به گزارش آتیهآنلاین، امشب 100 هزار انسان تنها، جایشان در میان خانوادهها خالی است، زنان و مردان و پسران و دخترانی که به هر دلیلی رها و دور از خانواده ماندهاند، در مجموع کمرونقی و یا یلدا نداشتن بسیاری از افراد بعضا برآمده از نابسامانیها و ناکارآمدی برخی سیاستگذاریهای اجتماعی و اقتصادی است که باید در جهت کنترل و مقابله رویکردی اصلاحی در اولویت قرار گیرد.
اکبر رجبی، مدیرعاملجمعیت خیریه طلوع بینشانها در گفت و گو با یکی از روزنامه های کثیرالانتشار گفته است که مردم ایران، در حدی از واژه اعتیاد وحشت دارند که حتی مناسبتی مثل «یلدا» هم نمیتواند نگاهشان را نسبت به کارتنخوابها تغییر دهد. مردم ایران، در حدی از واژه اعتیاد وحشت دارند که حتی معنای واژه «اعتیاد» را هم نمیدانند و فکر میکنند که معتاد، مساوی با اعتیاد است. وقتی از مردم سوال میکنی اعتیاد یعنی چه؟ در جواب میگویند اعتیاد یعنی نابودی، اعتیاد یعنی بلای خانمانسوز. تکرار این تلقی اشتباه باعث شده که به نتایج ناامیدکننده برسیم. مگر نه اینکه متضاد روز، شب است و متضاد مرد، زن است و متضاد مرگ، زندگی؟ متضاد اعتیاد هم معاشرت است. 15 سال است که من و دوستانم، شب یلدا سراغ کارتنخوابها میرویم که آنها را یاد خاطرههایشان بیندازیم؛ یاد خانه مادری، یاد خانه مادربزرگ، یاد روزهای خوب، یاد محبت و مهر و کارتنخوابها وقتی ما را میبینند، یاد این میافتند که چقدر تنها هستند و باید برای تنها نماندنشان کاری کنند. یادم هست شب یلدایی را که به جمع کارتنخوابهای تهران رفتیم و 15 نفرشان، همراه ما آمدند تا به پاکی و بهبودی برسند و یادم هست شب یلدایی را که به یک کارتنخواب، یک کاسه انار دانشده دادم و او که کل وجودش یک علامت سوال شده بود مگر امشب شب یلداست؟
یلدایی کم جان در سایه هجوم فقر
لیلا ارشد، مدیرعامل خانه خورشید نیز شرایط اقتصادی نامناسب را در کم رونقی و نداشتن سفره شب چله موثر می داند و می گوید: حداقل، من خانوادههای زیادی را میشناسم که امشب، سفره شب چله ندارند چون قادر به خرید آجیل و میوه و شیرینی شب چله نیستند. وقتی خانوادههایی که در پناه یک سقف ولی گرفتار در چاله فقر و بیکاری، نمیتوانند سفره شب چله داشته باشند، خیلی طبیعی است که کارتنخوابها هم به آیین شب چله فکر نمیکنند. کارتنخواب، چطور و به کدام شب چله فکر کند؟ شب چله، فقط در خوردن انار و تخمه خلاصه نمیشود. در آیین شب چله، اعضای خانواده کنار هم مینشینند تا احوالی از یکدیگر بپرسند و با هم حرف بزنند. این آیین، تعریفی دارد. زن یا مرد کارتنخوابی که کف خیابان زندگی میکند، چه تعریفی از این آیین داشته باشد؟ لذتهای شب چله؛ دور هم نشستنها و گفتنها و خندیدنها در جمع خانواده، سالهاست که کیلومترها از کارتنخوابها دور شده. شاید فقط خاطرهای محو برایشان مانده باشد، خاطره روزهای کنار هم بودن و نظاره به صبح رساندن طولانیترین شب سال و شاید فقط از یادآوری همین خاطره، لذت ببرند.
