به گزارش آتیه آنلاین، انسان دارای هیجانات احساسی زیادی است، ازجمله خشم و به تبع آن پرخاشگری را میتوان نام برد. خشم یکی از نعمتهای خداوند به انسان است که اگر در مواقع مناسب خودش بروز داده شود نهتنها مضر نیست بلکه راهگشای بسیاری از مسائل است؛ اما پرخاشگری و بیصبری در حال حاضر یکی از معضلات زندگی انسانها و جوامع بشری است؛ و به مانند یک بیماری همهگیر در کل جامعه شاهد آن هستیم.
این روزها آنقدر مردم در مشکلات اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و... درگیر شدهاند که با یک تلنگر، مانند آتشفشانی فوران میکنند. مردم غمگین و عصبانیاند، از خیابان و کوچهبازار گرفته تا محل کار و فروشگاه و حتی پارکها به بهانههای کوچک و خندهدار ناگهان از کوره در میروند. میتوان خشم و عصبانیت را در چشم برخی افراد که زبان به ناسزا میگشایند دید. یا مردمی که در ورزشگاهها و بعد از بردوباخت به جان هم میافتند و یا در خیابانها آنقدر کنترل اوضاع از دستشان در میرود قفل فرمان به دست در خیابانها میخواهند رانندههای خاطی را ادب کنند.
برخی هم نارضایتی و عصبانیتشان را در شبکههای اجتماعی، با گذاشتن کامنتهای توهینآمیز و تهدید و قلدر بازی بروز میدهند. خشم هنگامیکه تبدیل به خشونت میشود، چهره فردی و اجتماعی زیبایی ندارد. هیچکس از دیدن و شنیدن مشاجره دیگران در اماکن عمومی و کوچهها و خیابانها لذت نمیبرد. همه ما با دیدن این بحثها، تمام روزمان خراب میشود؛ و هیچکدام از ما با دیدن توهین و الفاظ رکیک و زشت در صفحات مجازی، خوشحال نمیشویم. شاید اگر میدانستیم این خشمها چه تأثیر منفی و سوئی برروان و جسم ما میگذارد به خودمان میآمدیم. از تأثیراتی که روی سلامت جسمی و روانی که میگذارد تا تأثیرات منفی که روی تعاملات اجتماعی و خانوادگی میگذارد و همچنین تصمیمگیری و کارهایمان را مخدوش میکند. از همه بدتر این است که به دیگران سرایت میکند و مانند یک اپیدمی تمام جامعه را فرامیگیرد. اما دلایل پرخاشگری و عصبی بودن افراد میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد.
رفتار پرخاشگرانه و آسیب جمعی
محمد روزبهانی جامعهشناس در این باره به آتیه آنلاین گفت: بهطورکلی میتوان گفت؛ پرخاشگری یک کنش و رفتار بهحساب میآید که افراد در مواجهه با دیگران این عمل را از خودشان بروز میدهند و باعث آسیب رساندن به افراد دیگر میشوند. این آسیبها میتوانند به دو صورت باشند:
۱- جسمی (بدنی)
۲- زبانی (استفاده از ناسزا و تحقیر در کلام)
این دو مورد ازنظر روحی و روانی میتوانند آسیبزننده باشند.
روزبهانی در ادامه افزود: برای مثال میتوان این برخورد را در میان سفیدپوستانی که رنگینپوستان را مورد تحقیر قرار میدهند مشاهده کرد. و در جامعه ایران افرادی هستند که قومیتهای مختلف را مورد اهانت قرار میدهند و حتی نسبت به رنان و کودکان هم پرخاشگری و خشونت هرچند بهصورت زبانی دیده میشود. در بعضی از مواقع میتوان گفت «رفتار پرخاشگرانه» ممکن است، فقط به یک فرد آسیب برساند؛ اما در بعضی از موارد نیز شاهد این هستیم که این رفتارها به سطحی میرسند که جمع را تحت تأثیر قرار میدهند و این مورد را میتوان در ورزشگاهها و سطح رسانه مشاهده کرد. پس میتوان بیان کرد هر عملی چه در سطح (فردی) و چه در سطح (عمومی) باعث تحقیر و رنجش دیگران شود پرخاش نامیده میشود.
خشم به عنوان یک مسئله اجتماعی
وی همچنین یادآور شد: ازنظر جامعهشناسان و روانشناسان دلایل بسیار زیادی برای این رفتارها وجود دارد. از دیدگاه روانشناسان، این خشونتها؛ بهصورت فردی بررسی و عوامل فردی دنبال میشوند. جامعهشناسان نیز به دلایل پرخاشگری میپردازند و علل زیادی برای این موضوع بیان کردهاند که بهعنوان «مسئله اجتماعی» عمومیت پیدا میکند.
