به گزارش آتیه آنلاین، فرهاد عابدینی، متولد ۱۳۲۱، از اوایل دههی ۴۰ سرودن شعر را آغاز کرد و نخستین مجموعهی شعرش در سال ۱۳۵۲ انتشار یافت. تاکنون علاوه بر مجلههای ادبی مختلف، چند کتاب از شعرها و نقدهای او بر آثار دیگران، انتشار یافته است. عابدینی همکاری با گروه ادب نادر نادرپور و تاسیس کانون ادبی شعر معاصرکه امسال بیست و شش سال از عمر آن می گذرد را هم در کارنامه دارد و برخی از آثارش به زبان های مختلف ترجمه شده است.
با این شاعر پیش کسوت پیرامون وضعیت شعر و ادبیات این روزها به گفتگو نشسته ایم که خلاصه آن بدین شرح است:
آقای عابدینی چطور شد که به شعر و فضای شعر وارد شدید و از چه زمانی است که شعر می گویید؟
اولین شعر من در سال ۱۳۳۹ در مجله جوانان به صورت غزل چاپ شد و از همان زمان تا امروز من در فضای شعر حضور داشته و اشعارم در مجله های ادبی آن زمان چاپ می شدند. در واقع اولین کتاب من در سال ۱۳۵۲ با عنوان «کوچ پرنده ها» منتشر شد، از سال ۱۳۵۴ هم در گروه زنده یاد نادر نادرپور که در رادیو و تلویزیون آن زمان گروه ادب را تشکیل داده بود حضور داشتم و با نوشتن نقد هایی بر شعر ها و کتاب های شعر فعالیت می کردم. این روند تا سال ۱۳۵۸ که گروه ادب تعطیل شد ادامه داشت پس از آن هم مقالات و نقدهای من در مجلات دیگر چاپ می شدند. انتشار کتاب ها نیز ادامه پیدا کرد و از آن زمان ۱۰ مجموعه از اشعار من چاپ شده است و اکنون نزدیک به نیم قرن هست که در فضای شعر نفس میکشم.
در آن سال ها متاثر از چه کسانی بودید؟
در آن زمان از شعر شاعران آن روزگار چون اخوان ثالث، شاملو، نادر نادرپور، فریدون مشیری، نصرت رحمانی و دیگران در شعرهای اولیه ام متاثر بودم. اما هیچ گاه دنبال شعرهای سنگین و دیر فهم نبودم و سعی کردم اشعاری روان بگوییم اما نه به گونه عامه پسند.
از نظر شما شعر ایران این روزها چه وضعیتی دارد آیا نسبت به دهه های قبل وضعیت بهتری دارد یا خیر؟
دهه ۴۰ و ۵۰ اوج تعالی فرهنگ و ادب ما بخصوص در شعر است، از آن زمان تا کنون ما هنوز نتوانسته ایم فضای شعری را به فضای آن زمان برسانیم. در دهه ۷۰ عده ای از جوانان توانستند کمی شرایط را بهبود ببخشند و اشعار خوبی می سرودند اما بعضی از آنها تحلیل رفتند و بعضی دیگر نیز ادامه ندادند و این جریان خوب ادامه پیدا نکرد. این روزها فضای شعر و داستان خیلی مطلوب نیست و الان به گونه ای شرایط رقم خورده که شعر در حاشیه قرار گرفته است.
در گذشته به این خاطر شرایط بهتر بود که تعداد زیادی مجلات ادبی منتشر می شد و صفحات زیادی از آن به شعر اختصاص می یافت، این مجلات زیر نطر افرادی چون نصرت رحمانی، زنده یاد فریدون مشیری و حسن شهرزاد اداره می شد اما این روزها شاید تنها دو یا سه مجله ادبی فعال در کشور وجود دارد. متاسفانه همه این موضوعات از این نشات می گیرد که متولیان فرهنگی آنگونه که باید به شعر و ادبیات کشور اهمیت نمی دهند.
این روزها استقبال از مجموعه های شعر چطور است آیا از بازار خوبی برخوردار هستند؟
این روزها توزیع کنندگان و پخش کنندگان کتاب در حق شاعران ظلم می کنند و حتی بیشتر از آنها ناشران. برای آنها اینگونه صرف می کند که بجای آنکه کتاب ۱۰۰ صفحه ای یک شاعر را چاپ کنند، کتاب ۵۰۰ صفحه ای داستانی را چاپ کنند حال اگر محتوای مفیدی هم نذاشته باشد به آن توجهی نمی کنند و فقط دنبال سود کار فرهنگی هستند.