دورهمی یلدایی بهبودیافتگان بهاران
علی قایدنیای جهرمی دکترای روانشناسی در گفت و گو با آتیهآنلاین عنوان کرد: افراد دارای اعتیاد و مصرف کنندگان مواد مخدر به سبب آسیب پذیری و شکننده بودن باید از حمایت خانواده ها و جامعه برخوردار باشند و توجه به این مساله در زمانهای خاص پررنگتر احساس میشود.
وی بر ضرورت توجه ویژه به افراد دارای مشکلات و آسیب های اجتماعی در روز مناسبت های خاص تاکید کرد و افزود: برخی از افراد دارای اعتیاد به مصرف مواد مخدر از خانواده رانده شده اند و امشب جای آنها در کنار سفره های یلدای خانواده هایشان خالی است و نقطه مقابل آنها گروهی نیز همت و اراده کرده اند و در حال حاضر در مسیر پاکی در مراکز ترک اعتیاد اقامت دارند بنابراین جا دارد خانواده های آنها در جهت پاسداشت همت والای شان با بردن هدایایی یلدایشان را خاطره انگیز کنند و در همین راستا مراکز ترک اعتیاد نیز قطعا دورهمی هایی برگزار خواهند کرد.
این آسیب شناس اجتماعی با اشاره به ضرورت برگزاری دورهمیهای یلدایی در مراکز ترک اعتیاد عنوانکرد: یلدا میتواند بهانهای برای تکثیر مهر و محبت، نزدیککردن دلها به هم و خوبشدن حال دل ها باشد و چه بهتر حال دل کسانی را خوب کنیم که به اراده خود از مسیر اشتباه بازگشتهاند و به همین مناسبت امروز عصر دورهمیهایی در جمع این ارادههای محکم در بسیاری از مراکز ترک اعتیاد از جمله مرکز بهبودیافتگان بهاران به همت موسسه کاهش آسیب اجتماعی رویش برگزار خواهد شد.
کارتون خواب مهمان خداست
یک جانباز شیمیایی در گفتوگو با یکی از روزنامه های کثیرالانتشار گفت: حدود شش سال است که به همراه همسر و فرزندم، برایکارتنخوابهای منطقهغذا، لباس، شامپو و صابون میبریم. در مراسم و مناسبتهایی مثل شب یلدا و لحظه تحویل سال یا دهه محرم، کمتر سراغ کارتنخوابها میرویم، چون تعدادحامیانمردمی در این روزها زیاد است ولی در باقیایام سال،کارتنخوابها فراموشمیشوند و تنها میمانند. البته ما این بچهها را به اسم«کارتنخواب» نمیشناسیم. برای من، همسرم و فرزندم، اینها، مهمانخدا هستند؛ مثل ما و مثل همه مردم. ما، همه یک اسم مشترک داریم اگرچه که مردمی هستند که این بچهها را اصلا نمیبینند که حتی بخواهند نگاهشان کنند.
