تئوریهای متعدد بیولوژیکی، روانشناختی و جامعه شناختی در حوزه جرم شناسی به تبیین انگیزههای فردی که انتخاب میکند قتلی را مرتکب شود میپردازند. برای نمونه دقت شود در تحلیل یک جنایت باید از لنزهای مختلف و فاکتورهای متعدد مورد توجه باشد و از تقلیل گرایی پرهیز شود که این مهارت همان است که جرم شناسان برایش تربیت میشوند.
در خصوص جنایت اخیر نیز بر پایه برخی گزارشها و دادههای غیررسمی که در فضای عمومی منتشر شده است نمیتوان و نباید شتابزده جمع بندی تحلیلی ارائه داد. یک جنایت شوکآور رخ داده است. جنایت حتی در این وضع فجیع مختص به یک یا چند کشور خاص یا منطقه خاص یک کشور و یا مرتبط به آیین و مذهب خاص نیست. وقتی جنایت رخ میدهد باید واکاوی دقیق و چند بعدی از مولفهها و عوامل بروز آن انجام شود تا بتوان پیرامون آن تحلیل ارائه داد.
پیرامون جنایت اخیر هم هنوز نمیدانیم کدام عوامل دارای وزنه سنگینتری بوده است! آیا قتل ناموسی بوده؟ آیا بیکاری موثر بوده است؟ آیا عوامل محیطی در اهواز موثر بودهاند؟ آیا عوامل بیولوژیکی موثر بوده است؟ آیا فقط انتقام گیری شخصی بوده است؟ آیا مولفههای فقر فرهنگی، آداب و رسوم قبیله ای، تعصب قبیلهای و ناموسی، نظارت اجتماعی شدید بر زنان، ساختار خشن جامعه سنتی و یا ازدواج اجباری عامل اصلی بودهاند مشخص نیست، اما آنچه میدانیم این است که باید از اکتفا به چارچوب تحلیلی و ذهنی مبهم و بیانات کلی و بدون استناد برای تحلیل رویدادهای اینچنینی اجتناب کرد.
همه موارد فوق الذکر از جمله قتلهای ناموسی، ضعفهای قانونی، چالش ها و تعصبهای فرهنگی، ازدواج اجباری و همه مسائل نظیر اینها مسائل بسیار مهم اجتماعی هستند که باید در راس اولویت سیاستگذاران و کنشگران باشند، اما متاسفانه در هیاهوی نزاع های بیپایان سیاسی و مسائل اقتصادی سیاسی همواره این مقولات با اهمیت اجتماعی بودهاند که مورد غفلت واقع شدهاند. تاکید بر اینکه باید در تحلیل و بررسی یک جنایت از کلی گویی، تحلیلهای فست فودی و از پیش آماده خودداری کرد، تعارضی با ضرورت اهتمام به مواجه با موارد فوق الذکر ندارد.
موضوع انعکاس خبر این جنایت در فضای عمومی و فقدان پروتکلهای حرفهای پیرامون نحوه انتشار اخبار مرتبط با جرائم و آسیب های اجتماعی، نقد رویکردهای مبتنی بر تسویه حساب سیاسی و یا عکس یادگاری گرفتن با جنایت را در فرصت دیگری باید بررسی کرد.
نظر شما