ادبیات بریده از جامعه، مخاطب ندارد

باید این واقعیت را پذیرفت ادبیاتی که بخواهد مستقل از خوانندگان به راه خودش برود، از مخاطب جا می ماند و به خاطر همین نمی تواند او را جذب کند.

به گزارش آتیه آنلاین، می گویند ادبیات آیینه زندگی اجتماعی است و از خلال قصه، شعر و کتاب می توان تصویری از جامعه را تماشا کرد و از طریق ادبیات احوال مردم روزگار را نشان داد. اگر چه برخی درباره آیینگی ادبیات ابراز تردید کرده اند و معتقدند ادبیات داستانی بعد از مدرنیسم و پس از آن که سبک های ادبی نوین شکل گرفت، دیگر کاربرد گذشته را ندارد و نقش آیینه را ایفا نمی کند؛ با این حال حتی ادبیات پست مدرن هم که در آن تمام مناسبات جامعه بر هم می ریزد، به گونه ای دیگر راوی طرز زندگی و فکر انسانهای این عصر است. البته وقتی از آیینگی ادبیات حرف می زنیم، منظور تحمیل یک توقع به شکل فرمایشی نیست، چرا که چنین رویکردی تبدیل به نوعی نگاه فرمایشی به ادبیات می شود و کاربرد هم ندارد. مثلا گاه دیده می شود که متاسفانه برخی مدیران فرهنگی خودمان در مقاطعی انتظار داشته اند که ادبیات به جای آیینه اجتماع بودن، همچون ابزاری در دست قدرت حاکم باشد! این رویکرد به ادبیات در جهان سابقه دارد و مثلا در شوروی کمونیستی به شدت به کار گرفته شد و نهایتا هم شکست خورد. کتابخوانهای جهان همچنان و هنوز ادبیات روسیه و شوروی را با آثار داستایوفسکی، تولستوی، چخوف و ... به خاطر می آورند و نه ادبیاتی که قصد داشت از لنین و استالین چهره هایی ابرانسان خلق کند. تاریخ ادبیات جهان نشان داده که چنین رویکردی به ادبیات به نتیجه نمی دهد و استفاده ابزاری از ادبیات به جایی نخواهند رسید. از سوی دیگر، خود هنرمند نیز نمی تواند خود را از جامعه پیرامونش جدا کند و آوانگاردترین هنرمندان نیز متاثر از محیط پیرامونشان هستند. البته در آثار واقعگرا، وضوح تاثیر نویسنده از جامعه پیرامونش بیشتر است و در آثاری که رئال نیستند، این وضوح کمتر می شود، اما به طور کامل نمی توانیم منکر وجود چنین تاثیری شویم. انسان موجودی زنده و سیال و اجتماعی است و خواسته و ناخواسته رنگ و بوی اجتماع در افراد وجود دارد. از این منظر می توان استقبال یا عدم استقبال از ادبیات داستانی را نیز تحلیل کرد. اصولا چرا باید خواننده ای وقت و انرژی خود را صرف خواندن کتابی کند که در آن از دغدغه ها و دلمشغولیهای زندگی خود وی اثری در آن نیست؟ اگرچه نویسنده انتخاب می کند که به چه شکل و برای چه مخاطبی بنویسد، اما باید این واقعیت را پذیرفت ادبیاتی که بخواهد مستقل از خوانندگان به راه خودش برود، از مخاطب جا می ماند و به خاطر همین نمی تواند او را جذب کند. در حالی که در گذشته ما با پدرانمان تفاوتی نداشتیم و در یک فضای فکری و اجتماعی به سر می بردیم، در دنیای امروز، یک خواهر و برادر با هم متفاوت هستند و دغدغه هایشان فرق می کند. امروزه حتی زبان گفتاری و نوشتاریمان به سرعت تغییر می کند. از این رو نویسنده باید واقعیت های اجتماع را ببیند و قرار نیست به زبانی حرف بزند که کسی نفهمد. اگر نویسنده ای فضای امروز را در نظر نگیرد و به زبان مردم سخن نگوید بدیهی است که مخاطب را از دست می دهد.

