به گزارش آتیه آنلاین، تنشهای آبی در ایران خشک رو به افزایش است. رودخانهها و تالابها یکی پس از دیگری خشک میشوند و دعوا بر سر دریافت حقابه بیشتر در بخشهای مختلف رو به افزایش است. در هر سالی که باران نبارد، بحث بر سر اینکه چرا بخش صنعت، آب کشاورزی را میبلعد هم بالا میگیرد. در چنین سالهایی نسخههای واحد انتقال صنایع آببر به کنار سواحل کشور هم دوباره روی میز گذاشته و این سیاست بازخوانی میشود، اما چرا با وجود دورههای خشکسالی طولانی، نهتنها صنایع آببر به کنار سواحل دریا نمیروند، بلکه طرحهای توسعهای خود را هم در قلب ایران خشک اجرا میکنند و برای تأمین آب خود یا چاه کشاورزان را میخرند و یا با لوله آب شیرین شده دریا یا رودخانههای کشور را به محل کارخانه منتقل میکنند؟ از نگاه کارشناسان، صرفه اقتصادی مهمترین دلیل این رفتار بخش صنعت است. البته نبود برنامه مناسب در حاکمیت و عدم توجه به تأمین زیرساختهای زندگی برای اصلاح پراکنش جمعیت و تأمین نیروی کار بخش صنعت از عوامل دیگری است که درباره عدم اجرای سیاست انتقال صنایع آببر به کنار سواحل به آن اشاره میشود. به این ترتیب تمام پروندهها و طرحهایی که برای انتقال صنعت به سواحل دریاها تشکیل شده، بازهم روی میز خاک میخورد تا ببینیم کی و کجا بخش صنعت ناگزیر میشود به این دیدگاه کارشناسی تن دهد.
موضوع انتقال صنایع آببر به کنار آبهای آزاد دریاها، موضوع تازهای نیست. طرحهای متعددی برای استقرار غولهای فولادی، پتروشیمی و دیگر صنایع آببر در کرانههای جنوبی ایران نوشته شده، اما بازهم در خبرها میخوانیم که طرحهای توسعهای این صنایع آبخواه در مناطق خشک کویر مرکزی، سبزوار و دیگر بخشهای ایران اجرا شده است. اگرچه تمام کارشناسان متفقالقولند که باید صنایع آببر از قلب ایران اخراج شوند، اما هیچ اقدام عملی در این رابطه انجام نمیشود. به راستی چرا باید شاهد چنین شرایطی در کشور باشیم؟
انتقال آب، ارزانتر از جابهجایی صنایع
محمدابراهیم رئیسی، کارشناس اقتصاد آب در این رابطه بیان میکند: «عدم انتقال صنایع به کرانههای دریاها به دلیل ارزانتر بودن اجرای پروژههای انتقال آب نسبت به جابهجایی خود صنعت است.»
او ادامه میدهد: «در پروژهای مانند انتقال آب به کرمان، در مرحله نخست سالانه ۱۸۰ میلیون متر مکعب آب شیرین شده دریا منتقل میشود. هزینه تولید هر متر مکعب این آب را اگر دو یورو در نظر بگیریم، هزینه آب (۳۶۰ میلیون یورو) بین چند صنعت پخش میشود و این مقدار بین آنها سرشکن میشود. جالب اینجاست که هر یک یورو در این صنعت، حدود دو تا سه برابر آن ارزش افزوده ایجاد میکند. این یعنی نسبت منفعت به هزینه در این صنایع که در دسته صنایع معدنی قرار میگیرند، قابل توجه است. »
رئیسی عنوان میکند: «آبی که برای صنعت استفاده میشود، برای این صنایع ارزان است. آبی که شیرین میشود و از دریا برای صنعت منتقل میشود، در هر متر مکعب یک یا دو یورو هزینه دارد، اما برای صنعت ایجاد ارزش افزوده میکند. بنابراین، انتقال آب برای صنعت توجیه اقتصادی دارد. » به گفته او، عامل مهم دیگر پایداری تأمین آب در این صنایع است. صنعت به آب پایدار نیاز دارد. صنایع در هر منطقهای که بودهاند برای تأمین آب چاهها را خریدهاند، یا از پساب نصفیه شده استفاده میکنند و در نتیجه آن کشتوکار در زمینهای کشاورزی از بین میرود. در واقع همه راههای ممکن را رفتهاند. دیگر آبی وجود ندارد؛ بنابراین پایداری منابع آب برای آنها بسیار مهم است.
