به گزارش آتیهآنلاین، در جامعه کنونی ایران بیش از هر چیز در عرصه کالاهای مادی و مصرفی، خصوصاً در میان جوانان، این نوع فرهنگ در جریان است که معمولاً نیز نمایشی است. مفهوم سبک زندگی را میتوان در ارتباط با مدرنیته بررسی کرد. مدرنیته با امکانات خود از طریق خلق تنوع، فرد را با انتخابها و گزینشهای مختلف مواجه میکند. بر همین اساس نیز ظهور جامعه مصرفی به واسطه افزایش خدمات و کالاهای مادی و متعاقباً گسترش مصرف و عمومیت یافتن آن، به سبک زندگی مصرفی منجر میشود که عنصری مهم در ترسیم آینده جوانان است و بایستی به آن پرداخته شود.
سبک زندگی
کاوه حقپرست، دانشجوی دکترای جامعهشناسی معتقد است که از نگاه جامعهشناختی، سبک زندگی جوان را باید در شیوه گذران اوقات فراغت بررسی کنیم. وی میگوید: «سبک زندگی تحت تأثیر شرایط اجتماعی شکل میگیرد. روحیات جوانان در جامعه، بهویژه جامعه پسامدرن، بیشتر تحت تأثیر ساختارها، علایق و شیوههای گذران اوقات فراغت پیش میرود. برای روشنتر شدن این موضوع میتوانیم جامعه کنونی خود را مثال بزنیم. در یک نگاه کلی و جمعی، جامعه ایرانی را شاید نتوان یک جامعه مدرن در نظر گرفت اما در حوزه فردی، برخی از افراد و گروهها از جامعه مدرن عبور کرده و شرایط زندگی، علایق و سلایق خود را بر اساس چارچوب جامعه پستمدرن قرار دادهاند. حال جامعه پستمدرن چگونه جامعهای است؟ در واقع باید گفت پستمدرنیسم فراتر از معنا، رفتن و عبور از چارچوبها و شاید نوعی معناگریزی است. از این منظر به اعتقاد من، میتوان جامعه ایرانی را از این وجه شبیه جامعه پستمدرن دانست؛ چراکه شاید تنها وجه مشترک جامعه ایرانی با جامعه پستمدرن همین تهی شدن از معنا است.»
وی ادامه میدهد: «مورد دیگر، برنامهپذیر نبودن آینده در جامعه ایرانی و زندگی در لحظه است. ما میبینیم که زندگی در جامعه ایرانی به شکلی لحظهای پیش میرود و همین امر به تدریج برنامهریزی برای آینده را سخت و مبهم میکند. در این شرایط، انباشت انواع هیجانها میتواند تأثیری عمیق بر روحیات جوان بگذارد که باعث میشود او را پرخاشگر و دمدمی مزاج پرورش دهد.»
حقپرست میافزاید: «در ادامه این جریان، شیوههای گذران اوقات فراغت جوانان نیز تحت تأثیر همین روحیات هیجانی قرار میگیرند. برای مثال میتوان به شیوه رانندگی جوانان در خیابانها و یا حرکات هیجانی که بهویژه با موتورسیکلتهای اسپرت انجام میدهند، اشاره کرد که نوعی بازتاب هیجانی منفی و یا عصیان و سرکشی است. بر این اساس، سبک زندگی جوان از درون چنین هیجانات و عصیانهایی شکل میگیرد که نمود خارجی آن را باید در نحوه گذران اوقات فراغت جستوجو کرد. با چنین توصیفی، جوانان در پی فضا و ابزارهایی هستند که اوقات فراغت را مانند عنصری مصرفی از دل سبک زندگی هیجانزده خود به نمایش گذارند.»