این مقدمه طولانی را آوردم تا به این سوال برسم که چقدر ابیات داستانی امروز ما منعکس کننده وضعیت و شرایط انسانی امروز و اکنون ایران است؟

بعد از ظهور انقلاب صنعتی در اروپا و صنعتی شدن جوامع و در کنار آن، فاصله شدید ایجاد شده بین فقی و غنی، بسیاری از هنرمندان، نویسندگان، ادبا و متفکران را به سمت خود سوق داد و هنرمندان این بستر را فضای مناسبی جهت خلق آثار هنری خود دیدند و به نوعی با زبان هنر، اعتراض خود را نسبت به فضای ایجاد شده در آثار هنری ‌شان به نمایش گذاشتند. در حقیقت، رشد این جوامع و به وجود آمدن این فاصله ناشی از صنعتی شدن، سبب ایجاد بستری جدید و نو و ورود هنرمندان؛ اعم از نویسندگان، نقاشان، سینماگران و ... به این فضا و خلق آثار هنری آن هم با سبکی نو و جدید شد. در قبل از انقلاب صنعتی؛ یعنی جوامع فئودالیته نیز ما شاهد خلق آثاری توسط هنرمندان از دل و بطن طبقه فرودست جامعه هستیم که در قالب آثار هنری، خشم و انزجار و به نوعی اعتراض خود را نسبت به شرایط زمان خود نشان می‌دادند. به طور کلی فاصله و تضاد طبقاتی ناشی از جوامع جدید و پیشرفته همواره دستمایه خلق آثار جدید و متنوع توسط هنرمندان در همه جوامع بوده و کماکان نیز هست که مورد استفاده قرار می‌گیرد. اکنون نیز بسیاری از نویسندگان در دنیا، روی به این سبک آورده‌اند و فیلمنامه‌نویسان نیز آن آثار را دستمایه فیلم‌ها و سریال‌های خود قرار می‌دهند.

به طور طبیعی نویسنده وقتی اثری را تولید می کند، باید با لایه های مختلفی از مخاطبانش آشنا باشد و از این رو، اثری ماندگار است که نویسنده اش قبل از مخاطب، با او همدل و همنفس شده باشد. برای نمونه می‌ توان به نویسنده پرآوازه انگلیسی «چارلز دیکنز» اشاره کرد که در رمان معروف خود یعنی «اولیور توییست»، کودکی را به تصویر می کشد که از نعمت داشتن والدین خود محروم است و به پرورشگاه کودکان بی‌ سرپرست منتقل شده است. در حقیقت، محور اصلی خلق شخصیت «اولیور» از نظر «چارلز دیکنز» برای خواننده این اثر در این رمان فقط خود «اولیور» نیست بلکه رنج و مصایبی است که قرار است در این رمان بر «اولیور» کوچک بگذرد. «اولیور» فقط یک کودک است، اما برای دیکنز، چه اولیوری مناسب رمانش است؟ اولیوری که چهره ‌ای معصوم و بیگناه و دوست ‌داشتنی دارد و قرار است از بدو آغاز زندگی خود از نعمت پدر و مادر محروم باشد و برای ادامه زندگی به پرورشگاه سپرده شود و در ادامه رمان از آنجا نیز به دلیل بدرفتاری مسئول پرورشگاه، بگریزد و پای در شهری بزرگ بگذارد؛ مانند لندن که در آنجا نیز غریب است و هیچکس را ندارد تا از او حمایت کند و او را پناه دهد و در آخر ناخواسته این کودک معصوم و بیگناه وارد باند «فاگین» می‌ شود که مجرمی باسابقه و بدنام است و از کودکان بی ‌سرپرست برای اعمال مجرمانه خود سوءاستفاده می ‌کند و ... بنابراین برای یک نویسنده فقط مقطع سنی ملاک اصلی شخصیت‌ پردازی داستانی‌ اش نیست بلکه نشان دادن حالات و روحیات و اتفاقاتی است که قرار است در یک داستان و یا رمان بلند بر شخصیت‌ هایش اتفاق افتد که برای نویسنده از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

فاصله طبقاتی ایجاد شده ناشی از مشکلات اقتصادی جوامع پیشرفته و عدم تخصیص منابع به صورت یکسان و مساوی بین افراد جامعه، ایجاد فاصله بین غنی و فقیر و نوع نگاه اغنیاء از بالا به پایین به اقشار فرودست جامعه و ... همه این عوامل، بستر و اتمسفر را نه‌ فقط برای یک نویسنده جامعه ‌گرا بلکه سایر رشته ‌های هنری باز می‌ گذارد و هنرمند می ‌تواند سوژه ‌های متنوع و بسیار مناسبی را در آثارش بیافریند و خلق کند و مشکلات و طبقه ‌اش را به خواننده ‌اش بفهماند و بشناساند و روی شخصیتش مانور دهد و خواننده را با خود همراه سازد.

اما نسلهای بعد با خواندن آثاری که در چند دهه اخیر خلق شده اند چه تصویر و تصوری از ما و دنیایمان خواهند داشت؟ ما را چگونه به یاد خواهند آورد؟ ادبیات معاصر ما تا چه حد آیینه خوبی برای اجتماعش بوده است؟ اینها سوالاتی است که جای بحث و بررسی بسیار دارد.

کد خبر: 34263

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 17 =