این جانبازی که نخواست اسمش فاش شود، اضافه کرد: اینها عضوی از این جامعه هستند، خانواده داشتند و دارند ولی یا از خانه رانده شدند یا خودشان خانه را ترک کردند که ضرر و زیان بیشتری برای خانواده ایجاد نکنند. در این 6 سال شاهد بودهام که چقدر دشوار زندگی میکنند و چقدر از اینکه سراغشان بروی و دستی به سمتشان دراز کنی و در حد دو کلمه با آنها حرف بزنی خوشحال میشوند. شاهد بودهام که یک همکلامی ساده، حتی بدون اینکه غذا یا لباسی برایشان برده باشم، تا چه حد در کاهش دردهایشان تاثیر داشته. چیز زیادی هم از ما نمیخواهند جز اینکه دوستشان داشته باشیم و آنها را عضوی از این جامعه بدانیم و من بین این بچهها، آدمهای بسیار متشخص، بسیار باسواد، بسیار خوب دیدم. من بین این بچهها، فرزند شهید و جانباز و پزشک و دانشجو و کارخانهدار دیدم؛ انسانهایی که تنها گناهشان این بود که به مواد معتاد شده بودند. من باور دارم که آنها، همنوع ما هستند. دفعات بسیار، وقتی به یک نفرشان دو ظرف غذا دادم، گفت که همان یک ظرف برایش کافی است. دفعات بسیار، وقتی به یک نفرشان ظرف غذا دادم گفت لازم ندارد چون چند ساعت قبل غذا خورده و دفعات بسیار، مردم عادی این جامعه را دیدم که به دعوا و مرافعه و به ریا و دروغ، میخواستند چند ظرف غذای نذری بگیرند که در یخچال خانهشان انبار کنند
وی تصریح کرد: من بچههای کارتنخواب را دوست دارم و تا امروز هم به من و خانوادهام، هیچ آسیبی نرساندهاند در حالی که جامعه به آنها آسیب رسانده است. نیروی انتظامی و شهرداری، آنها را به کمپها میبرند و آنها بعد از دو ماه یا شش ماه که از کمپ خارج میشوند، چارهای جز بازگشت به کف خیابان ندارند، چون هیچ سرپناه و شغلی برایشان ایجاد نشده است. اگر سرقت میکنند، ما وادارشان کردیم ارزشها را زیر پا بگذارند، چون رهایشان کردیم. اگر به یک کارتنخواب، 10 هزار تومان پول بدهی، اگر وقتی این کارتنخواب از تو کمک میخواهد، به او توهین نکنی، او را یک قدم از سرقت گوشواره یک دختربچه، دور کردهای. مغز یک انسان گرفتار مواد، شبانهروز در کار تهیه مواد است. البته اغلب بچههای کارتنخواب، کار میکنند. از صبح تا شب، برای رسیدن به پول مواد، کیلومترها راه میروند و زباله جمع میکنند و وقتی موفق به تهیه مواد شدند، به هیچ چیز فکر نمیکنند؛ به گرسنگی، به سرما، به تنهایی... میروند یک گوشه مینشینند و موادشان را مصرف میکنند. باید تاول پاهای کارتنخوابها را ببینی. من و شما و هیچکس دیگر، حتی 5 دقیقه قادر نیستیم بوی سطلهای زباله را تحمل کنیم. کارتنخوابها، از صبح تا شب، سر در این سطلهای زباله دارند و حتی همان چه که برای زنده ماندن میخورند، از همان سطل زباله پیدا کردهاند. اینطور زحمت میکشند و از صبح تا شب دهها کیلومتر راه میروند برای پر کردن یک کیسه زباله و ما تحقیرشان میکنیم و به آنها میگوییم: «برو گمشو چون بوی گند میدهی» و بسیاری وقتها، مامور شهرداری یا نیروی انتظامی، کتکشان میزند و همان کیسه زباله را ازشان میگیرد. کارتنخوابها، مثل ما، انسان هستند و مثل ما، به بهداشت و لباس و خوراک نیاز دارند.
مهربانی را دریغ نکنیم
یادمان باشد که این زنان و کودکان کار و خیابانخواب برآمده از ناآگاهی، رویکردهای و سیاست های نادرست در کشور هستند، اگر خانواده ها، دولتها و مسوولان، نحوه رفتار ، سیاستگذاری و شیوه حمایتیشان اصلاح و ارتقاء پیدا میکرد آنها به گرداب اعتیاد و خیابانخوابی و ...فرو نمی غلتیدند حال که ما در بروز نابسامانی، آوارگی و خانه به دوشی آنها دخیل هستیم حداقلمهربانی و رفتاراحترام آمیز را از آنها دریغ نکنیم، یادمان باشد بسیاری از آنها فقر ،فلاکت،اعتیاد و...را خودشان انتخاب نکرده اند و امروز هم دور از انصاف است که آهی در بساط ندارند که قوتشان باشد برای لحظات بیجانیشان.
نظر شما