اوقات فراغت
اینک لازم است بپردازیم به اینکه اصولاً اوقات فراغت چیست؟ این دانشآموخته مطالعات فرهنگی در این باره بیان میکند: «اوقات فراغت به طور کلی فرصتی برای مصرف و مصرفگرایی بیشتر است. به عنوان مثال، حوزه گردشگری و فضاهایی مانند پارکها، فضاهای سبز، باغها، گردشگاهها و... را که برای گذران اوقات فراغت انتخاب میکنیم، همگی فضاهایی برای مصرف (در کنار سایر ابزارهای مصرفی) گذران اوقات فراغت هستند. فراغت، بازتابی از فرهنگ کار و مصرف یک جامعه است که بر اساس آن میتوان تغییرات و تحولات تاریخی در رشد و رفاه اجتماعی را بر حسب شاخصهای اوقات فراغت شهروندان ارزیابی کرد. از طرف دیگر نیز فراغت نشانهای از تغییر قالبها و الگوهای سنتی تا رسیدن به برساختهای نوین اجتماعی است. برخی از حوزههایی که جوانان در بحث از فراغت معمولاً با آن در ارتیاط هستند، گردشگری، مد و پوشاک، تبلیغات و بازار هستند که در اینجا ما چند مورد آن را مورد بررسی قرار میدهیم.»
گردشگری
حقپرست در این راستا توضیح میدهد: «این موارد هرکدام به نوعی شیوههای اوقات فراغت جوانان را ترسیم میکنند که هر یک تفکیکبندیهایی دارند. مثلاً در زمان بحث راجع به گردشگری باید این موضوع را در نظر بگیریم که گردشگری خود بر دو نوع گردشگری برنامهریزی شده و گردشگری خودجوش تعریف میشود. پرسهزنی یک شیوه گردشگری است که نوع بیقوارهتری از گردشگری منظم و برنامهریزی شده است و بیشتر به صورت فردی یا دو نفره انجام میشود. در خصوص حوزههای گذران اوقات فراغت جوانان نیز در ابتدا به بحث از گردشگری و تعریفی از آن میپردازیم. گردشگری و توریسم، مسافرتی است که شخص به واسطه آن از محیط کار یا زندگی خود خارج شده و در پی یافتن فضاهایی با آب و هوای بهتر و متفاوتتر یا تماشای فرهنگهای جدید است.»
وی اضافه میکند: «گردشگری برنامهریزی شده بیشتر در میان گروههایی صورت میگیرد که دارای آرامش و ثبات بوده و در یک شرایط پایدار قرار دارند که با یک نگاه به آینده میتوان برنامهریزی را انجام داد. اما به اعتقاد من، در جامعه ما هیجانهای اجتماعی اجازه برنامهریزیهای بلندمدت برای اوقات فراغت را نمیدهند.» این دانشجوی جامعهشناسی در ادامه میگوید: «با توجه به اینکه موضوع بحث ما جوانان هستند و همانطور که گفته شد، سبک زندگی جوانان اغلب برخاسته از هیجانهای اجتماعی و تصمیمهای آنی است، طبعاً شیوههای گذران اوقات فراغت نیز به ندرت با برنامهریزی قبلی صورت میگیرد. حالت دومی نیز وجود دارد که گردشگری به صورت پرسهزنی (سواره یا پیاده) است. یعنی ممکن است شخص از منطقه زندگی خود دور نشود و فقط در خیابانهای مراکز شهر، خیابانهای مراکز خرید مدرن یا حتی خیابانهای حاشیه شهر و در جایی خلوت اوقات فراغت را برای ساعاتی به تنهایی بگذراند؛ اما در هر صورت اینها یک نوع فضاهای مصرفی برای گذران اوقات فراغت هستند. گاهی پرسهزنی ممکن است منجر به خرید کالا شود که شاید مقداری از لحاظ روحی و خشنودسازی درونی بتواند به شخص کمک کند.»
