به گزارش آتیهآنلاین، با نگاهی به آمارهای حوزه مهاجرت این نکته را میتوان دریافت در دورههای مختلف و بر اساس نیازهای مهاجران در مبدأ و زمینه رفع این نیازها در مقصد، همواره بخشی از مهاجرتها بر مبنای یافتن شغل و یا بهبود شرایط اشتغال و ارتقاء در این حوزه بوده که افراد را در سن کار و نیروی کار در شرایط متفاوت شامل میشود. اگر شهر مقصد کمبود نیروی کار و امکاناتی برای جذب نیروی انسانی داشته باشد، مهاجرت مفید است، اما وقتی جمعیت ساکن در مقصد با معضل اشتغال روبهرو هستند - و تورم نیروی کار و رکود اقتصادی در آنجا حاکم است - این مهاجرتها شکل بیمارگونه به خود گرفته و مشکلات شهر مقصد را افزایش میدهد.
بر اساس تعاریف مرکز آمار و اطلاعات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، «مهاجر» فردی است که کمتر از یک سال در محل آمارگیری، اقامت داشته و شامل افراد ۱۰ سال و بالاتر میشود و «مهاجر شاغل»، فردی است که در زمان آمارگیری، کمتر از یکسال در استان محل آمارگیری اقامت داشته و در استان مقصد شاغل بوده است؛ «مهاجر بیکار» نیز فردی است که در زمان آمارگیری، کمتر از یک سال در استان محل آمارگیری اقامت داشته و در استان مقصد، بیکاری را تجربه کرده است.
زنان بیشتر مهاجرت میکنند
تازهترین خروجی گزارش «طرح آمارگیری نیروی کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی» نشان میدهد که در سال ۱۳۹۸ تعداد ۶۳۶ هزار نفر در داخل کشور، مهاجرت داشتهاند که شامل مهاجرتهای برون و درون استانی و همچنین از خارج به داخل کشور است. در همین ارتباط گفتنی است که با توجه به آمار ۷۱۱ هزار نفری مهاجرت در سال ۱۳۹۷، این میزان در سال ۱۳۹۸ عدد ۵/۱۰ درصد و در سال ۱۳۹۶ با تعداد ۶۸۴ هزار نفر به میزان ۹/۶ درصد کاهش یافته است.
از تعداد کل مهاجران در سال ۱۳۹۸ تعداد ۵۳۳ هزار نفر در سن کار (۱۰ سال و بیشتر) بودهاند که بازهم ما در سالهای قبل از آن شاهد آمار کاهشی این شاخص در کشور هستیم. نکتهای که در این ارتباط جلب توجه میکند این است که نسبت کل مهاجران در طی سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ همواره روند صعودی داشته و از ۱/۸۲ درصد در سال ۱۳۹۶ به ۷/۸۳ درصد در سال ۱۳۹۸ رسیده است.
بر اساس گزارش موجود، در همین مدت نسبت مردان مهاجر روند کاهشی و نسبت زنان مهاجر روند افزایشی داشته است. در سال ۱۳۹۸ مهاجرتهای درون استانی با فاصله چند دهم درصد بیشتر از مهاجرتهای بروناستانی و همچنین ۳ درصد مهاجرتها در قالب خارج از کشور صورت گرفته است.
نتایج طرح آمارگیری نیروی کار وزارت کار حاکی از این است که در سال ۱۳۹۸ استانهای یزد، البرز، سمنان، قم، مرکزی و تهران به ترتیب بیشترین نسبت مهاجران در سن کار بروناستانی را در کشور به خود اختصاص دادهاند.
در بخش دیگری از این گزارش اشاره شده است که در سال ۱۳۹۸ از تعداد ۲۴ میلیون و ۳۴۶ هزار نفر در کل کشور تنها تعداد ۴/۰ درصد آنها مهاجر بروناستانی بودهاند و در بین استانهای کشور قزوین، گیلان و همدان با نزدیک به یک درصد، بیشترین نسبت مهاجران بروناستانی را نسبت به کل شاغلان استان دارا بودهاند. همچنین در سال ۱۳۹۸ از مجموع ۲ میلیون و ۸۹۸ هزار نفر بیکار در کشور، ۴/۱ درصد آنها مهاجر بودهاند و نتایج نشاندهنده این است که به غیر از استان تهران، در باقی استانها اغلب مهاجرتهای بروناستانی، از استانهای همجوار صورت گرفته است.
بیش از ۸۳ درصد مهاجران در سن کار هستند
در بررسی آمارهای مهاجران در سن کار (۱۰ سال و بیشتر) درمییابیم که در سال ۱۳۹۸ از تعداد کل مهاجران که ۵۳۳ هزار نفر هستند (۷/۸۳ درصد) در سن کار بوده که این نسبت در مقایسه با دو سال قبل از آن با افزایش مواجه بوده است.
