به گزارش آتیه آنلاین، در دین مبین اسلام، در مورد کار و کارگر و اهمیت آن در قرآن کریم و سایر متون اسلامی مانند احادیث و روایات مختلف از نبی اکرم (ص) و همچنین سایر امامان معصوم (ع) روایات گوناگون و مختلفی بر جای مانده که هرکدام از آنها قابل استناد است. در این مطلب در مورد نظر و دیدگاه قرآن کریم در مورد کار و کارگر و همچنین احادیث و روایات نبی اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) و همچنین سایر ادیان آسمانی در این زمینه با استاد بهاءالدین خرمشاهی از چهرههای ماندگار فرهنگی کشورمان و همچنین ادیب، قرآن پژوه و مترجم برجسته قرآن کریم به گفتوگو نشستیم تا بیشتر در مورد اهمیت و جایگاه کارگران در دین مبین اسلام و همچنین تاریخ ادیان در این مورد آشنا شویم. گفتوگوی ما را در ادامه بخوانید.
با توجه به اینکه شما مترجم قرآن کریم هستید، جایگاه کار و کارگر در قرآن کریم چگونه است؟
بله در قرآن کریم، ما در برخی سورهها و آیات گوناگون به اشارات فراوانی برمیخوریم که به کار، تلاش و ارزش آن در کسب رزقوروزی حلال و به دست آوردن رزقوروزی از دسترنج انسانها اشاره و تأکید شده است. البته به دلیل اینکه زبان قرآن کریم، عربی است و دامنه وسعت زبان عربی، بسیار گستردهتر از زبان فارسی است؛ بنابراین در این بین نیاز است تا در بیان، ترجمه و از همه مهمتر، نقش واژگان و معادلسازی آنان از زبان عربی به زبان فارسی برای ترجمه، دقت و وسواس فراوانی صورت گیرد تا نتیجه، برداشت و درکی درست از مفهوم آیه به دست آید. نمیتوان در ترجمه آیات قرآن کریم؛ با توجه به گستردگی دامنه واژگان و لغات در زبان عربی، در مورد واژگان، فقط به روش معادلسازی روی آورد. در اصطلاح ادبی «معرب» به معنای عربی شده یک واژه و یا «مفرس» به معنای فارسی شده؛ یا در اصطلاح به فارسی برگرداندن یک واژه است. در اینجا بیان این نکته ضروری است که در گذشته برخی مترجمان قرآن کریم، برای ترجمه قرآن کریم و یا همچنین سایر روایات و احادیث نبی اکرم (ص) و سایر امامان معصوم (ع) از زبان عربی به فارسی، فقط به معادلسازی واژگان و همانطور که اشاره شد، از روش تبدیلسازی از «معرب» به «مفرس» استفاده میکردند که در این بین برخی واژگان آنطور که باید، معادل آن واژه به زبان ما؛ یعنی فارسی، آنچنان که باید مفهوم اصلی را برساند به دست نمیآمد که البته این موضوع تنها نقطه ضعف ترجمه واژه به واژه به حساب میآید که ناخودآگاه در حین این روش ترجمه، اشکالاتی را، هم برای مترجم و هم خواننده به دنبال دارد. به طور مثال، برای مترجم این مشکل را به وجود میآورد که برای تبدیل یک واژه از زبان عربی به فارسی، چه واژهای را به کار گیرد که نزدیکترین معنا را به واژه اصلی داشته باشد تا خواننده به معنا و مفهوم درست آیه پی ببرد و برای خواننده این ابهام به وجود میآید که آیا این ترجمه دقیق واژه به واژه آیه است یا میتوان برای آن، معادلسازیهای دیگری نیز از واژه کرد و آن را به کار برد تا درک و فهم سهل و آسانتری حاصل آید؟ البته ترجمه به روش معادلسازی، روشی است که در سایر زبانها نیز صورت میگیرد و از قضا بسیار متداول نیز است؛ حتی در دنیای امروز، اما در بطن خود این روش ایراداتی را نیز به دنبال دارد که به آن اشاره شد.