این کارشناس آب میگوید: «یکی از دلایلی که صنایع به سمت استفاده از آب آبشیرینکنها میروند، پایداری آب این منابع است؛ چراکه دریاها نسبت به دوره بهرهبرداری در این صنایع، منبع پایانناپذیری هستند.»
دستهایی نمیگذارند توسعه کنار آب انجام شود
این کارشناس به این پرسش که چرا صنایع، پروژههای توسعهای خود را کنار دریا نمیبرند، اینگونه پاسخ میدهد: «رویکردهای قومگرایی و بحثهایی همانند توزیع استانی بودجه متناسب با قدرت نمایندگان مجلس، در این تصمیمسازیها مؤثر است. اینکه از ابتدا مکانیابی پروژه غلط یا درست است، یک بحث دیگر است، اما کلیت ماجرا این است که دستهایی نمیگذارند که توسعه در کنار آب انجام شود. طرحهای عظیمی در کنار ساحل تعریف شدهاند که سالهاست در مرحله طرح مانده و خبری از اجرای آنها نیست. »
رئیسی عنوان میکند: «برنامهریزیهای استانی بر اساس موقعیت مکانی منابع کمیاب نظیر آب انجام نمیشود بلکه بیشتر بر اساس دسترسی به سرمایه و علاقه سرمایهگذاران، برنامهریزی انجام میشود. به طور مثال اصفهانیها سرمایه در اختیار دارند و به این ترتیب در استان خود توسعه را در دستور کار قرار میدهند. بنابراین به جای اینکه پتانسیلهای طبیعی تعیین کننده شرایط توسعه باشد، این سرمایهگذار است که میگوید توسعه در کدام مناطق انجام شود. »
او تأکید میکند: «از نظر من، جغرافیا و تقسیمات سیاسی در زمینه مکانیابی پروژههای توسعهای بسیار مهم است.»
این کارشناس اقتصاد آب به مقوله رانت هم اشاره کرده و میگوید: «به نظر من بحث رانت در انواع مختلف حرف اول را در توزیع صنایع در ایران میزند. رانتهای مختلف در تصمیمسازیها بسیار مؤثر است. »
او اضافه میکند: «باید بپذیریم یک قدرتی وجود دارد که بر مسائل اثرگذار است و باید ما این قدرت را در تصمیمگیری در نظر بگیریم. »
رئیسی بیان میکند: «پذیرش قدرت گاهی بخشی از راهحل است. باید بدانیم که اگر این قدرت وجود دارد، چگونه با آن کنار بیاییم. کنار آمدن با قدرت بحثی است که همواره در ایران مغفول مانده است. »
او ادامه میدهد: «در صنعت فولاد و سایر صنایع معدنی ما، رانت چندگانه وجود دارد. این صنعت رانت انرژی و سوخت و رانت عدم قیمتگذاری را دارد و... صادرات این محصول به قیمت جهانی است. این صنایع انرژی و آب را ارزان میگیرند، نیروی کار ارزان استفاده میکنند و محصول را به صورت ارزی به قیمت جهانی میفروشند. امسال به قدری وضعشان خوب بود و بیبرقی اذیتشان کرد که به وزارت نیرو پیشنهاد دادند مجوز ساخت نیروگاه به صنعت فولاد را بدهد. »
صرفه اقتصادی انتقال آب بر صنایع
این کارشناس اقتصاد آب میگوید: «صنعت فولاد حاضر است با هزینه خود نیروگاه احداث و گاز به قیمت صادراتی دریافت کند. فقط معطل دریافت مجوز از وزارت نیرو است. دلیل این مسأله نیروی کار ارزان، انرژی ارزان و آب ارزان است. از این طرف قیمتها همه ارزان است، اما از طرف دیگر، محصول صادراتی بر مبنای قیمتهای جهانی، قیمتگذاری میشود. » او اضافه میکند: «صنایع از بیبرقی ضرر میبینند. در صنعت فولاد اگر برق قطع