به گزارش خبرنگار آتیه آنلاین به نقل از فارس، دستگاه مدیریت منابع کشور در شرایطی که فاز مقابله با خشکسالی به خود گرفته بود به ناگهان به بارش ناگهانی در اغلب نقاط کشور خصوصا جنوب و جنوب شرق غافلگیر شد و سیلاب زمینه خسارت گسترده به مردم مناطق مختلف را مهیا کرد.
این غافلگیری در اظهارات یکی از مسئولان مدیریت منابع آب استان هرمزگان هویدا است، جایی که این مسئول در بحبوحه سیل اعلام میکند، ما یک ماه پیش جلسهای در ستاد وزارت نیرو درباره شرایط بد بارشی برگزار کردیم و از حجم خالی سدها بسیار نگران بودیم.
روایات مطرح شده بیانگر یک ضعف بزرگ در مدیریت منابع آب کشور است. جایی که تمهیدات و سازوکار در نظر گرفته شده هیچ تطبیقی با شرایط بارشی کشور ندارد. این عدم تطبیق منجر به آن میشود، مادامی که شرایط بارشی کمتر از حد میانگین بلندمدت است، مردم با تنش آبی و خشکسالی دست و پنجه نرم میکنند و به محض وقوع بارشهای سنگین زمینه تشکیل سیلاب و ایجاد خسارات گسترده مهیا میشود.
به عبارت دیگر سیل و خشکسالی بهعنوان دو روی سکه مدیریت نادرست منابع آب در کشور زمینه تخریب اقتصادی برای کشور را مهیا میکند.
در همین رابطه به سراغ پژمان تیموری، کارشناس حوزه منابع آب رفتیم تا با وی در مورد مسئله مدیریت منابع آب در جنوب کشور خصوصا استان هرمزگان که وی در اینحوزه مطالعات دقیقتری داشته است، گفتوگو کنیم.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
نواحی گرم و خشک کشورمان آسیبپذیرتر از سایر نقاط در خشکسالیها
به عنوان سوال اول، کشور ما در سالهای اخیر با پدیده سیلابهای پیاپی مواجه بوده است، علت این مسئله آیا ریشه اقلیمی دارد؟
واقعیت این است که بشر بهواسطه فعالیتهای مخرب در طول دهههای گذشته، دو سیستم ترموستات و شرایط اقلیمی را بر علیه خویش فعالتر کرده که تناوب و شدت فعالیت آنها بهشدت بر روی امکان زیست بشر، حیات سرویسهای اکوسیستم، شرایط اقلیمی و سایر موارد تاثیرگذار است. پدیدهی النینو که بروز خشکسالی عمدتا به آن نسبت داده میشود، تاکنون نشان داده که کثرت بیشتری نسبت به پدیدهی لانینا که عامل اصلی بروز بارشهای سیلابی و سرمایش شناخته میشود، دارد، این در حالی است که پدیدهی لانینا شدت فعالیت بیشتری دارد. بروز این پدیدهها سبب گردیده تا در آن واحد، در کشوری نظیر مغولستان سرمای شدید و در کشورهایی نظیر بنگلادش و هندوستان سیلاب شدید غالب شود و در عین حال حاکمشدن گرمای شدید در جنوب آفریقا، سبب هجوم ملخ به مزارع و زندگی مردم بشود.
کشور ما نیز همانند سایر کشورها متاثر از وقوع خشکسالی و سیلاب است که نواحی گرم و خشک کشور را بهشدت آسیبپذیرتر از سایر نقاط کرده است. یکی از استانهایی که دچار آسیب ناشی از خشکسالی و سیل شده است، استان هرمزگان است.
این استان چهار مشکل اصلی دارد: کمبود آب شرب، کمبود آب برای آبیاری و کشاورزی، شرایط سیلابی، عقبماندگی سیستم فاضلاب شهری.