آیا در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که به این موضوع اختصاص داشته باشد؟
بله. ما برخی آیات را مشاهده میکنیم که به موضوع کار و کارگری اختصاص دارد. به عنوان مثال، در آیه ۳۹ سوره مبارکه «نجم» خداوند میفرمایند: «لَیسَ لِلاِنسَانَ اِلا مَا سَعی»؛ یعنی «برای انسان چیزی جز تلاش و کوشش او نیست». در ترجمه این آیه، اگر ما به روش معادلسازی یا همان روش «معرب» به «مفرس» روی بیاوریم و به این روش متصل شویم و از این روش برای ترجمه این آیه استفاده کنیم، میبینیم که همان ترجمه ذکر شده به دست میآید، اما در نظر داشته باشید، همانطور که اشاره شد، به دلیل اینکه دامنه زبان عربی بسیار گستردهتر از زبان فارسی است، اگر در این آیه، ما واژه «سعی» را «مفرس» کنیم، خب معنای «تلاش» و «کوشش» به دست میآید، اما در نظر داشته باشید، همان ترجمه واژه «سعی»، مخاطب آن فردی است که آن فعل را انجام میدهد. به عبارتی این واژه معنای «کارگر» را در طیفی وسیع از ترجمان این واژه در دل خود دارد؛ بنابراین طرف مخاطب واژه «سعی» در این آیه میتواند «کارگر» نیز باشد و به نوعی این آیه، واژه «کارگر» را نیز در دل خود نهفته دارد و آن بار مفهومی یعنی «کارگر» را به طور کامل و واضح به مترجم و بعد از مترجم او، مخاطب یعنی شنونده آیه میرساند. در این آیه، ما میبینیم که خداوند، تلاش و کوشش انسان در راه به دست آوردن رزقوروزی حلال بسیار ارزشمند دانسته است. به عنوان مثالی دیگر، میتوان به سوره «قصص» آیه ۲۶ اشاره کرد.
در این آیه، واژه «استاجره» و به دنبال آن، ما به واژه «استاجرت» برمیخوریم که معنای «اجاره گرفتن» و «اجرت دادن» یا همان پرداختن «مزد» است که فرد در قبال کاری که انجام میدهد «مزد» دریافت میکند. این آیه نیز به نوعی به کار کردن برای دیگران و در قابل آن کار، مزد دریافت کردن، اشاره دارد. در سوره «کهف» آیه ۹۴ نیز دوباره ما به مورد دیگری برمیخوریم که در آن برخی از مردم به «ذوالقرنین» مراجعه میکنند و از او میخواهند تا در قبال ساختن «سد» از او مزد دریافت کنند که او نیز قبول میکند و میپذیرد. البته ناگفته نماند در قرآن کریم نیز برای حقوق کارگران تأکیدات فراوانی نیز شده است.
در این مورد میتوان به سوره مبارکه «نساء»، آیه پنجم اشاره کرد. در این آیه، به کارگیری افراد نابالغ از نظر سن، جهت کار کردن و به کار گماشتن آنها منع شده است؛ زیرا فرد نابالغ تا قبل از بلوغ و رشد جسمانی و عقلانی، اختیاری ندارد تا بتواند نیروی کار و اندیشه خود را به کار گیرد. از این آیه میتوان قانون «عدم به کارگیری کودکان» را استخراج کرد که امروزه در قالب «قانون» درآمده و همه کشورها و کارفرمایان ملزم به رعایت آن هستند؛ قانونی که طی قرنها بهویژه از زمان انقلاب صنعتی در اروپا و آمریکا و یا حتی قبل از آن در بسیاری کشورها نادیده گرفته میشد و بسیاری از سرمایهداران، کودکان را به کارهای سخت و طاقتفرسا که از توان آنان خارج بود، وامیداشتند و از آنان به نوعی «استثمار» و «بهرهکشی» غیرقانونی میکردند و حتی مزد آنان را نیز به صورت کامل پرداخت نمیکردند که اسلام در ۱۴ قرن قبل، آن را به کلی نفی و منسوخ کرده بود و استفاده از افراد نابالغ را در کار «جایز» نمیدانست. البته در برخی آیات و همچنین سورههای دیگر در قرآن کریم از این موارد بسیار میتوان یافت و مشاهده کرد که بیان و تفسیر آنها در این مجال اندک نمیگنجد.
