به گزارش آتیه آنلاین، خوزستان و سیستان و بلوچستان در گذشته انبار غله منطقه بودند، اما امروز به سرزمین سوخته تبدیل شدند. این جمله ارسلان قاسمی، رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق تعاون ایران است که به تازگی از بازدید خوزستان بازگشته است. او بر این باور است که میتوان بار دیگر کشاورزی را در استانی که امروز درگیر تنش آبی است، احیا کرد و این منطقه را به شرایط قبل از ظهور نفت در آن - با همین میزان آب موجود - بازگرداند. به اعتقاد قاسمی، خوزستان استانی است که متکی بر دامپروری بوده و کشت ۸۰ هزار تن برنج در این منطقه، به دلیل نبود سیاست مناسب برای معیشت کشاورزان این منطقه است. او برآوردی از میزان خسارات وارد شده به بخش کشاورزی خوزستان در اثر تنش آبی ناشی از خشکسالی در اختیار ندارد اما بیبرنامگی را عامل اصلی بروز مشکل بخش کشاورزی خوزستان میداند. مشروح گفتوگو با ارسلان قاسمی، رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق تعاون ایران را در ادامه بخوانید.
شرایط بخش کشاورزی خوزستان در سال جاری چگونه است؟ بیشتر کدام بخشهای استان درگیر تنش خشکسالی است؟
کشاورزی خوزستان بر اساس آنچه که من اطلاع دارم، باید به دو قسمت تقسیم شود. یک قسمت کشت دیم است. این کشت به خصوص در شرق استان خوزستان در محدوده مسجدسلیمان، اندیکا، لالی و ایذه بیشتر رایج است. در این مناطق، بیشتر گندم و جو کشت میشود. قسمتی که در غرب خوزستان و در حوضههای آبریز ما واقع شده است، بیشتر آبی است و خشکسالی امسال، هر دو نوع کشت را تحت تأثیر قرار خود داده است.
چرا خشکسالی هر دو بخش را تحت تأثیر قرار داده است؟
در بخش دیم، بارندگی نبود و طبیعتاً کشاورزان نمیتوانستند محصولی کشت کنند. در بخش زراعت آبی هم آب به اندازه کافی نبود و تنشهایی را ایجاد کرد.
نبود آب به میزان کافی ناشی از کاهش آورد رودخانه است یا اجرای پروژههای انتقال آب؟
دو یا سه بحث در تنش آبی خوزستان مؤثر و مطرح است. من چیزی را به عنوان پروژه انتقال، عامل اصلی تنش خوزستان نمیدانم؛ زیرا برآوردهایی که انجام شده، نشان میدهد ۱۱ تا ۱۲ هزار میلیارد متر مکعب حجم روانآبی است که از استان لرستان وارد خوزستان میشود و پس از این استان به خلیج فارس میریزد. اینکه بگوییم پروژههای انتقال اصلاً در تنشهای آبی خوزستان دخیل نیستند، درست نیست؛ اما نمیتوان همه گرفتاریها را گردن آن هم انداخت. اکنون اگر بروید درجه شوری آب رودخانه کارون یا کیفیت آب را اندازه بگیرید و با ۲۰ سال قبل مقایسه کنید، میبینید که کیفیت آب بسیار تغییر کرده است.
یعنی آب کارون شورتر شده است؟
بله... این آب شورتر و آلودهتر شده و کیفیت آب بسیار پایین آمده است. وقتی کارخانجات صنعتی مانند کشت و صنعت هفتتپه، پسابهای خانگی و پساب کارخانهها در طی این مدت وارد رودخانه کارون میشود، این موضوع چه مفهومی دارد؟ یعنی ما ناخواسته آب شیرین خود را آلوده کردهایم. یکی از دلایل کاهش کیفیت آب هم همین رهاسازی پسابها است. یکی از دلایلی که کشاورزی را دچار مشکل کرده، همین مسأله آلوده شدن آب است. ما در بخش کشاورزی با دو چالش عمده و غفلت مواجهایم. یکی این است که حکمرانی آب نداریم. وزارت نیرو میگوید که ۹۰ درصد آب کشور را بخش کشاورزی استفاده میکند، اما بهرهوری ما از این آب بسیار پایین است. بحث دیگر آمایش سرزمین و الگوی کشت نیز در کشاورزی وجود ندارد. چرا باید در خوزستانی که در طول سالهای گذشته دچار این مسائل و معضلات شده است، اجازه کشت ۸۰ هزار هکتار شلتوک را بدهیم؟
چرا اجازه کشت شلتوک برای سال جاری دادند؟ آیا کشت جایگزینی برای شلتوک وجود دارد؟
وقتی ما موضوعی به عنوان آمایش سرزمین و الگوی کشت نداریم، بسیاری از مسائل فقط توصیهای است و این توصیهها هم ضرر و زیاناش را دولت نمیدهد بلکه از جیب کشاورز میرود. کشاورز باید زندگی کند. از کجا باید مخارج زندگیاش را تأمین کند. الگوی کشت را اگر در مناطق عوض کنیم - که به اعتقاد من در بسیاری از مناطق کشور باید این الگو را عوض کنیم - مترتب با برخی هزینهها است. این هزینهها را باید حاکمیت پرداخت کند. دولتها یاد گرفتهاند که این هزینهها را از جیب کشاورزان پرداخت کنند. خودشان حاضر نیستند هزینه بپردازند. همین روزها، تنش اخیری که در بحث مرغ و لبنیات داریم، ناشی از همین طرز تفکر است. این دو تنشی که داریم به این دلیل است که دولت نخواست هزینههای تصمیماتاش را بدهد. این هزینهها از جیب کشاورزی و تولیدکننده رفته است و حاصلاش اتفاقاتی است که در حال رخ دادن است.