بدن و تناسب اندام
حقپرست، مسأله بعد را بحث بدن و تناسب اندام در نگاه جوانان دانسته و در این خصوص عنوان میکند: «امروزه بحث بدن و مصرف بدن برای جوانان فارغ از جنسیت، به نوعی در بحثی فراتر از سلیقه شخصی در حال شکل گرفتن است. یعنی مسأله بدن، مصرف بدن و تناسب اندام بیش از اینکه خواسته و سلیقه شخصی جوان باشد، بیشتر بحث مورد پسند واقع شدن بدن برای دیگری است. در واقع، نوعی خواست دیگرخواهانه و مقبولیت و پذیرش اجتماعی در درون این علاقهمندی به تناسب اندام در جامعه (چه از بُعد سلامت تن و چه از بُعد زیبایی و تأیید از نگاه جنس مکمل) وجود دارد که مورد پذیرش و تأیید قرار گیرد؛ لذا در این راستا، بازار سرمایه و مد نقش پررنگی دارند و حتی سیاستهای فرهنگی خاصی برای بدن در این باره در نظر گرفته شده است.»
وی ادامه میدهد: «باید اذعان کرد، گستره وسیعی از تولیدات و خدمات حوزههای مصرف جامعه، بهویژه جامعه مدرن با وساطت بدن در حال شکلگیری است. اساساً باید گفت مصرف فرهنگی (بخصوص فرهنگ عامهپسند) را جدا از حوزه بدن نمیتوان در نظر گرفت. مد، نوگرایی، ظاهرآرایی، تغذیه، خدمات مربوط به زیبایی از جمله حوزههایی هستند که در بحث تناسب اندام بایستی به آنها توجه کرد. مد و مصرف بدن نشانهای است که نوعی تفکیکبندی و تفکیک اجتماعی را در حوزههای سلیقهای و هویتیابی اجتماعی و همچنین سرمایه فرهنگی شکل میدهد. به بیان دیگر، شخص بر حسب تناسب اندام مخاطب را جذب خود میکند که همین امر سبب ایجاد سرمایه فرهنگی برای او میشود. نمونه بارز آن را میتوان در تصاویری که این افراد در فضای مجازی از خود به اشتراک میگذارند، شاهد بود.»
حقپرست میافزاید: «علاوه بر این، مد هم به واسطه مصرف کاذبی که از طریق تناسب اندام و مصرف بدن از سوی جوانان دارد، انباشت سرمایه بسیار سمبولیکی را برای خودش ایجاد کرده است. از آن سو، فرد برای اینکه بتواند همواره تمایز خودش را حفظ کند، به نوآوریهای مداوم نیز نیاز دارد. آنچه مسلم است، بحث مدیریت بدن است که در اینجا شکل میگیرد. یعنی اگر قرار است که در حوزه تناسب اندام و مصرف بدن شخصی سرمایهگذاری کند، پس باید بتواند بدن خود را مدیریت کند. بحث مدیریت بدن اهمیت بسیار آشکاری برای جوانان دارد. در واقع، وسواسی که در مصرف بدن - که بیشتر در بین جوانان شاهد آن هستیم - در دو سطح فردی و هنجاری میتواند پیامدهایی نیز در بر داشته باشد.» به گفته این دانشآموخته مطالعات فرهنگی، در بحث فردی علاقه جوان به ورزش و پیروی جدی آنان از رژیمهای غذایی مطرح است. به عبارتی، بدن و تناسب اندام به عنوان پروژه بدن برای جوان نسل جدید تعریف شده است. در سطح هنجاری نیز - چه برای دختران و چه پسران - پارامترهایی مانند قد، وزن و تناسب اندام در میان جوانان اهمیت زیادی دارد. البته این موضوع را نیز باید اضافه کرد که آنها خود، معلول هنجارهای رایج در جامعه میشوند که همین موضوع شاخصهای تناسب اندام را تعریف میکند. به عبارت دیگر، جامعه شاخصهای تناسب اندام را تعریف میکند و جوان هم پروژه بدن و مدیریت بدن را بر اساس این شاخصهای اجتماعی هنجاری میکند. در ادامه آنچه باید به آن اشاره کرد، بحث آسیبشناسانه این موضوع است. حقپرست تصریح میکند: «فرهنگ جدید رسانهای از یکسری الگوهای غیربومی که مطابق با خواست بازار سرمایه و رواج سرمایهداری است، تأثیر پذیرفته است که جوان نیز تحت تأثیر این الگوهای غیربومی به نوعی در رابطه با تناسب اندام - هم از لحاظ ذهنی و اندیشهای و هم از نظر بیرونی و پوشش – به نوعی دچار انحراف میشود. بنابراین، تأثیرپذیری جوانان از ارزشها و الگوهایی که رسانهها به آنان تلقین میکنند، موضوع پروژه مدیریت بدن و تناسب اندام را از بدن برای مصرف به بدنی برای نمایش و در معرض دید قرار دادن، منحرف میکند. بدنی که برای تناسب اندام است در حوزه ورزش بیشتر باید برای آن سرمایهگذاری کرد، اما بدنی که جهت نمایش و در معرض تماشا قرار دادن است، پس از مصرف شکل میگیرد و در اینجا است که بدن برای نمایش نیاز به برندگرایی، مدگرایی و تقلید و مصرف دارد و این موضوع تحت تأثیر همین است رسانههایی که با برداشت از الگوهای غیربومی، بازار بسیار پررونقی را در میان جوانان برای خودشان ایجاد کردهاند.»