بارها شنیدهایم که نبی اکرم (ص) بر دستان پینه بسته کارگر بوسه زدهاند؛ آیا ما نمونه دیگر از موارد را در مورد سایر امامان معصوم (ع) سراغ داریم؟ در مورد نقش، روایات و احادیث گوناگون در زمینه کار و کارگر از امامان معصوم (ع) برایمان بگویید.
بله. پیامبر اکرم (ص) با بوسه بر دستان پینه بسته کارگر، با این عمل خود به همه اصحاب و مؤمنین در طول تاریخ، ارزش کار و کسب رزقوروزی حلال و ارزش آن را در نزد خداوند یادآور شدند که تا ابد جاودانه است. همچنین در جایی دیگر، بنا به روایتی، حضرت رسول (ص) و همچنین از امام رضا (ع) نقل است که عرق ریختن برای کسب روزی حلال را با «قطرات خون شهید» قیاس کردهاند که تا این حد و درجه نزد پروردگار ارزشمند است؛ شخصی که به طلب درآوردن روزی حلال برای خود و همچنین زن و فرزنداناش زحمت میکشد و عرق میریزد، اگر در این راه از دنیا برود، عمل و کار کردن او نزد پروردگار همانند «شهید» محسوب خواهد شد و عرق او نیز مانند خون شهدا نزد خداوند دارای منزلت فراوان است.
یا در جایی دیگر، پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «عبادت ۱۰ جزء دارد که ۹ جزء آن کار و کسب روزی حلال است.» البته نهفقط در شخصیت نبی اکرم (ص) بلکه ما ارزش و مقام کارگر را در سایر امامان معصوم (ع) به کرار مشاهده میکنیم. حتی خود شخص نبی اکرم (ص) هنگامیکه به مدینه هجرت فرمودند با دستان مبارک خود در ساخت مسجد «قبا» همراه با مهاجرین و انصار، مشارکت داشتند و خشت و آجر حمل میکردند. هنگامیکه به ایشان عرض کردند: «شما رسول خدا هستید، استراحت کنید، مهاجرین و انصار که هستند و کار بنا را انجام میدهند.» ایشان فرمودند: «کار کردن نزد خداوند بسیار محبوب است». همچنین به عنوان مثال، میتوان به نخلستانهای آباد شده توسط علیبنابیطالب (ع) در مدینه و چاه کندن ایشان اشاره کرد که پیامبر (ص) هر وقت او را بین اصحاب مشاهده نمیفرمودند و سراغ ایشان را میگرفتند، اصحاب اشاره میکردند که علی (ع) در نخلستان مشغول کار است. حتی آن لقب مشهور «ابوتراب» که نبی اکرم (ص) به ایشان اعطاء فرمودند، برخاسته از همین کار کردن و سختکوشی فراوان علی (ع) است که از فرط خستگی ناشی از کار به خواب عمیقی فرو رفته بودند؛ طوری که صورت مبارک و همچنین لباسهای ایشان خاکآلود شده بود و پیامبر (ص) در حالی که به دیدن ایشان به نخلستان آمده بودند، هنگامی که علی (ع) در خواب ناشی از خستگی فراوان در کار کشاورزی فرو رفته بود، با دستان مبارک خود، خاک را از چهره و لباسهای ایشان میزدودند و به ایشان فرمودند: «برخیز ابوتراب».