در بارشهای اخیر مشخص شد کنترل نشدن سیلاب عامل بخش اعظمی از مشکلات هرمزگان به حساب میآید، شما سهم این مسئله را تا چه اندازه برآورد میکنید؟
در واقع بخش عمدهایی از دو مشکل اول ناشی از عدم کنترل سیلاب در استان هرمزگان و در نتیجه عدم امکان بهرهبرداری از سیلاب برای مصرف شرب، کشاورزی و آبیاری است. در شرایط عادی، معمولا آب مورد نیاز استان به نسبت ۵۰-۵۰ از منابع سطحی و زیرزمینی تامین میشود، در حالی که در شرایط خشکسالی، میزان برداشت از آبهای زیرزمینی استان به ۷۰ درصد و بیشتر افزایش مییابد که بسیار خطرآفرین است.
منابع سطحی تامین آب آشامیدنی شامل مخازن سدهای میناب، جگین و نیز مخزن سد شمیل و نیان است که دو سد میناب و جگین، بر روی مهمترین رودخانههای استان هرمزگان یعنی رودخانههای میناب و جگین احداث شدهاند. منابع زیرزمینی تامین آب هرمزگان نیز عمدتا چاههای پائیندست سد میناب و نیز چاههای حاشیهی سد شمیل و نیان میباشند.
بروز خشکسالی و کمبود بارش از یک طرف و نیز رشد جمعیت و افزایش نیاز به مصرف آب برای مصارف شهری، صنعتی و کشاورزی از طرف دیگر، سبب شده است تا مخازن سدهای اصلی هرمزگان بالاخص سدهای میناب و جگین ذخیره آب کافی برای مصارف شرب، کشاورزی و آبیاری نداشته باشند. بهعلاوه، حجم سیلابها در استان هرمزگان، به اندازهای است که سدی مانند میناب، توانایی پذیرش و نگهداشت کل سیلاب را ندارد و به محض وقوع سیلاب، مخزن سد کاملا پر میشود و حجم بسیار زیادی از آب، از این سد سرریز شده و روانهی خلیج فارس میشود. اگر در مقیاس منطقهای به این موضوع بنگریم، حوضه آبریز هرمزگان زیرمجموعه حوضه آبریز بزرگ خلیج فارس است و عملا آب چرخهی طبیعی خود را در طبیعت طی کرده است اما اگر در مقیاس محلی و ناحیهای به موضوع بنگریم، این آب از اقلیم گرم و خشک هرمزگان خارج شده در حالی که خود استان با کمبود شدید آب بالاخص در فصول گرم سال مواجه است.
۹۰ میلیون متر مکعب آب شیرین در سیلاب اخیر به دریا ریخت
در حال حاضر آیا شرایط آبی هرمزگان در سالهای اخیر بحرانی تلقی میشده است؟
از آنجا که مهار نشدن سیلاب سبب میشود با توجه به کمبود آب، میزان نیاز به برداشت از منابع آب زیرزمینی از حد مجاز فراتر رود، بنابراین باید پذیرفت که کمبود آب در این استان از مرحله هشدار و تهدید رد شده و اکنون وارد مرحلهی خطر و بحران شده است، زیرا در مراحل تهدید و هشدار، آسیب وجود ندارد، اما در مرحلهی خطر، آسیبهای وارده نظیر آسیب به تاسیسات و زندگی مردم در نقاط پائین دست سدها، سبب بروز مخاطرات زیادی میگردد که این پدیده اکنون در هرمزگان رخ داده است.
ممنوعیت برداشت آب از سفرههای زیرزمینی هرمزگان در سالهای اخیر چرا با سیلاب شارژ نشده است؟
آبخوان دشت میناب که در حال حاضر به زعم برخی از کارشناسان دستاندرکار، بهدور از واقعیت جزو دشتهای ممنوعه کشور جهت برداشت آب محسوب میشوئ نه بحرانی، در یک دوره یا بازه ۳۵ ساله، با کسری مخزن حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب مواجه است، در حالی که متاسفانه در سیلاب اخیر هرمزگان، در یک بازهی زمانی ده روزه در دیماه سالجاری، حدود ۹۰ میلیون مترمکعب آب با کیفیت نزدیک به آب شیرین از سد میناب سرریز و به درون خلیج فارس تخلیه شد، در حالی که همین مقدار آب بایست با صرف هزینهایی در حدود ۵/۲-۵/۱ دلار به ازای هرمترمکعب، مجددا از ساحل دریا شیرینسازی و تصفیه شود و به سمت فلات مرکزی ایران و صنایع جنوبشرق کشور پمپاژ شود بنابراین چنانچه اقدامات سازهای برای مهار و کنترل سیلاب از پیش تعبیه میشد، این امکان وجود داشت که با بخش زیادی از این آب، نسبت به شارژ مصنوعی آبخوان در دشت میناب اقدام کرد، این میزان کسری فعلی مخزن سبب پائینرفتن تراز آبهای زیرزمینی در دشت میناب و نیز افزایش نشست و شوری آبهای زیرزمینی شده که با در نظرگرفتن این واقعیت که آبخوان دشت میناب تامینکنندهی بخشی از آب شرب شهر میناب است، نگرانکننده است.