شود، این صنایع به سبب ناقص ماندن فرایند تولید با زیان هنگفت مواجه میشوند؛ به همین دلیل صنایع حاضرند برق و آب را هم خودشان تأمین کنند و به تولید ادامه دهند. این نشان میدهد که صنعت بسیار سودده است. بخشی از آن به خاطر رانت حاصل از انرژی است. حتی حاضرند رانت انرژی را فراموش کنند و با گاز صادراتی برق تولید کنند و هنوز فعالیت اقتصادی برای آنها به صرفه است. فکر نمیکنم برای هیچ بخش دیگری این صرفه اقتصادی وجود داشته باشد. »
رئیسی میگوید: «وقتی که یک صنعت حاضر است برق و آب شیرین شده دریا را خودش تولید کند، مفهوم آن این است که با این قیمتها تداوم تولید برای آنها به صرفه است. »
شرایط زیرساختها؛ عامل اصلی تصمیمگیری
اگرچه این کارشناس، صرفه اقتصادی و ایجاد ارزش افزوده با آب انتقال یافته را عاملی برای عدم توجه به اجرای پروژههای توسعهای صنایع آببر در سواحل جنوبی کشور عنوان میکند، اما یک عضو هیأتمدیره خانه صنعت، معدن و تجارت ایران در گفتوگو با «آتیهنو» به نکات دیگری درباره دلایل این قبیل تصمیمسازیها اشاره میکند.
آرمان خالقی میگوید: «معمولاً وقتی سرمایهگذار میخواهد به منطقهای ورود کند، ابتدا میبیند که زیرساخت در کجا فراهم است. یکی از زیرساختهای اصلی بخش صنعت آب و انرژی است. بعد ماده اولیه و در نهایت بازار مصرف، همه این موارد را برای مکانیابی یک پروژه در نظر میگیرند. »
خالقی ادامه میدهد: «نیروی کار متخصص به طور ویژه نیروی کار صنعتی جزء موضوعات مهم و قابل توجه برای سرمایهگذاری است. شما نمیتوانید جایی سرمایهگذاری کنید که نیروی کار آنجا نباشد.»
به گفته او، متأسفانه در کشور ما در سواحل خزر به دلیل موضوعات زیستمحیطی امکان استقرار و رشد صنایع وجود نداشته است. در محدوده آبهای آزاد خلیج فارس و دریای عمان هم از ابتدا و سالهای دور زیرساختهای لازم برای توسعه صنعت فراهم نبوده و برای ایجاد این زیرساختها در این مناطق، سرمایهگذاری درستی نکردهایم.
عضو هیأتمدیره خانه صنعت، معدن و تجارت ایران میگوید: «تمرکز جمعیتی ما در سواحل جنوب نبوده است. از ابتدا اصفهان، شیراز، مشهد، تهران و تبریز شهرهای پرجمعیت ایران بودهاند؛ در خوزستان هم شهر اهواز را داشتهایم. با نگاهی به وضعیت این شهرها متوجه میشویم که توسعه صنعتی هم در همین مناطق رخ داده، زیرا نیروی کار در این شهرها وجود داشته و دانشگاهها در این شهرها ایجاد شدهاند. » او اضافه میکند: «متخصصان در این مناطق بودند. بازار مصرف و مراکز تجاری هم در این مناطق بودند. وقتی این وضعیت وجود دارد، سرمایهگذار سعی میکند، سرمایهاش نزدیکاش باشد.» خالقی عنوان میکند: «توسعه پروژههای نفتی و پاییندستی پتروشیمی در بوشهر به کمک ایجاد سورتیهای پرواز و انتقال نیروهای متخصص انجام شد. نیروی کار با اجرت بیشتری استخدام شد تا بتوانند این نیروها را در منطقه جنوب به کار بگیرند. »
