنند.
به گفته او فشار اقتصادی ناشی از تورم به افراد دیکته میکند که چه چیزی را میتوانند تهیه کنند و مجبور هستند از داشتن چه ضروریاتی چشمپوشی کنند.
ناکامی ناشی از بیپاسخ ماندن نیازها
لشگری در پاسخ به این پرسش که «در شرایط اضطرار، فرد پاسخگویی به کدام یک از نیازها را رها میسازد؟» میگوید: طبیعتا افراد در شرایط اضطرار مجبور هستند فقط برای تهیه ضروریات بقا شامل مواد غذایی و سرپناه هزینه کنند. یعنی برآورده ساختن نیازهای زیستی امکانپذیر میشود و از سوی دیگر سایر نیازهای روانشناختی فرد دچار ناکامی میشوند.
این عضو هیات علمی دانشگاه در تشریح تبعات فردی و اجتماعی برآورده نشدن نیازهای فردی تاکید میکند: به لحاظ روانی برآورده نشدن نیاز منجر به احساس خشم و ناامیدی خواهد شد. به عبارت دیگر وقتی نیازی برآورده نمیشود، احساس ناکامی فرد را دچار استیصال میکند.
او در ادامه میافزاید: هر قدر عمق و گستره نیازهای ناکام شده زیاد شود فرد بیشتر مستعد ابتلاء به انواع اختلالات روانی از قبیل افسردگی، اضطراب، خشم و غضب خارج از کنترل و تکانشی خواهد شد.
بروز اختلالات روانی و قانونگریزی
لشگری با اشاره به اینکه شیوع این اختلالات میان افراد جامعه، آنها را به سوی قانونگریزی و هرجومرج سوق خواهد داد، میگوید: این موضوع به شکل گسترش انواع جرمها از قبیل دزدی، فساد اداری، فساد اخلاقی و ... خودش را نمایان میکند.
این مدرس دانشگاه ادامه میدهد: آسیب جدی به کیان خانواده بهدلیل فروپاشی اقتصادی خانواده همچنین افزایش طلاق و نابهنجاریهای ناشی از آن نه تنها جامعه کنونی، بلکه در آینده، کشور را در معرض بیثباتی روانی و اخلاقی قرار میدهد.
به گفته او پیام ضمنی تورم اقتصادی این است که برای جلوگیری از کاهش ارزش داراییها و سرمایهها افراد مجاز هستند دست به هر کاری بزنند و در نتیجه اصل حفظ ارزش مادی سرمایه و نه حفظ قواعد و اصول انسانی در روابط بین فردی است.
این مدرس روانشناسی در پاسخ به این پرسش که راهکارهای موثر در حفظ تعادل روانی پیش روی فرد با نیازهای اجابت نشده چیست، میگوید: اصولا وقتی در مورد نیازهای برآورده نشده فردی صحبت میکنیم، باید نوع نیاز و اهمیت آن را مدنظر قرار دهیم. مثلا وقتی یک فرد به دلیل مشکلاتی که هست نمی تواند مسافرت برود با یک نوع ناکامی روبرو است ولی وقتی از تهیه غذا و پوشاک مناسب و یا سرپناه حداقلی ناتوان باشد مطمئنا با ناکامی بزرگتری روبرو خواهد بود.
او در ادامه میافزاید: هرچند همیشه نمیتوان توقع داشتهباشیم که تمام نیازهای ما برآورده شوند، ولی برآورده شدن نیازهای اولیه فیزیولوژیکی حق طبیعی همه انسانها است.
لازمه تابآوری
این دکترای روانشناسی یادآور میشود: اصولا در روانشناسی برای انطباق با شرایط سخت زندگی به پذیرش شرایط و افزایش تابآوری در برابر مشکلات و همچنین مهارتهای حل مسئله و افزایش مثبتنگری تاکید میشود. البته این مهارتها وقتی میتوانند موثر باشند که فرد از برآورده کردن نیازهای اساسی و حداقلی خود عاجز نباشد.
او در بیان نقش دولت در این زمینه میگوید: اصولا وظیفه دولت به عنوان یکی از پنج نهاد اصلی جامعه تامین نیازهای اقتصادی و امنیتی افراد جامعه است. تنظیم اقتصاد جامعه و ارائه کمک به دهکهای کم درآمد و محروم جامعه به منظور حفظ سلامت جامعه اولین وظیفه وظیفه دولت است که می تواند به بهبود اوضاع روانی افراد جامعه کمک کند.
این مدرس دانشگاه اضافه میکند: بارها گفتهشده است متاسفانه در شرایط دشوار اقتصادی یکی از اولین مواردی که توسط اقشار جامعه حذف میشود استفاده از خدمات روانشناسی است. شاید تحت پوشش بیمه قرار دادن خدمات روانشناختی بتواند تا حدودی در این زمینه کمککننده باشد.
لشگری در ادامه میافزاید: نظام روانشناسی و مشاوره کشور با تایید صلاحیت روانشناسان و مشاوران برای ارائه خدمات روانشناسی به آحاد جامعه وظیفه اصلی خود را انجام می دهد، همچنین روانشناسان با ارائه مشورت به افراد آسیبدیده میتوانند در توانمندسازی آنان برای کنارآمدن با دشواریهای زندگی کمک کنند.
گفتوگو: مهین داوری
نظر شما