کشاورز خوزستانی اگر شالی کشت نمیکرد، چه محصول جایگزینی میتوانست بکارد؟
محصولات دیگر میتوانست کشت کند. در آن زمینهایی که زیر کشت شالی رفته است، جو، ذرت و یونجه کشت میشد و بخشی هم صیفیجات بوده است.
پس چرا کشاورز اصرار به کشت برنج دارد؟
«قیمت» باعث این تصمیم شده است. کشت محصولاتی که قبلاً انجام میشد، جواب معیشت کشاورزان را نمیداد. دوستان ما در وزارت جهاد کشاورزی تقریباً در حالت خوابآلودگی هستند؛ به همین دلیل این اتفاقات میافتد. اگر ما به سمتی برویم که حکمرانی آب و الگوی کشت را با تحمل هزینهها از سوی دولت در کشور دنبال کنیم، شرایط اصلاح میشود. درست است در منطقه خشک و نیمهخشک واقع شدهایم، اما مناطقی مانند سیستان و بلوچستان و خوزستان به انبار غله ایران مشهور بودهاند، اما اکنون هر دو دارند به سرزمین سوخته تبدیل میشوند. میتوانیم آنها را به حالت قبل بازگردانیم. این مسأله امکانپذیر است. البته تحقق این تصمیم با دستور امکانپذیر نیست، اما در یک برنامه دوساله، سهساله و چهارساله شدنی است.
در خوزستان نسبت دامپروری، کشاورزی یا شیلات چگونه است؟ یعنی معیشت مردم به چه میزان به هر یک از این فعالیتها گره خورده است؟
آنجا بیشتر فعالیتها در حوزه دامپروری است. شیلات را باید به دو بخش تقسیم کنیم. در بخشی که مربوط به صید از دریاست، ساحلنشینان ما کمتر به دامداری توجه کردهاند و بیشتر به صید دریا مشغولند. در آبادان و هندیجان و بندر امام وضعیت اینگونه است. در واقع در حاشیه خلیج فارس بیشتر بحث شیلات توسعه یافته است اما در مناطق داخلیتر استان خوزستان، بیشتر فعالیتها متمرکز بر دامداری است.
با توجه به کاهش منابع دریایی در کشور آیا وزارت جهاد کشاورزی هیچ برنامهای برای توسعه آبزیپروری در خوزستان نداشته است؟
این سؤال را باید وزارت جهاد کشاورزی پاسخ دهد!
مشاهدات شما چه چیزی را نشان میدهد؟
ما میدانیم که برنامه مشخص و اجرایی در این رابطه وجود ندارد. اگر هم وجود دارد، ما خبر نداریم. مشاهدات ما هم نشان میدهد که خبری از چنین برنامهای نیست.
دامپروری بیشتر متمرکز بر دام سبک است یا سنگین؟
در خوزستان دو دسته دامداری وجود دارد که دامداری صنعتی بزرگ و عشایر است. زیرا قشلاق بسیاری از عشایر، در استان خوزستان سپری میشود. درست است که استان خوزستان یک استان نفتی است، اما اگر تاریخ را نگاه کنید - به جز در ۱۰۰ تا ۱۲۰ سال اخیر که نفت آمده است - این استان همواره یک مرکز مهم برای کشاورزی بوده است. سیستان و بلوچستان و خوزستان انبار غله ایران بودهاند و به تعبیری انبار غله منطقه بودند. کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس که چیزی ندارند و همه نیازهایشان در واقع از این دو استان تأمین میشده است. در حال حاضر با برنامه درست این امکان وجود دارد که به همان حالت قبل بازگردیم.
یعنی با همین آب کاهش یافته موجود، میتوانیم به شرایط گذشته بازگردیم؟
بله با همین آب، به شرط استفاده از روشهای نوین آبیاری و حکمرانی آب میتوانیم به شرایط گذشته بازگردیم. یعنی با افزایش بهرهوری در آب میتوانیم دوباره منطقه را تبدیل به قطب کشاورزی کنیم. این کار شدنی است.
