به گزارش آتیه آنلاین، «مدرسه تمام شود دیگر میروی دانشگاه و راحت میشوی»؛ این جملهای است که در دوران پیشادانشگاه مدام از والدینمان میشنویم؛ اما با ورود به دانشگاه تازه میفهمیم که ابتدای راهیم و مشکلات فراوانی پیش رویمان است. «دانشجوبودن» درست از همانجا سختیهایش شروع میشود که بعضی از اساتید بهجای تشویق دانشجویان به درک دانش برای کسب تخصص، آنها را به کسب نمره تشویق میکنند و رقابت بر سر نمره در بین دانشجویان بالا میگیرد. اما بسیاری از دانشجویان هم هستند که به دلیل فرار از شرایطی که دارند و یا بهاجبار وارد یک رشته تحصیلی میشوند و این در صورتی است که آگاهی کاملی از آن رشته ندارند و همچنین علاقهای هم نسبت به رشته تحصیلی خود ندارند و این باعث میشود که دنبال کسب علم نباشند و صرفاً فقط میخواهند دانشجو باشند برای مثال در بین پسران دیده شده است که برای تأخیر در خدمت سربازی دانشجو میشوند و یا دخترانی که برای فرار از شرایطی که در خانه و محل زندگی خود دارند و حتی به دلیل نداشتن امکان تحصیل در شهر خود، مجبور به ترک محل زندگیشان میشوند.
شاید همین دلیلی است برای اینکه ما، در بین بسیاری از دانشجوها شاهد بازدهی مثبتی نیستیم و فقط به عبارتی میتوان گفت؛ «مدرک گرفتهاند برای قاب کردن و زدن به دیوار» این موضوع در بین هر مقطعی دیده شده است که دانشجویان پس از اخذ مدرک دچار سردرگمی و ناامیدی شدهاند، میتوان گفت یکی از دلایل آن این است که؛ کمتر کسی میتواند در همان حوزه که تحصیلکرده است مشغول به کار شود و چه بسیار هستند از فارغالتحصیلانی که در شرکتهای تاکسیرانی، شرکتهای خدماتی و... که ربطی هم به زمینه تحصیلی آنها ندارد، مشغول هستند.
و سؤالی که برای همه ما پیش آمده این است که علت ناامیدی دانشجویان در حین تحصیل و بعد از اخذ مدرک چه میتواند باشد؟
برای پاسخ به این سؤال و بررسی دقیقتر موضوع نظر محمد روزبهانی جامعهشناس را جویا شدیم.
وی دراینباره گفت: عوامل مختلفی در این موضوع نقش دارند و «امید یعنی؛ احساس خوب نسبت به آینده» وقتی افراد احساس خوبی نسبت به آینده دارند در کل چشماندازی که از آینده زندگیشان دارند چه در کوتاهمدت، چه در میانمدت و بلندمدت خوب به نظر میرسد و فکر میکنند، مسیری که به سمت آینده حرکت میکنند درست است و آنها را به اهداف و انتظارشان میرساند و اینگونه است که امید در آنها شکل میگیرد.
وضعیت اقتصادی
این جامعهشناس در ادامه به وضعیت اقتصادی موجود اشاره کرده و افزود: در سن ۱۸ سالگی، وارد دانشگاه میشوند و بیکار هستند و وابسته به خانواده، درست است که در دانشگاههای دولتی برای تحصیل هزینه نمیکنند، اما هزینه جانبی وجود دارد که باری است، روی دوش خانوادهها و احساس خوبی به دانشجوها نمیدهد.
اگر چشمانداز اقتصادی آینده که ۹۰ تا ۹۵ درصد روی دانشجویان تأثیر دارد را، به دو بخش تقسیم کنیم، ۵ تا ۱۰ درصد مربوط به زمان تحصیل است و ۹۰ تا ۹۵ درصد برای آینده است، چراکه چشماندازی که برای خود تعیین کرده مبهم است و شفاف نیست.
انتظارات به تعویق افتاده
محمد روزبهانی همچنین انتظارات به تعویق افتاده دانشجویان را نیز از دیگر علل ناامیدی آنها دانسته و بیان کرد: یک جوان ۱۸ ساله به سن بلوغ رسیده و نیاز به ازدواج، تشکیل خانواده و مسافرت و خیلی از خواستههای دیگر دارد. ولی وقتی میبیند که در دوره دانشجویی، توانایی مالی و امکاناتی را ندارد. همچنین جامعه هم امکاناتی را در اختیارش قرار نمیدهد. به همین دلیل این انتظارات که به تعویق میافتند احساس ناامیدی در آنها شکل میگیرد.
انتظارات جامعه و خانواده
وی افزود: عامل دیگری که در ناامیدی و ناراحتی دانشجویان تأثیر دارد؛ انتظاراتی است که خانوادهها و جامعه از آنها دارد. نگاهی که خانوادهها به دانشجویان دارند نگاه کلی ۴۰ و ۵۰ سال قبل است. در زمانهای قدیم اگر کسی وارد دانشگاه میشد جایگاه اجتماعی پیدا میکرد، چون افراد تحصیلکرده دانشگاهی کم بود و همچنین شغل او بهنوعی گارانتی داشت؛ اما در زمان حال اینگونه نیست شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تغییر کرده است. تعداد فارغالتحصیلان زیاد شده و بهنوعی میتوان گفت تحصیلات دانشگاهی دیگر یک امتیاز ویژه محسوب نمیشود.