بر اساس آمار و اطلاعات حوزه مهاجرت میتوان این خروجی را دریافت که حتی با توجه به کاهش تعداد کل مهاجران در سن کار، سهم مهاجرت نیروی کار نسبت به کل مهاجران از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ همواره روند صعودی داشته است.
همچنین گفتنی است که در ارتباط با وضعیت فعالیت مهاجران در سال ۱۳۹۸ از ۵۳۳ هزار نفر مهاجر در سن کار، ۲۰۴ هزار نفر یعنی ۳/۳۸ درصد در زمان آمارگیری در استان مقصد شاغل، ۷۱ هزار نفر به میزان ۲/۱۳ درصد بیکار و تعداد ۲۵۸ هزار نفر با ۴/۴۸ درصد غیرفعال بودهاند.
تهران و البرز در صدر استانهای مهاجرپذیر
در سال ۱۳۹۸ به ترتیب استانهای تهران با ۴۳ هزار نفر (۶/۱۶) خراسان رضوی با ۲۰ هزار نفر (۷/۷)، گیلان با ۱۹ هزار و ۶۰۰ نفر (۶/۷)، البرز با ۱۹ هزار نفر (۶/۷)، اصفهان با ۱۵ هزار نفر (۹/۵) و استان آذربایجان غربی با ۱۴ هزار نفر (۶/۵) شش استان مهاجرپذیر افراد در سن کار بودهاند.
در مقایسه با استانهای «مهاجرپذیر»، استانهای «مهاجرفرست» قرار دارند. بررسیها نشان میدهد که در سال ۱۳۹۸ استان تهران با ۶۷ هزار نفر (۲/۲۶)، خوزستان با ۱۶ هزار نفر (۳/۶)، کرمانشاه با ۱۵ هزار و ۸۰۰ نفر (۱/۶)، آذربایجان شرقی با ۱۴ هزار نفر (۳/۵)، مازندران با ۱۲ هزار نفر (۶/۴) و البرز با ۱۰ هزار نفر (۰/۴) درصد، شش استان اول مهاجرفرست کشور لقب گرفتهاند.
در خصوص آمار استانهای مهاجرپذیر و مهاجرفرست این نکته جلب توجه میکند که استانهای تهران و البرز در هر دو فهرست در بین شش استان اول کشور قرار دارند که شاید این موضوع نیازمند بررسی و واکاوی فعالان حوزه اشتغال باشد.
ارتباط مهاجرت با منافع طبقه کارگر
کاظم فرجاللهی (جامعهشناس و فعال کارگری)، در ارتباط با ماهیت نیروی کار در جامعه به آتیه آنلاین گفت: «مهاجرت نیروی کار به صورت ماهیتی، امری منفی محسوب نمیشود و در ارتباط با منافع طبقه کارگر قابل ارزیابی است.»
وی اضافه کرد: «از منظر تاریخی میتوان مهاجرت از ایران به منطقه قفقاز را در حدود یک قرن قبل، مهاجرت موفقی برآورد کرد. پدیده مهاجرت میتواند دستاوردهای اقتصادی و فرهنگی مختلفی برای افراد و جامعه به همراه داشته باشد.»
وی بیان کرد: «در شرایط امروزی، زمانی که بخش مولد کشور فعالیت قابل قبولی ندارد و بخشهای سوداگری در جامعه فعالیت فراوانی دارند که نیروی انسانی بسیار کمی را نیز لازم دارد و با نگاه به اینکه این مهاجرتها از مناطق پیرامونی و شهرهای فاقد امکانات به شهرهای دارای زیرساخت انجام میشود، ما شاهد مهاجرتها در شرایطی هستیم که شهرهای بزرگ در این وضعیت با آمار بالای بیکاری مواجه میشوند.»
این فعال جامعهشناس اظهار داشت: «تمرکز بیشتر نیروی کاری که به دنبال فرصت شغلی است و مهاجرت به شهرهای بزرگ و مناطق برخوردار، عاملی است برای ایجاد شرایط نابسامان اقتصادی و اشتغال در این مناطق و زمینه تعرض برخی کارفرمایان به حقوق کار و نیروی کار را موجب میشود.»
آسیبهای مهاجرت با هدف اشتغال
فرجاللهی در ادامه اضافه کرد: «بسیاری از نیروهای کار که به شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند، به ناچار در حاشیه شهرها ساکن شده و مشکلات موجود در این مناطق را افزایش میدهند. در واقع این افراد خواهان ورود به بازار کاری هستند که در آن، عرضه بسیار بیش از تقاضا است و کارگران در این شرایط مجبور میشوند که به خاطر فرار از بیکاری به دستمزدهایی حتی پایینتر از خط فقر، تن دهند.»