به نظر شما این گفته شعار نیست؟ بارها درباره بهبود بهرهوری آب صحبت شده، اما این مسأله تا کنون محقق نشده است.
بله در حال حاضر این مسأله تبدیل به شعار شده، اما این شعار برنامه عملیاتی میخواهد. این برنامه عملیاتی باید توسط دولتمردان نوشته شود. در حال حاضر این برنامه وجود ندارد. اگر هم وجود دارد، برنامههایی شعارگونه است. یک برنامه عملیاتی و اجرایی که بگوییم روی زمین پیاده کنیم، وجود ندارد. در بحث طرح ۵۵۰ هزار هکتاری یعنی اراضی که مقام معظم رهبری دستور داده بودند که تسطیح شود و زیر کشت بیاید، برخی کانالهای درجه سه اجرا نشده است. چند سال است که از اجرای پروژه میگذرد، پول در اختیار دولت از طریق صندوق توسعه ملی گذاشته شده اما پروژه تکمیل نشده است. اخیراً شنیدهام که دولت میگوید ۳۰۰ هزار هکتار از ۵۵۰ هزار هکتار این طرح به مرحله بهرهبرداری رسیده است.
وزارت نیرو در گذشته اعلام کرده بود که برای زیر کشت بردن طرح ۵۵۰ هزار هکتاری، آب در اختیار نداریم و به این طرح آب تخصیص نداده بود.
با شرایط مدیریت غلط فعلی، وزارت نیرو درست میگوید! در شرایطی که ما ناآگاهانه از آب استفاده میکنیم، وزارت نیرو درست میگوید، اما بحث ما این است که باید افزایش بهرهوری در آب را بالا ببریم. افزایش بهرهوری در آب چندان کار سخت، پیچیده و ناشدنی نیست؛ اما برای تحقق آن برنامهای نیست. همه حرف من این است که برای آن برنامه نیست. وزارت جهادکشاورزی ما بیش از اینکه وارد حوزههای سیاستگذاری و برنامهریزی شود، وارد مسائل اجرایی شده است. در واقع باید گفت وارد مسائل «ریز» اجرایی شده است. تعیین قیمت جوجه یکروزه چه ربطی به وزارت جهادکشاورزی دارد؟ وقتی وزارت جهادکشاورزی وارد مسائل اجرایی ریز و به تعبیر من پرمنفعت میشود، دلیلی ندارد دنبال برنامه برود.
کدام مانع باعث میشود بهرهوری آب در بخش کشاورزی اجرایی نشود؟
مهمترین عامل، نبود فناوری روز است. درست است که ما شرکت دانشبینان داریم و بچههای ما در بسیاری از زمینهها خوب جلو رفتهاند، اما این جلو رفتنها همچنان روی کاغذ است و ما روی زمین چیزی نمیبینیم. چرا؟ چون نخواستیم به آنها اعتماد کنیم! نخواستیم این شرکتها را به بازی بگیریم؛ وگرنه تاکنون باید میتوانسیم تا ۹۰ درصد مصرف آب را تقلیل دهیم.
یعنی معتقدید لازم نیست تکنولوژی روز را از خارج وارد کنیم و خودمان میتوانیم با کمک نیروهای داخل به نتیجه برسیم؟
من اصلاً به شعار «خودکفایی مطلق» معتقد نیستم. چرا؟ چون هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که بتواند در تمام موارد خودکفا شود. اقلیم ما برای برخی محصولات مناسب و برای برخی مناسب نیست. چرا باید اصرار کنیم و محصول نامناسب بکاریم. این رفتار به مفهوم افزایش هدررفت آب و منابع است. چرا باید کشاورز را به سمت و سویی ببریم که ۸۰ هزار هکتار شلتوک در خوزستان بکارد؟ ما او را به این سمت بردهایم.
آیا قیمتگذاری دستوری باعث شده تا کشاورزان به سمت کشت شلتوک بروند؟
قیمتگذاری دستوری، عدم توزیع مناسب نهادهها و نبود بازار مناسب برای محصولات کشاورزی باعث شده که این اتفاقات بیفتند. در حقیقت مجموع این عوامل باعث این اتفاقات شده است.
برآوردی از میزان خسارت کشاورزان خوزستان دارید؟
خیر.
چرا برآوردی ندارید؟
در این زمینه ما ابزار زیادی در اختیار نداریم. باید از اتحادیههای خود بپرسیم. اتحادیههای ما در استان خوزستان هنوز به یک جمعبندی نرسیدهاند. تقریباً در آنجا در بحث زراعت تشکل منسجمی که بتوانیم اطلاعات خود را از آن بگیریم، نداریم. به این مفهوم، مجبوریم یا میدانی شرایط را بررسی کنیم یا به اطلاعاتی که سیستمهای دولتی میدهند، اتکا کنیم. بنابراین هنوز خود ما نمیتوانیم برآوردی در این رابطه داشته باشیم.
نظر شما