در موردی دیگر در این باره نیز در حدیثی از امام علی (ع) آمده است: «هیچ انسانی توانایی این امر را ندارد که نجار، بنا یا صنعتگر خویش باشد و تمام کارهایش را بدون استخدام و به کارگیری شخص دیگری انجام دهد» که از مفهموم این حدیث نیز ما پی میبریم که امام علی (ع)، مردم را به همکاری با هم در کارها و اعاده حقوق یکدیگر و اینکه هیچ کاری به صورت فردی به پایان نمیرسد، تأکید فرمودهاند. در موردی دیگر نیز میتوان به امام باقر (ع) اشاره کرد که در حین کار و عرق ریختن ایشان حین کار کردن، شخصی نزد ایشان آمد و گفت شما فرزند رسول خدا هستید و باید اهل زهد و ترک دنیا و در حال عبادت باشید که امام باقر (ع) در جواب آن شخص فرمودند: «اکنون نیز در حال عبادت هستم. اگر در این حالت از دنیا بروم نیز در حال عبادت پروردگارم هستم.» امام باقر (ع) اهمیت کار کردن را با عبادت برابر دانستند. ایشان فرمودند: «من میدانم که پروردگار رزق و روزی من را خواهد داد، اما من دوست دارم که خداوند من را در این حالت مشاهده کند» و موارد دیگری نیز از سایر حضرات
معصومین (ع) در تاریخ ذکر شده است. در کل باید گفت در متون قرآنی، احادیث نبوی و همچنین سیره امامان معصوم، ما در این زمینه به موارد فراوانی برمیخوریم. البته نهفقط در متون قرآنی و اسلامی و همچنین احادیث و روایات بر جای مانده بلکه ما در ادبیات کشورمان نیز در مورد سختکوشی و دوری از سستی و کرختی و تنبلی و تلاش برای کسب روزی حلال، اشعار مختلفی از بزرگان ادب پارسی در این زمینه میبینیم؛ مانند فردوسی و یا اسطورههای فراوانی مانند کاوه آهنگر و... را که همگی به کار و ارزش آن تأکید ویژه داشتهاند.
به نظر شما، نقش و جایگاه کار و کارگر در سایر ادیان آسمانی چگونه است؟ آیا در این ادیان نیز به مانند دین مبین اسلام در زمینه کار کردن و کسب رزقوروزی حلال تأکید شده است؟
نقش و اهمیت کار کردن و کسب و به دست آوردن روزی حلال در همه ادیان الهی و آسمانی به نوعی مشاهده میشود و فقط مختص به دین مبین اسلام نیست و قابل کتمان هم نیست بلکه توجه داشته باشید، دین اسلام، کاملکننده ادیان دیگر است؛ نه مخالف و در تضاد با آنها. در تورات نیز هنگامیکه ما به داستان حضرت موسی (ع) برمیخوریم، ایشان بعد از ترک مصر و آمدن به سرزمین مدین، نزد شعیب (ع) آمد و شعیب (ع) نیز به موسی (ع) پیشنهاد کار کردن برای او و دریافت مزد را مطرح کرد تا زمانی مقرر و تعیین شده که موسی (ع) نیز آن را قبول کرد و پذیرفت و در مدین ماند و طبق قول و قراری نیز که گذاشته بود، کار و سپس ازدواج کرد. در اینجا نیز ما به نوعی به قول امروزیها، «قرارداد کاری» در «زمان» و «مدت معین» را بین این دو مشاهده میکنیم که از آن امروزه به عنوان «قرارداد موقت» نام میبرند.
میتوان گفت شعیب (ع) به نوعی کارفرمای موسی (ع) طی قراری کاری که با او گذاشت، در زمانی مقرر و تعیین شده به موسی (ع) به عنوان کارگر نزد شعیب (ع) کار کرده و در قبال کار نیز مزد خود را نیز دریافت کرده است. موسی (ع) به عنوان فردی نیرومند حاضر میشود تا در برابر مزد و عوض مالی، نیروی کار خویش را در اختیار شعیب (ع) به عنوان کارفرما قرار دهد. در دین مسیحیت نیز همانطور که میدانید حضرت مسیح (ع) نیز یک نجار بوده و به این کار مشغول بوده است. در مورد سایر پیامبران بنیاسراییل نیز تا جایی که اطلاع داریم، اکثر آنان به شغل دامداری و تجارت، بازرگانی و برخی در صنایع مشغول به کار بودهاند.
حضرت نوح (ع) نیز که به دستور خداوند مأمور ساخت کشتی میشود که به نوعی میتوان گفت امروز از آن به عنوان صنعت کشتیسازی یاد میشود. در مجموع میتوان چنین استنباط کرد که در کل ادیان آسمانی، بر نقش کار و فعالیت در کسب و به دست آوردن روزی حلال بسیار تأکید شده است و هیچکس نیز منکر این موضوع نیست. اما متأسفانه منابع و اطلاعات ما در این زمینه بسیار اندک است و منابع محدودی در اختیار داریم.