سیلابهای هرمزگان تکرار خواهد شد
آیا دوره بازگشت سیلاب در کشورها کاهش پیدا کرده و به عبارت دیگر آیا این سیلابها در هرمزگان تکرار خواهد شد؟
اگرچه دشتهای اصلی و مهم این استان نظیر دشت میناب و شمیل و نیان به لحاظ سیستم آبخوان ممنوعه تلقی میشود، اما به لحاظ آثاری که اکنون دیده میشود، واقعا نظیر بسیاری از دشت های کشور، بحرانی تلقی میشوند. مشکل ما اساسا این است که در تعریف سطح هشدار مشکل داریم. ما سطح هشدار را از زمان بروز فرونشست تلقی میکنیم در حالی که سطح هشدار و تهدید واقعی از زمان اضافه برداشت از منابع آب زیرزمینی تلقی میشود.
ایجاد نشدن ظرفیت یا به اصطلاح عدم انجام اقدامات سازهایی مناسب برای مهار سیلاب سبب شده است که با تکرار چرخهی خشکسالی در یک بازهی زمانی دوساله، نه تنها آب کافی برای کشاورزی و آبیاری وجود نداشته باشد، بلکه تامین آب شرب نیز بهسختی میسر شود. در این شرایط همواره از ترس بخطر افتادن تامین آب شرب، کشاورزی و آبیاری تحتالشعاع قرار میگیرد. بدیهی است که اگر بتوان سیلاب را مهار کرد نه تنها امکان تامین آب شرب وجود دارد، بلکه امکان احیای ظرفیتهای کشاورزی نیز وجود دارد. این سیلابها قطعا تکرار خواهند شد و متاسفانه بیتوجهی به مهار سیلاب در استان هرمزگان، هر بار سبب میشود خاک منطقه نیز دچار فرسایش برگشتناپذیر گردد و در ضمن به مرور حجم مفید مخازن سدها بواسطهی ترسیب رسوبات آبآورد (Waterborne) کاهش یابد.
ممکن است یک دید کلی راجع به حوضه آبریز در استان هرمزگان به ما بدهید؟
وسعت حوضه آبریز استان هرمزگان به همراه شرایط ویژهی توپوگرافی و ژئومورفولوژی آن، ضرورت احداث سازههای سیلگیر ناحیهای و سیلبندهای محلی را بخوبی اثبات میکند، حوضه آبریز بندرعباس- سدیج، زیرمجموعهی حوضه آبریز خلیجفارس و دریای عمان است که وسعت آن حدود ۴۵ هزار کیلومتر مربع است و شامل رودخانههای میناب و جگین میباشد که به درون دریای عمان میریزند. این حوضه آبریز دارای ۶ زیرحوضهی آبریز است. حدود ۸۰% مساحت این حوضه در استان هرمزگان و حدود ۲۰ درصد آن نیز در استانهای سیستان و بلوچستان و کرمان قرار دارد. حوضههای آبریز زهره و جراحی و نیز حوضههای آبریز جنوبی هرمزگان که شامل بندرعباس نیز میباشد، جزو زیرحوضههای آبریز اصلی استان هرمزگان هستند.