وی اشاره داشت: «مهاجرتهایی که با منشاء اشتغال در کشور صورت میگیرند از دو جهت آسیبزا هستند؛ از یک طرف مناطق مبدأ، از بهرهمندی از این استعدادها محروم میشود و از طرفی موجب آسیبپذیرتر شدن بازار کار نابسامان شهرهای بزرگ میشوند و آسیبهای بیشتر حقوق کار نهایتاً شاهد خواهیم بود. البته باید به این نکته توجه داشت که افراد مهاجر، استعدادهای هستند که اگر زمینه اشتغال آنها در مبدأ فراهم باشد میتوانند موجبات رشد مناطق مبدأ مهاجرت را فراهم آورند.»
این فعال حوزه کار در ادامه عنوان کرد: «با توجه به تراکم جمعیتی و تقسیم نیروی کار در مناطق مختلف، مهاجرت نیروی کار در شرایط مختلف آسیب اقتصادی و اجتماعی به کل جامعه محسوب میشود و نیاز امروز جامعه در حوزه کنترل مهاجرتها این است که امکانات اقتصادی و اشتغال در مناطق پیرامونی شهرهای بزرگ و صنعتی افزایش یابد تا بسیاری از مزیتهای اقتصادی موجبات جلوگیری از مهاجرت نیروی کار را فراهم کند.»
دلایل مهاجرت از شهرهای بزرگ به حاشیهنشینی
فرجاللهی در ارتباط با دلایل مهاجرت به مناطق پیرامونی شهرهای بزرگ، اظهار داشت: «در سالهای اخیر ما با پدیدهای در تهران و شهرهای بزرگ و صنعتی مواجه هستیم که مهاجرت از این شهرها به مناطق پیرامونی را موجب شده که از اساسیترین دلایل آن میتوان به هزینه بالای زندگی و تأمین معیشت و البته تأمین مسکن در این شهرها اشاره داشت و بسیاری از افراد برای مدیریت این موارد ناچار به مهاجرت به نقاط پیرامونی میشوند.»
اشتغال تنها دلیل مهاجرت نیست
علیرضا حیدری (فعال حوزه کار) نیز در گفتوگو با آتیه آنلاین در ارتباط با دلایل اصلی وقوع مهاجرت عنوان کرد: «به طور طبیعی یک دلیل خاص را نمیتوان برای مهاجرتهای حوزه کار و اشتغال در داخل کشور در نظر گرفت؛ به این معنا که در یک منطقه از کشور، زمینه اشتغال برای همه افراد فراهم نیست و فقط برای یافتن شغل و ایجاد درآمد این مهاجرتها اتفاق میافتد. البته طبیعتاً یافتن شغل و کسب درآمد در حوزه مهاجرتها میتواند یکی از دلایل اساسی باشد و دیگر دلایل نیازمند بررسی است.»
وی اظهار داشت: «این نکته را باید در نظر گرفت که موضوع مهاجرت در ایران مربوط به یک دوره زمانی خاص نیست و باید آن را در یک بازه زمانی بلندمدت و متغیرهایی که بر این موضوع اثرگذار است مورد واکاوی قرار داد و در همین ارتباط شرایط آب و هوایی، منابع آبی، توسعهنیافتگی، عدم سرمایهگذاری یا آمایش سرزمینی، مهاجرت به دلیل یافتن شغل و کسب درآمد و البته تمرکز ثروت و درآمد در بخشی از کشور میتوانند از جمله دلایل مهاجرت درونسرزمینی تلقی شوند.»
این فعال کارگری با بیان اینکه باید سطح اهمیت هر یک از متغیرهای حوزه مهاجرت را مورد بررسی قرار داد تا دلایل مهم پدیده مهاجرت را یافته و بررسی آمار این حوزه را مورد تحلیل قرار داد، تصریح کرد: «البته یکی دیگر از شاخصهای حوزه مهاجرت - بخصوص در مهاجرتهای با دلیل اشتغال و کسب درآمد و تأمین معیشت - جهتگیری مهاجرت با نگاه به این است که چه افراد و با چه دلایلی به چه مکانهایی مهاجرت داشتهاند که این موضوع باید مورد بررسی قرار گیرد.»