او ادامه میدهد: «بخش صنعت برای اینکه بتواند از نیروی کار ارزان برخوردار شود، به مناطقی رفته که پرجمعیتتر بوده و نیروی کار ارزان دمدستتر است. به تدریج این حالت تشدید پیدا کرد. هرچه گذشت شهرهای صنعتی مهاجرپذیرتر و مناطق کوچکتر از نیروهای کار تخلیه شدند. روستاها تخلیه نیز شدند و تحصیلکردهها به شهرهای صنعتی که دانشکده صنعتی و بزرگ داشتند، منتقل شدند. نخبههای شهرستانها هم به شهرهای بزرگ آمدند؛ زیرا فرصتهای اشتغال برای آنها فراهم بود. »
عضو هیأتمدیره خانه صنعت، معدن و تجارت ایران یادآور میشود: «ما روزبهروز با دست خودمان مسأله توسعه صنایع در مناطق کم آب را تشدید کردیم و باعث شدیم در مناطقی که تمرکز جمعیت بالاتر است، صنایع هم آنجا تمرکز یابند. »
بخش صنعت، مهمترین متضرر بحران آب
خالقی با اشاره به وقوع بحران آب در کشور، عنوان میکند: «وقتی موضوع بحران آب پیش میآید، نخستین جایی که خسارت خواهد دید، بخش صنعت است. در این بین عاقلانهترین راه این است که به فکر انتقال صنایع مخصوصا صنایع آببر به سواحل باشیم. »
او ادامه میدهد: «به نظر من، باید یک برنامه مشخص و ضربالاجلی برای انتقال صنایع آببر به مناطقی که دسترسی به آب دارند، تدوین شود. این یک خطای استراتژیک است که ما صنایع خود را در مناطق کم آب مستقر کنیم. »
عضو هیأتمدیره خانه صنعت، معدن و تجارت ایران رفتار حاکمیت را هم عامل مؤثری در انتقال صنایع به کنار آبهای آزاد معرفی میکند.
او اضافه میکند: «اگر خطوط ریلی را درست میساختیم که حملونقل برای صنایع مختلف مثل فولادیها ارزان شود، قاعدتاً دیگر جذاب نبود که کارخانه فولاد در ساوه یا اصفهان ساخته شود؛ زیرا این صنایع خود را به مراکز مصرف و خطوط انتقال موجود نزدیک کرده بودند. اگر بتوانیم خطوط انتقال و حملونقل و لجستیک را به صورت تجاری فراهم کنیم، جذابیت برای آنها بالا میرود. »
خالقی تأکید میکند: «اگر هزینه انتقال سنگآهن خیلی بالا باشد قطعاً انتقال آب صرفه اقتصادی خواهد داشت. این ارقام را باید در محاسبات اقتصاد مهندسی، حساب کرد.»
او میگوید: «اگر ناگزیر به انتقال آب شدیم، منطقیتر این است که آب دریا را منتقل کنیم، نه اینکه آب رودخانههای شیرین کشور را منتقل کنیم یا اینکه منابع آب زیرزمینی را مصرف کنیم. »
عضو هیأتمدیره خانه صنعت، معدن و تجارت ایران بیان میکند: «در ایران یکسری پروژهها به عنوان منطقه ویژه صنایع فلزات در حاشیه خلیجفارس ایجاد شد، اما امکانات اولیه برای زندگی کردن مردم در منطقه هیچگاه ایجاد نشد. اگر ما میتوانستیم در مناطقی مانند سیستان و بلوچستان و هرمزگان آب مناسب و آب شیرینکن و چیزهایی که برای رفاه اولیه مهم است، ایجاد کنیم. وقتی صنایع را توسعه میدادیم، جمعیت راحت منتقل و در منطقه ساکن میشد. وقتی امکانات زیست برای افراد فراهم نباشد، بهترین کارخانه را هم که احداث کنید کسی در آن کار نمیکند. »
به گفته او، پدیده مهاجرت جمعیتی در ایران طی یک دهه آینده به یک مسأله جدی تبدیل میشود. بحران آب هم مسألهای جدی است؛ بنابراین باید حتماً صدور مجوز توسعه صنایع آببر در داخل ایران متوقف شود و برنامهای داشته باشیم که بدانیم ظرف ۲۰ سال آینده چه جمعیتی در کجای کشور مستقر شود.
نظر شما