سازههای ساحلی، راهکار مدیریت سیلاب در استان هرمزگان
با توجه به شناختی که شما از حوضه آبریز استان هرمزگان دارید، چه راهکارهایی برای مدیریت منابع آب در این حوضه پیشنهاد میکنید؟
استان هرمزگان به لحاظ وسعت حوضهی آبریز شرایط خاصی دارد. وسعت این استان بیش از ۷۰ هزار کیلومترمربع است، در حالی که وسعت حوضه آبریز آن بیش از ۱۰۰ هزار کیلومترمربع است و با استانهای کرمان، بوشهر، فارس و سیستان بلوچستان حوضههای آبریز مشترک دارد. طول آبراهههای زیرحوضههای آبریز استان هرمزگان زیاد است، بهطوری که با مطالعهی شبکه هیدروگرافی زیرحوضههای آبریز هرمزگان میتوان پی به تراکم این آبراههها و پتانسیل بالای جمعآوری و دریافت آب توسط آنها برد. بخش شمالی استان هرمزگان در ناحیهی رودان در جنوب منوجان استان کرمان، یکی از بخشهای تغذیهکنندی اصلی رودخانهی میناب است و در بخشهای پائینتر نیز رودخانهی جغین آن را تغذیه میکند. در شرق منطقهی رودان، مخروط افکنهی بسیار بزرگی وجود دارد که منطقهی زیارتعلی در دامنهی آن قرار دارد. این مخروط افکنهی بزرگ مشرف بر منطقهی زیارتعلی، دریافتکننده عمده بارشهای سیلابی است. سیلابهای دریافتی این مخروط افکنه، پس از تغذیهی زیارتعلی، از طریق آبراهههای فرعی و شاخابهای محلی، به مسافرآباد و دشت مسافرآباد و جنوب استان هرمزگان میریزد و سپس همگی رودخانهی میناب را تغذیه میکنند و در نهایت بدرون مخزن سد میناب میریزند.
توپوگرافی و ژئومورفولوژی نواحی شمالی هرمزگان و نیز سرشاخههای رودخانهی میناب و مخروط افکنهی بزرگ آن به گونهایی است که در صورت تداوم بارشها در استان هرمزگان میتوان به تامین پیوستهی آب شرب و کشاورزی و حتی شارژ طبیعی آبخوانها امید داشت، اما نکته اینجاست که بارشها نه تنها پیوسته نیستند، بلکه نرمال هم نیستو تناوب خشکسالی و سیلاب در اثر تغییرات اقلیمی، تضمین این امید را از بین برده است، به گونهایی که معلوم نیست شرایط خشکسالی و شرایط سیلابی چه زمانی و با چه دورهی بازگشتی رخ خواهند داد. اما اگر بارشها پیوسته و نرمال نباشند که در واقعیت نیز چنین است، با در نظرگرفتن بارشهای سیلابی با دورهی بازگشت نامشخص، لاجرم بایست احداث سازههای سیلبند و سدهای سیلگیر ساحلی در هرمزگان در دستور کار قرار گرفت
مکان یابی خاصی برای احداث این سازهها در ذهن دارید؟
طبیعتا نواحی بالادست سد میناب پتانسیل بسیار خوبی جهت احداث سازههای آبگیر دارند. سدهای سیلگیر صرفا نقش نگهدارنده ی آب را ایفاء میکنند و انتظار میرود در زمان کاهش تراز آب در مخزن سد میناب و سدهای دیگر، با رهاسازی بخشی از آب انباشته شده در پشت سدهای سیلگیر، مخزن سدهای پائین دست شارژ گردد تا دغدغهی تامین آب شرب و کشاورزی و آبیاری در فصول گرم سال مرتفع گردد. بدیهی است که این سدها نیاز به سازههای خاص در رقوم ارتفاعی مختلف و نیز سازههای ویژهی انتقال آب ندارند و به همین دلیل هزینهی احداث آنها نسبت به سدهای مخزنی دارای نیروگاه برقآبی زیاد نیست.
بدون شک با ایجاد سیلبندهای محلی و احداث سازههای سیلگیر در قالب سدهای ساحلی ناحیهای میتوان این سیلابها را مهار کرد، نهرهای فرعی و شاخابهای تغذیهکننده رودخانهی میناب در پائیندست منوجان کرمان و رودان هرمزگان، بعضا دارای سیلبندهای محلی و یا سدهای محلی تغذیهی مصنوعی آبخوان هستند، لیکن متاسفانه یا از ظرفیت کافی برخوردار نیستند و یا علاوه بر ظرفیت نامناسب، بعضا به دلیل ضعف ساختاری و سازهایی، قابلیت نگهداشت سیلاب را ندارند.