مشکلات عدم ایجاد زمینه ارائه خدمات لازم به مهاجران
حیدری در ادامه افزود: «مهاجرت بسیاری از افراد به شهرهای بزرگ و کلانشهرها عموماً به دلیل یافتن شغل و کسب درآمد است و به طور طبیعی آن مناطق امکان ارائه خدمات زیرساختی مانند مسکن، بهداشت و درمان، آب و آموزش و سایر خدماتی که باید برای شهروندان فراهم شود را در کوتاهمدت ندارند. عدم توسعه در این بخشها عاملی برای کمبود است و این مسأله میتواند عوارض اجتماعی و فرهنگی ایجاد کند که حتی در کوتاهمدت این نارساییها میتوانند منجر به تغییرات اجتماعی و اقتصادی در جامعهای شود که با تراکم جمعیتی به دلیل نبود زیرساخت مواجه است.» وی گفت: «باید برای مسائل ناشی از مهاجرت با کشف و بررسی دلایل مهاجرت در کشور تمهیداتی در نظر گرفت. البته جامعهشناسان، اقتصاددانان و افرادی که قادر به پیشبینی آینده در حوزههای مختلف هستند باید نسبت به بازسازی و بازنگری در عوامل توسعهدهنده راهکارهای لازم را ارائه دهند تا نهایتاً در بخشهای دولتی و غیردولتی عاملی برای ایجاد زمینه در راستای سیاستگذاریهای این حوزه باشد.»
اساس شکلگیری مهاجرت، خوشایند نیست
حیدری در ادامه اشاره کرد: «با استناد به دلایل ذکر شده و آسیبهای حوزه مهاجرت، اساس شکلگیری این پدیده در جامعه خوشایند نیست و زمینه ایجاد شرایطی را در جامعه موجب میشود که فاقد ارزش هستند و به طور طبیعی همه کشورها سعی دارند که از این مهاجرتهای غیرمتعارف با سیاستگذاریهای صحیح، جلوگیری کنند.»
مهاجرپذیری و مهاجرفرستی کلانشهرها
این فعال حوزه کار با بیان اینکه یکی از دلایل مهم مهاجرپذیری استانها میتواند ریشههای اقتصادی موجود در برخی مناطق کشور باشد، ادامه داد: «با توجه به اینکه زندگی در کلانشهرها با هزینههای فراوانی روبهرو است و هر کس توان تأمین هزینههای موجود را ندارد، زمانی که قیمتها در حوزههای مسکن، خوراک، بهداشت و درمان و آموزش به شکل فزایندهای در جامعه بالا میرود، ما شاهد پدیده مهاجرت معکوس در برخی مناطق مانند کلانشهرها خواهیم بود و کلانشهرها با توجه به زمینههای اشتغال در فهرست شهرهای مهاجرپذیر قرار دارند که با استناد به هزینههای بالای زندگی در فهرست مناطق مهاجرتفرست قرار میگیرند.»
وی گفت: «مهاجرتهای حوزه اشتغال شاید اساساً مهاجرتهای خانوادگی را شامل نشود و برخی از افراد با توجه به هزینههای بالا بخصوص در حوزه مسکن در شهرهای بزرگ، به پدیدههای حاشیهنشینی و حتی چادرنشینی روی آورند و با پایینترین استانداردهای حداقلی زندگی برای خود، بخش قابل توجهی از درآمدشان را برای خانواده ارسال کنند.»
وی اشاره داشت: «نوسانات آمارهای حوزه مهاجرت بخصوص در بحث اشتغال به متغیرها و شاخصهای گوناگون و به طور خاص در حوزه اقتصادی مرتبط است.»
عدم سرمایهگذاری و فراهم نبودن زیرساختها
حیدری اظهار داشت: «شاید بتوان از آمارهای حوزه مهاجرت اشتغال این نکته را برداشت کرد که توسعهنیافتگی، عدم سرمایهگذاری و فراهم نبودن زیرساختها در برخی از نقاط و مسائلی از این دست عوامل شکلگیری پدیده مهاجرت یا کاهش و افزایش آن در نقاط مختلف است.»
وی در پایان تصریح کرد: «با نگاهی به آمار و اطلاعات حوزه مهاجرتها در کشور و ارتباط و نسبت این آمار با دادههای مرتبط با مهاجرتهای اشتغال میتوان گفت عدم زمینهسازی در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و زیرساختی و نبود سرمایهگذاریهای لازم در بخشهای مختلف و همچنین نبود عدالت در تقسیم ثروت در سطح کشور از مهمترین دلایل مهاجرفرستی یک منطقه و احتمالاً دلایل متفاوت با این بخش، از اساسیترین عوامل مهاجرپذیری یک منطقه است. بررسی و واکاوی دلایل مذکور میتواند زمینهساز کنترل، هدایت و سیاستگذاریهای اثربخش در حوزه مهاجرتها و به طور خاص مهاجرتهای با منشاء اشتغال در کشور باشد.»
نظر شما