دوره مدرکگرایی گذشته و دوره «مهارت محوری» است
این جامعهشناس، در پاسخ به این سؤال که چرا ما شاهد این مسئله هستیم که دانشجویان بسیاری با دارا بودن مدرک تحصیلی بالا اما درزمینهٔ تحصیلی خود مشغول به کار نیستند و درآمد کمی هم دریافت میکنند؟ گفت: دنیا تغییر کرده است و واقعاً همه ما باید این موضوع را متوجه بشویم دوره مدرکگرایی گذشته و دوره «مهارت محوری» است. در گذشته در کارهای دولتی و چه در بخش خصوصی مهم ترین شرط استخدام نیرو را مدرک قرار میدادند. ولی امروزه این مسئله وجود ندارد و بر پایه مهارت ها نیرو پذیرفته میشود. آلان شاهد این هستیم که دانشجویانی که از دانشگاههای مطرح کشور هم فارغ التحصیل میشوند، عموماً آنهایی که کارشناسی خواندن، نمیتوانند در بخش دولتی و یا خصوصی مشغول به کار شوند و هر چه مدرک بالاتر برود فرصت استخدام بیشتر میشود، همچنین نگاه به تحصیلات یک نگاه سنتی و قدیمی است که یک مدرک بگیریم و در قبال این مدرک حقوق دریافت کنیم؛ اما دنیای امروز نگاه مدرک محوری ندارد. بازار کار در بخشهای مختلف تابعی است از عرضه و تقاضا وقتی چیزی کمیاب باشد تقاضا زیاد است. آلان در کشور ما تعداد فارغالتحصیلان بهشدت زیاد است، برای همین است که کار کمیاب شده و نمیتوانند در همان رشتهای که تحصیلکردهاند مشغول شوند.
تحصیلات بازار محور
محمد روزبهانی در خصوص تقویت امید در دانشجویان نیز گفت: در کشور باید اقتصاد بازار حکمفرما شود و خود بازار تعادل را ایجاد کند، وقتی عوامل دیگر مثل قوانین ناکارآمد دولتی، وارد عرصه میشوند و اختلال ایجاد میکنند و تعادل به هم میریزد مثل وضعیت الان جامعه، برای بهبود این وضعیت باید مثل کشورهای توسعهیافته جلو رفت؛ که اقتصاد بازار محور دارند، حتی تحصیلات بازار محور دارند. باید نگاه عرضه و تقاضای داشته باشیم باید بگذاریم خود بازار ظرفیت را اعلام کند. بهمرور بعد از چند سال عرضه و تقاضا کاری انجام میدهد که تعادل ایجاد شود. ولی وقتی وزارت علوم و اقتصاد و سایر مسئولین تصمیم میگیرند سالانه چه تعداد در و در چه رشتههایی مدرک بگیرند و نگاهی به میزان فارغالتحصیلان ندارند، این بیتوجهی به بخش خصوصی باعث شده وضعیت بحرانی شود. مدرکگرایی را در انتخابات مجلس هم میبینیم که تنها کسانی میتوانند کاندید شوند که دارای مدرک فوقلیسانس باشند؛ و کسانی که مدرک پایینتر داشته باشند اصلاً شرایط این کار را ندارند؛ و یا برای گرفتن سِمَت در ادارات باید مدرک بالایی داشته باشند و بهنوعی میتوان گفت؛ خود دولت مروج این «مدرک محوری» است.
به همین دلیل است که دانشجویان تشویق میشوند به مدارج تحصیلی بالاتر بروند، اما زمینه آن فراهم نیست. یک نوع تناقض در اینجا وجود دارد و قوانین به صورتی است که همه بهسوی مدرک گرفتن میروند تا مزایای بیشتری دریافت کنند اما شرایط اقتصادی فراهم نیست که جذب بازار کار شوند. پس خود دولت باید دست از مدرکگرایی بردارد و اقتصاد «بازار محور» را فراهم کند.
وی تأکید کرد: «برای بیشتر شدن امید در بین دانشجویان، باید سیاستگذاری کلان تغییر کند، باید مهارت محوری روی کار آید، اینگونه شاید خیلی از دانشجویان لازم نباشد که به دانشگاه بیایند و بعد از دوره دبیرستان به سمت همان کاری بروند که علاقه دارند. همچنین باید وضعیت اقتصادی، انتظارات جامعه و خانوادهها تغییر کند و در پایان میتوان گفت؛ باید امکانات بیشتری فراهم شود.»
آنچه در این خصوص باید مدنظر مسئولان قرار بگیرد، تغییر نگرش و زیرساختهایی است که اغلب فارغالتحصیلان دانشگاه را بهنوعی با عدم تعادل میان رشته دانشگاهی و تخصصی خود از یکسو و بازار کار از سوی دیگر رها کرده است. امید جوانان به زندگی و آینده و نیز برخورداری از شغل متناسب با تخصص آنها ازجمله توقعاتی است که این قشر از تصمیمگیران کشور دارند.
گزارش از فاطمه شکاری
نظر شما