خسارت ۶۷۵ میلیون دلاری سیلاب در ۳ دهه گذشته
چه اقدامات ساخت و سازی باید برای استقرار سیستم مدیریت جامع سیلاب در هرمزگان پیادهسازی شود؟
متاسفانه سیلبندها و سدهای تغذیه مصنوعی، بعضا به محض پرشدن در زمان سیلابهای اخیر و پس از ذخیره کردن مثلا چند میلیون مترمکعب آب، دچار شکست شدند و بنابراین در آن واحد حجم سیلاب رودخانهی میناب در پائیندست سیلبندها افزایش یافت و در نهایت ورود سیلاب و رسوبات به مخزن سد میناب، بهصورت تصاعدی افزایش یافت که سبب بروز خسارتهای زیادی شد. متاسفانه عدم وجود سیستم هشدار سیل در نقاط بالادست سد میناب که جزو الزامات اساسی سازوکاری برای مدیریت سیلاب است، سبب شد تا امکان تعبیهی اقدامات پیشگیرانه برای پیشبینی و کاهش خسارتهای سیلاب وجود نداشته باشد. با توجه به مشکلات یادشده، لازم است برنامهی جامع مدیریت سیلاب برای استان هرمزگان به گونهایی تعبیه شود که همه اقدامات سازوکاری نظیر سیستمهای پیشبینی وقوع سیلاب و نیز اقدامات سازهایی نظیر احداث سیلبندها و سدهای سیلگیر، برای کنترل و مهار سیلاب و بهرهبرداری از بارشهای سیلابی در استان به بهترین نحو پیشبینی و لحاظ شود. شایان ذکر است که وقوع سیلاب در کشور در فاصلهی سالهای ۱۳۹۲- ۱۳۶۸، حدود ۶۷۵ میلیون دلار خسارت به کشورمان وارد کرده است که این میزان خسارت هنگفت، بخوبی ضرورت تدوین برنامهی مدیریت سیلاب در کشورمان را نشان میدهد.
احداث سیلگیر با هدف تغذیه مصنوعی آبخوانها چگونه انجام پذیر است؟
مهمترین دشتهای هرمزگان، دشتهای میناب و شمیل و نیان هستند که مهمترین آبخوانهای استان هرمزگان نیز در همین دشتها قرار دارد. این آبخوانها که بهدلیل برداشت بیرویه، با مشکل افت تراز آبهای زیرزمینی و در نتیجه کاهش کیفیت آب و نشست زمین مواجه هستند، ضامن حیات و بقای جمعیت زیادی هستند که زندگی آنها بدین آبخوانها وابسته است. طبیعتا برداشت هرچه بیشتر آب از آبخوانهای یادشده، صرفنظر از مشکلاتی نظیر افت تراز آبهای زیرزمینی و نشست زمین، میتواند سبب بروز تنشهای اجتماعی بین مردم محلی و جمعیت شهری و از بینرفتن سرویسهای اکوسیستم شود، با توجه به مطالب اخیر، شارژ مصنوعی آبخوانها در این دو دشت بسیار حیاتی و ضروری است.
طبیعتا مخروط افکنه عظیم مشرف بر زیارتعلی و سایر آبراههها، موقعیت مناسبی برای جمعآوری سیلاب و هدایت جریانهای سیلابی به سمت شاخابهای اصلی، نهرهای فصلی و در نهایت رودخانهی میناب هستند. بخشی از بارشهای سیلابی دریافتشده توسط این اجزاء میتواند در شارژ آبخوانهای دشتهای پائیندست موثر باشد، اما با توجه به دبی و سرعت سیلاب، زمان کافی برای شارژ آبخوانها در اثر جذب طبیعی آب در زمین وجود ندارد و به همین دلیل علاوه بر احداث سدهای تغذیهی مصنوعی، لازم است انتقال آب از سیلبندها و سدهای سیلگیر به نقاط هدف برای شارژ آبخوان مدنظر قرار گیرد.