اولین کتاب من در سال ۵۲ هزار نسخه چاپ شد و با گذشت شش ماه تمام شد اما آخرین کتاب من امسال تنها ۵۰۰ جلد چاپ شد. یکی از دلایل به وجود آمدن این وضعیت، نبود پخش بیطرف و دلسوز است، توزیع و انتشار کتاب انحصاری شده وحالت مافیایی پیدا کرده است و دیگر کسی به فکر فرهنگ نیست. پخشهای دولتی هم که با پخش کتابهای شاعران مستقل کاری ندارند بنابراین وقتی کتابهای شعر خوب توزیع نشوند خواننده هم نخواهند داشت.
از نطر شما بیشتر شعرهایی که این روزها سروده می شوند محتوا با ارزشی دارند؟
ما امروزه شاعرانی داریم که شعر وغزل کلاسیک می گویند اما کیفیت و ارزش اشعار آنها به انداره شاعران درجه پنجم و ششم شاعران گذشته نیست. بعضی از اشعار به گونه ای هستند که آنها را حدود ده بار از بالا به پایین می خوانم اما هیچ چیزی از محتوا و فرم در آنها نمیبینم. وقتی من، بعد از چهل و اندی سال در دنیای شعر و زندگی کردن، حتی نمی گویم شعر سرودن، نتوانم یک شعر را با چندین مرتبه خواندن با آن شعر ارتباط برقرار کنم، کدام شخص است که از این شعر لذت ببرد. به نطر می رسد وضعیت به گونه ای شده که عده ای دور هم میشینند و از هم تعریف می کنند و شعر می سرایند.
آقای عابدینی، شما سال هاست جلسه شعری را با عنوان «گروه شعر معاصر» اداره می کنید، درباره شکل گیری این جلسه شعر و بازدهی و نتایج آن در این سال ها بگویید.
جلسات کانون ادبی «گروه شعر معاصر» در سال ۱۳۷۴ توسط من و دوست شاعر سیروس نیرو و خانم فرزین هومانفر (شاعر) تشکیل شد، اما خانم هومانفر بعد از یک سال تصمیم به ایجاد کانون ادبی مستقلی گرفتند. از ما جدا شدند و به جای ایشان خانم هایده بهرامی (حسین زاده) که خود شاعر و نویسنده هستند به جمع ما پیوستند. این جلسات در دوره یی و در سال هایی شروع شد که کانون ادبی مستقل نه تنها کم بلکه نادر بود و ما توانستیم با جمع کردن تعدادی از شاعران جوان و بها دادن به کار آنان و بی غرضی محض و به دور از گرایش های جانبگرایانه جلسات را ادامه دهیم و اکنون خوشحالیم که شاعران جوانی که در جلسات اولیه شعرهایشان را با شرم می خواندند و نقاط ضعف بسیاری در شعرهایشان بود، به جایی رسیده اند که صاحب چند اثر شعری شده اند. ما همچنین در این جلسات با دعوت از صاحب نامان عرصه ادبیات و فرهنگ و شنیدن صحبت ها و سخنرانی های آنان، آنها را با جوانان و شعر جوانان آشنا کرده و جوانان هم از تجربه و فرهنگ بزرگان قوم استفاده کرده اند. جمع کردن تعدادی بیش از پنجاه نفر و در برخی جلسات تا یکصد نفر در ۱۱۵ جلسه که تاکنون برگزار کرده ایم، خوشحال کننده است که ماهی یک بار دورهم جمع شوند و از نظریات و آثار همدیگر مطلع شوند، اما هنوز خیلی از خواسته هایمان را نتوانسته ایم عملی کنیم، از آن جمله جمع کردن سخنرانی های سخنرانان و شعر شاعران و چاپ آنها در یک مجموعه که البته در آینده نزدیک به صورت یک مجموعه کامل منتشر خواهد شد. این روزها هم به دلیل همه گیری ویروس کرونا جلسات را بصورت مجاری برگزار میکنیم و کماکان به فعالیت های خود ادامه میدهیم.
نظر شما