مد و پوشاک
حقپرست میگوید: «مد و پوشاک دو بُعد کلی و جنسیتگرایی را شامل میشود. باید گفت این حوزه خود نوعی دستور زبان است که در قالب پوشش بدن قرار میگیرد و پیامهایی را با این مضمون که چه چیزی استفاده و مصرف شود، کجا و با چه کیفیتی مصرف شود و چه مخاطبی داشته باشد را در بر میگیرد. زبان مد نیز بخشهایی از جمله برندگرایی، مدگرایی، به رخ کشیدن، تقلید، هویت و تمایز را به ما انتقال میدهد که فارغ از جنسیت بوده و چیستی زبان و بیان مد در قالب این بخشها مشخص میشود.»
او اضافه میکند: «مصرفکننده مد برای بدن و تناسب اندام خود از بحث مصرف بدن به بحث نمایش میرسد؛ انحرافی که تحت تأثیر رسانههای غیربومی شکل میگیرد که بازار و سیستم سرمایهداری بخشهای مزبور را به عنوان زبان برای بدن به معرض نمایش گذاشته شده، تعریف میکنند و شخصی که میخواهد بدن را با این زبان به نمایش بگذارد از لحاظ مصرفی به برندگرایی رو میآورد. این در واقع همان سبک زندگی است که جوان تحت تأثیر هیجانات اجتماعی دنبال کرده و القائات و الگوهای غیربومی نیز آن را تشدید میکنند.»
نقش آگاهی
وی سخن خود را اینگونه به پایان میرساند: «آگاهی نقش بسیار مهمی در انتخاب سبک زندگی و شیوههای مصرف برای شهروندان، بهویژه جوانان، دارد. آگاهی باید در یک بستر تاریخی، مداوم، پیوسته و رو به جلو روی دهد. در بستری که زمان یکی از عناصر اصلی آن باشد؛ یعنی زمان باید در یک مسیر تاریخی آهسته و پیوسته و رو به رشد و بدون هیجانات و القائات بتواند آگاهی را به جامعه و جوان انتقال دهد. اگر ما بُعد احساسی رفتار و تحلیلهایمان قدرتمندتر شود، طبعاً رفتارها هیجانی و آنی خواهد شد. بنابراین، بسیاری از مسائل تحت تأثیر این جریانات اجتماعی و با تأثیرپذیری و قدرتمندتر شدن صنعت و بازار، آن الگو و سبک زندگی که برخاسته از تودههای تهی شده از معنا توسط بازار و صنعت تبلیغات برای پیشبرد اهداف سرمایهداری در جوامع، بهویژه جوامع عقبمانده، تجویز میشود، ما را تحتالشعاع این جریان قرار خواهد داد. در این فضا، سبک زندگی، الگوهای اوقات فراغت و شیوه تعاملات و حتی اندیشههای ما کاملاً مصرفی، آنی و خالی از معنا خواهد شد.»
نویسنده : ایرن واعظزاده. روزنامهنگار
نظر شما