عملیات تغذیه مصنوعی با چه شیوهای انجام میشود؟
طبیعتا برای شارژ مصنوعی آبخوان دشتهای میناب و شمیل و نیان باید با ایجاد حوضچههای بزرگ در سطح زمین از طریق عملیات خاکی، شرایط را برای نگهداشت آب در نقاط پائیندست سدهای میناب و شمیل و نیان فراهم کرد تا بتوان با نگهداشت آب در حوضچههای یادشده که اصطلاحا Retention Basin نام دارند، فرصت و زمان کافی برای جذب آب در لایههای سطحی و زیرسطحی آبخوانها را فراهم نمود. حتی ممکن است لازم باشد برای انتقال آب از سدهای سیلگیر و سدهای موجود به دشتهایی که آبخوانهای آنها در حال تهیشدن است، نیاز به انتقال آب در زیرزمین و احداث تونلهای کوچک و بطور کلی انتقال و ذخیرهسازی آب در زیرزمین باشد که این سناریو باید بهدقت امکانسنجی شود نکته مهمی که باید در نظر داشت این است که تعلل در اجرای طرحهای آبخوانداری و شارژ مصنوعی آبخوانها و یا غفلت از آنها، احتمال دارد امکان استفاده از روش شارژ مصنوعی آبخوانها را از ما سلب نماید.
مشکلات وزارت نیرو در حوضه مدیریت منابع آب
مثالی برای استقرار سازههای مدیریت جامع سیلاب در کشور وجود دارد؟
مثال بارز این نکته کلانشهر تهران است، در راستای مدیریت سیلاب در پهنهی آبرفتی غرب تهران، سه سامانهی مجزا در حال اجراء است که همگی آب را از طریق مجاری سطحی (کانال و باکس کالورت) و زیرزمینی (میکروتونل و تونلهای با قطر بیش از ۳ متر) باغستان، شهریار و غرب کن به مصب رودخانه کرج تخلیه میکنند. به عبارت دیگر، تخلیهگاه همهی این مجاری رودخانهی کرج است، این سیلاب در نهایت در حوض سلطان و دریاچهی نمک قم بدون داشتن هدف شارژ مصنوعی آبخوان یا آبخوانداری، تخلیه میشوند. علت این است که متاسفانه شهر تهران آنقدر گسترش یافته که عملا زمین آزاد و فاقد مالکیت خصوصی و غیره در حومهی شهر تهران و نقاط دارای نشست قابلتوجه، زمین وجود ندارد تا بتوان از آنها برای شارژ مصنوعی آبخوان استفاده کرد و همه زمینها آنهم زمینهایی که در حال حاضر در محدوده نشست قرار دارند، دارای مالکان خصوصی هستند. این امر سبب شده در کمربند جنوبغربی تا جنوبشرقی شهر تهران یعنی از منطقهی شهریار تا ورامین که نشستهای آنها بسیار نگرانکننده است، عملا امکان شارژ مصنوعی آبخوان با سیلابها وجود نداشته باشد. این ماحصل عدم هماهنگی بین وزارت نیرو و شهرداری در دهههای گذشته است. طرحهای مدیریت سیلاب و راهکارهای سازوکاری و سازهایی آن، همگی زیرمجموعهی برنامهی جامع مدیریت منابع آب و طرحهای سازگاری با شرایط اقلیمی است که باید تحت هدایت وزارت نیرو اجراء شوند در حالی که اکنون در همین بحث سامانهی مدیریت سیلاب غرب شهر تهران، هماهنگی قابلتوجهی بین این دو ارگان وجود ندارد و قطعا نیاز به تشریک مساعی هر دو ارگان دارد.