این جامعهشناس در ادامه افزود: اما بعضی از پرخاشگریها در خانواده به وجود میآیند به صورتی که کودک از همان زمان کودکی به دلیل اینکه در معرض خشونت بوده است مورد آسیب قرار میگیرد؛ و این آسیبها در بزرگسالی برای او مشکلاتی به وجود میآورد، زیرا خانواده اولین نهادی است که به آموزش کودکان میپردازد؛ اما اجتماع و جامعه نیز در این موضوع نقش دارند. زمانی که افراد در سطح جامعه که به میزان بالایی در آن خشونت وجود دارد قرار میگیرند و مورد خشونت واقع میشوند و حتی شاهد خشونتها هستند ممکن است احساس کنند که این رفتار نوعی «هنجار اجتماعی» است.
محمد روزبهانی گفت: این موضوع باعث میشود کودکان و نوجوانان، این رفتارها را الگو قرار دهند و بهنوعی این پرخاشگریها را از طریق عامل رسانه و مدارس که بهعنوان یکی از نهادهای اجتماعی شدن در یادگیری تأثیرگذارند، فراگیرند.
حیوان آزاری، کودکآزاری مصادیقی خشونت هستند
این جامعهشناس در پاسخ به سوال جامعه چه تأثیری در این پرخاشگریها دارد؟ گفت: پرخاشگری وقتی در جامعه بهعنوان یک رفتار اجتماعی عادی جلوه میکند، دیگران هم تصور میکنند که این رفتارها طبیعی است. اگر در جامعه از یک سطحی به بالا این رفتارهای اجتماعی همراه با خشونت و پرخاشگری گسترش یابند آسیبهای اجتماعی که میتواند به بار آورد بسیار زیاد است.
محمد روزبهانی همچنین بیان کرد: در سطح جامعه لزوماً رفتارهای افراد و شهروندان عادی را نمیشود بهتنهایی دلیل پرخاشگری دانست. در خیلی از مواقع، نهادهای اجتماعی و سازمانهای دولتی، رفتارهایی را از خود نشان میدهند که میتوان از آنها بهعنوان رفتار پرخاشگرانه یا همراه با خشونت یاد کرد.
روزبهانی گفت: مواردی مانند؛ حیوان آزاری، کودکآزاری که مصادیقی هستند از خشونت در سطح جامعه که اگر نهادهای اجتماعی با این قضیه روبرو نشوند و کاری برای حل این مسئله انجام ندهند ممکن است این موضوع فراگیر شود و جزئی از هنجارهای اجتماعی درآید و شهروندان دیگر نتوانند از این مسئله عبور کنند.
وی در ادامه افزود: زمانی که یک ساختار اجتماعی و سیاسی، رفتارهای پرخاشگرانه با شهروندان داشته باشد، این مسئله باعث گسترش خشونت در سطح جامعه میگردد و شهروندان یاد میگیرند که برای رسیدن به حقوقشان از خشونت استفاده کنند. میتوان گفت؛ خود جامعه، فرهنگ غالب بر جامعه، ساختارهای اجتماعی و سیاسی هم میتوانند تولید خشونت کنند و هم میتوانند این مسئله را کاهش دهند.
راهکارهای کنترل خشم در جامعه
این جامعهشناس درباره راهکارهای حل این مسئله گفت: روشهای مختلفی میتوان برای کاهش این مسئله نام برد:
۱- اجتماعی کردن و جامعهپذیری کودکان در سنین خردسالی توسط مدارس و فضاهای عمومی.
۲- رسانهها؛ با ساخت فیلمها و مستندها نسبت به رفتار پرخاشگرانه هشدار و آموزش دهند.
۳- راهکار قانونی؛ تصویب قوانین درست برای رفتارهای خشونتآمیز و همراه با پرخاشگری که باید در این قوانین مجازاتی درخور توجه برای این افراد قرار دهند.
۴- رفع ناکامیهای اقتصادی و اجتماعی؛ ناکامیهایی که در دستیابی به مزایای اجتماعی، مانند؛ ثروت، قدرت، احترام به وجود میآیند؛ و بیشتر زمانی شاهد این ناکامیها هستیم که حقوحقوق افراد برابر نباشد و درراه رسیدن به اهدافشان ناکام باشند.
۵- دستیابی به مزایا و رفاه و امکانات بهصورت برابر؛ زمانی که حکومت و دولت زمینه دسترسی به امکانات را فراهم کنند، میزان ناکامیهای اجتماعی و اقتصادی پایین میآید و به دنبال آن خشونتها کاهش مییابند.
روزبهانی در پایان تأکید کرد: اما باید بدانیم که اینگونه خشونتها هرگز به صفر نمیرسند، اما به دلیل اینکه تفاوت در جوامع زیاد است، ما در جوامع توسعهیافته شاهد این هستیم که؛ با آموزش، تهیه امکانات رفاهی، حقوق برابر، قوانینی که همه شهروندان را شامل میشود. میزان ناکامیها کاهشیافته و باعث شده است، سطح خشونت کاهش بیابد؛ و همچنین باید این مسئله را مدنظر قرارداد که؛ خشونتهای اجتماعی پیامد؛ آموزش ناکافی و ناصحیح، قوانین ناکافی و یا حتی قوانینی که همه شهروندان را شامل نمیشود و رسانهها که نتوانستند در این زمینه بهدرستی عمل کنند دانست.
نظر شما