بعد از پیامبران و امامان معصوم، نقش علما را در این بین چگونه ارزیابی میکنید؟
ببینید خب علما در این زمینه نقش بارزی داشته و همچنان دارند. به دلیل اینکه کشور ما، یک کشور شیعی است و مردم نیز تابع مراجع تقلید خود هستند، خب طبیعی است که علما نیز طبق تأکیدات مکرر و فراوان دین مبین اسلام، یا خود به کار میپرداختند یا به نوعی در این کار مشارکت داشته و به نوعی میتوان گفت در آن سهیم بودند. با توجه به اعتماد و همچنین جایگاه و احترام مردم به این قشر از جامعه در طول تاریخ، همواره علما، بانیان اصلی کار و فعالیت محسوب میشدند و در برخی کارها مانند آبادانی زمینهای کشاورزی، احداث راهها، جادهها و حفر چاه و درختکاری و... ممارست و همکاری داشتهاند.
در برخی مواقع نیز در تجارت نقشآفرین بودهاند. در برخی مواقع که مشکلی ایجاد میشد؛ مثلاً در تقسیم آب یا حد و مرز زمینها و اراضی کشاورزی، علما با وساطت و پادرمیانی، مشکل را برطرف میساختند. در کل نمیتوان از نقش پررنگ علما در طول تاریخ در بخش کارگری و کارآفرینی و ایجاد شغل چشم پوشید. در عصر حاضر و بعد از انقلاب نیز که با رهبری امام (ره) و بعد از رحلت ایشان، مقام رهبری همواره هدایتگر و ارشادکننده این مسیر بودهاند.
به عنوان آخرین سؤال، نقش کارگران در به ثمر رساندن پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین نظر و دیدگاه امام (ره) و مقام معظم رهبری درباره این قشر عظیم و زحمتکش از جامعه را چگونه میبینید؟
شاید به جرأت بتوان گفت، بانیان اصلی به ثمر نشستن پیروزی انقلاب اسلامی، نخست شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی و سپس کارگران بودند. قبل از انقلاب به دلیل فاصله طبقاتی ایجاد شده بین کارگران و کارفرمایان از یکسو و برخی مشکلاتی که به دنبال آن به وجود آمده بود، دلیل اصلی نارضایتی اکثر کارگران را ایجاد کرده بود. امام (ره) نیز که به این موضوع واقف بودند، دستور اعتصاب کارگران را صادر کردند و در ادامه نیز کارگران دست از فعالیت و ادامه کار خود کشیدند.
در این بین، اعتصاب کارگران شرکت نفت که به نوعی شاهرگ اصلی صادرات رژیم محسوب میشد، بسیار مشهور است. معتقدم کارگران، عنصر اصلی انقلاب را تشکیل داده و همچنان میدهند. آنان با تعطیلی کار خود و اعتصاب و پیوستن به خیل عظیم جمعیت در کف خیابانها به نوعی خشم و انزجار خود را از رژیم بیان کردند. با پیروزی انقلاب، ساختارهای گذشته در هم شکسته شد. بیان نظرات و دیدگاههای امام (ره) در مورد کارگران و دیدارهای جمعی کارگران از ایشان و همچنین بعد از رحلت امام (ره) با مقام رهبری، اهمیت این قشر عظیم از جامعه را بر همگان روشن میسازد. با وقوع جنگ تحمیلی نیز که هرکدام به نوعی در این قضیه مشارکت داشتند.
برخی به جبههها شتافتند و شهید شدند و برخی نیز در پشت جبهه یاریرسان بودند. در حال حاضر نیز که چند سالی است رهبری موضوع «تولید» و «رونق» آن را در داخل کشور همواره مطرح و این موضوع را طی این سالها شعار اصلی خود در نوروز انتخاب میکنند، بیش از پیش، نقش و اهمیت تولید و کار و کارگر در کشور احساس میشود؛ به این دلیل که کارگران، ستون اصلی کار و تلاش و توسعه هر جامعهای به شمار میروند و هر کشوری را به لحاظ پیشرفت و توسعه، اول با صنعت آن میشناسند که همواره چرخ این صنعت توسط کارگران به گردش درآمده است.
نویسنده : اعظم زنگی روزنامه نگار
نظر شما