وزارت نیرو چرا سیستم جامع مدیریت سیلاب را در کشور مستقر نمیکند؟
متاسفانه مشکلات مالی وزارت نیرو و از همه مهمتر مدیریت ضعیف این وزارتخانه در دو دههی گذشته، سبب بیتوجهی به امور شرکتهای آب منطقهایی استانها شد، اگرچه ساختاری تحت عنوان مدیریت حوضههای آبریز در بطن وزارت نیرو تشکیل شد اما عملا کاهش ابعاد سازمانی، کوچکسازی و تعدیل نیروهای انسانی به منظور چابکسازی سبب تضعیف دپارتمانهای مطالعات پایهی منابع در شرکتهای آب منطقهایی استانها شد و بهجای آن، مطالعات آب در استانها به مشاوران محلی یا کشوری احاله شد، در حالی که کاهش منابع مالی مطالعات آب عملا سبب انفعال این شرکتهای مشاور و انصراف آنها از ادامهی کارها در پروژههای مطالعاتی گردید و در حال حاضر در اغلب استانها، این دپارتمانها صرفا دادهها را بهصورت ماهیانه به شرکت مدیریت منابع آب ارسال میکنند. این سیاست غلط سبب خلع سلاح شرکتهای آب منطقهایی شد. با توجه به مشکلات آب کشور، شرکتهایی آب منطقهای باید مجهز به همه امکانات نرمافزاری و سختافزاری برای تهیهی مدلهای آبهای زیرزمینی و پایش باشند تا با توجه به شناخت دقیق از شرایط آبهای سطحی و زیرزمینی در استانهای تحت پوشش خود، بتوانند در تهیهی طرحهای جامع مدیریت منابع آب در سطح استان و کشور، مشارکت فعال و سازنده داشته باشند.
۱۵ درصد بودجه مورد نیاز فاضلاب هرمزگان در سال ۱۴۰۱ به این پروژه تخصیص پیدا میکند
خب این مسئله در این وزارتخانه به چه شکل نمود پیدا میکند؟
وزارت نیرو حداقل میتوانست در دو دههی گذشته برای جبران ضعف ایجادشده در شرکتهای آب منطقهای، طراحی برنامههای جامع مدیریت سیلاب و بطور کلی مدیریت سازگارانهی منابع آب کشور را در قالب یک طرح ملی، همانند طرحها و پروژههای ویژه نظیر طرحهای احداث سدهای بزرگ، به یک مشاور تراز اول در سطح کشور نظیر شرکت مهاب قدس واگذار کند تا یک مشاور قوی بتواند در قامت یک متولی توانمند، برنامه جامع مدیریت منابع آب کشور را تدوین و راهبری کند، متاسفانه این فرصتسوزیها و غفلتها عملا سبب واردآمدن لطمات جبران ناپذیری بر کیان پیکرههای آبی کشور شد.
آیا مشکلات آبی استان هرمزگان به مسئله سیلاب ختم میشود؟
متاسفانه با توجه به تنشهای شدید آبی در استان هرمزگان، در حال حاضر نگاهها عمدتا به بحث تامین آب معطوف گشته و مبحث توسعه، احداث و تکمیل خطوط جدید فاضلاب در سال ۱۴۰۱ کاملا تحت الشعاع قرار گرفته، به گونهایی که صرفا ۱۵ درصد بودجهی مورد نیاز برای توسعه و تکمیل خطوط فاضلاب در این استان در سال ۱۴۰۱ تخصیص خواهد یافت. این امر قطعا سبب عقبماندگی شدید در تکمیل و احداث شبکهی فاضلاب هرمزگان بالاخص در شهرهای بندرعباس، جاسک، بندر لنگه و بندر خمیر خواهد شد، در حالی احداث خطوط فاضلاب اعم از خطوط اصلی و شبکهی فاضلاب در شهری مانند بندر خمیر، که دارای یک سرویس اکوسیستم مهم نظیر تالاب خورخوران است، بسیار حیاتی است. باید توجه داشت که هرمزگان یک استان ساحلی است و تامین زیرساختهای آن در بخش فاضلاب، نقش بسزایی در کاهش آلودگیهای زیستمحیطی در محیط دریایی و آلودگی آبهای زیرزمینی دارد. بهعلاوه، تکمیل تصفیهخانههای فاضلاب این استان نیز امری حیاتی است تا بتوان با توجه به مشکلات موجود، آب را در سیستم مصرف صنعتی یا کشاورزی و سایر موارد بازچرخانی کرد؛ البته در حال حاضر طرحهای خوبی در این استان برای تکمیل تصفیهخانههای فاضلاب توسط بخش خصوصی در حال اجراء است.
نظر شما