به گزارش « آتیه آنلاین» به نقل از ایسنا، علیاصغر موسوی در خصوص عوامل تاثیرگذار در قتل و جنایات خانوادگی اظهار کرد: این موضوع به شیوه جامعهپذیری افراد برمیگردد که ما در دوران کودکی چگونه فرزندانمان را پرورش دهیم، آیا افرادی پرخاشگرانه میخواهیم پرورش دهیم یا افرادی که مصالحتآمیز هستند و میل به همکاری دارند. این موضوع به تربیت خانواده، جامعهپذیری و اجتماعیشدن افراد برمیگردد؛ بنابراین اینجا بایستی به شیوههای جامعهپذیری و اجتماعی کردن دقت شود. آثار پرورش غلط، هم در طلاق مشاهده میشود و هم در قتلهایی که اتفاق میافتد.
عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه خیام افزود: ریشه پرخاشگری در پرورش و جامعهپذیری افراد است، پرخاشگری در خانواده بروز میکند و خانواده به فرزند منتقل میکند و فرزند هم آن را به جامعه انتقال میدهد.
باید به کودکان مهارت زندگی کردن را بیاموزیم
وی خاطرنشان کرد: اگر میخواهیم خانوادهای سالم داشته باشیم و تنش در خانواده کاهش پیدا کند، باید از کودکستان و دبستان شروع کنیم و آنها در این سنین مهارتهای زندگیکردن را بیاموزند. قرار نیست در این دوره ۸ سال، مسائل پیچیده ریاضی را به بچهها یاد بدهیم. در این دوره ۸سال باید شیوه رفتار و تعامل با دیگران را به کودکان آموزش داده و میزان بردباری را در بچهها بالا ببریم. همچنین بهجای اینکه حس رقابت را تقویت کنیم، باید میزان همکاری را بالا برد. احترام به عقاید دیگران را باید در کودک به وجود آورد. وقتی فرد تحمل این را ندارد که عقیده مخالف خود را بشنود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر منطق بر رفتار ما حاکم نباشد، دعوا رخ میدهد و موجب پرخاشگری میشود. سیلیزدن و مشتزدن نتیجه پرخاشگری در جامعه است. وقتی منطق بین روابط حاکم باشد، به بحث و گفتوگو میپردازیم.
موسوی ذکر کرد: وقتی در جامعه خودی و غیرخودی به وجود آوردیم، نارضایتی به وجود خواهد آمد. وقتی نارضایتی به وجود آمد نتیجه آن پرخاشگری میشود. وقتی فرد نتواند به خواستهاش برسد، تلافیاش را سر زن و بچهاش خالی میکند. انباشت نارضایتی، بمبی است که در جامعه به وجود میآید. ممکن است الان هیچ چیزی نبینیم و حس کنیم جامعه خیلی آرام است، ولی این آرامش منتظر یک جرقه است. جرقه که شکل گرفت، منفجر میشود؛ بنابراین باید تلاش کنیم که این انباشت نارضایتی را روزبهروز کم کنیم.
پرورش کودکان در جامعه ما علمی نیست
عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه خیام تصریح کرد: پرورشی که درحال حاضر برای کودکان صورت میگیرد، درست و علمی نیست و باید این پرورش و جامعهپذیری را اصلاح کرد؛ پرورش یعنی انسانهایی را تربیت کنیم که با آن خصوصیات اخلاقی و ویژگیهای فرهنگیای که جامعه مدنظر دارد، تحویل جامعه دهیم.
وی اظهار کرد: ما انسانیم و مواد نیستیم که ما را داخل قالبها بریزند و عروسک از ما درست کنند. هر انسان با انسانی دیگر متفاوت است. امکان ندارد دو خواهر که در یک خانواده بزرگ شدند، مثل هم باشند. تفکر و گرایش هر فرد با یکدیگر فرق دارد؛ بنابراین باید روی جامعهپذیری و پرورش افراد دقت کنیم و برنامههایی را تدوین کنیم که انسانهای سالم از لحاظ روانی تحویل جامعه دهیم. باید مبانی و اصول علمی را در پرورش کودکان رعایت کنیم. وقتی صحنه خشونت برای فرد عادی میشود، زمینه پرخاشگری برای او فراهم میشود.
موسوی گفت: نمیتوانیم بگوییم که قتلهای خانوادگی، امروزه در جوامع ما افزایش پیدا کرده است چون آمار دقیقی از این قتلها نداریم. این نوع قتلها در تمام دنیا وجود دارد ولی در ایران چنین اتفاقهایی مورد پذیرش جامعه نیست. یعنی من از یک پدر و مادر انتظار ندارم که با همکاری هم دخترشان را بکشند. علت اینکه این خوی حیوانی در چنین افرادی وجود دارد، باید مطالعه شود.
مدرس دانشگاه بیان کرد: آیا این امر در خانواده پذیرفته است که پدری، دخترش را به تنفروشی تشویق کند؟ این امر از فقر مادی نشات میگیرد. چند وقت پیش برای کاری به کلانتری مراجعه کردم و در حالی که نشسته بودم، دو دختر جوان آمدند و رئیس کلانتری به آنها تذکر داد که چرا به خانههایتان نمیروید؟! یکی از آنها پاسخ داد؛ پدرمان ما را وادار میکند که به مشتریهایش پاسخ دهیم و ما را وادار به تنفروشی میکند که این قضیه برایم شوکآور بود.
وی افزود: بایستی ریشهای به مسائل نگاه کرد. وقتی شخصیت انسان شکل گرفته باشد، نمیتوان آن را تغییر داد. تغییر در ما خیلی اندک اتفاق میافتد و اگر هم تغییری باشد از ترسمان است. ولی کودکی که مانند لوح سفیدی است، شخصیت او طی پرورش و جامعهپذیری شکل میگیرد.جامعهپذیری بحث اشاعه فرهنگ است که باید بدانیم چه فرهنگی را در فرزندمان به وجود میآوریم. روند جامعهپذیری تا آخر عمر انسان ادامه دارد ولی شخصیت در دوران کودکستان و دبستان شکل میگیرد.
جامعه امروز پدرسالاری را نمیپذیرد
موسوی در خصوص سیستم پدرسالاری گفت: در جامعه امروزی، ما سیستم پدرسالاری را نمیپذیریم چون امروزه دختر و پسرمان با حقوقشان آشنا هستند. این سیستمهای پدرسالارانه در نظام فئودالی جواب میداده است؛ چون در آن زمان یک فئودال بود که تا زمان فوتش، خودش مسئول همه کارها بود و فرزندانش به دلیل وابستگی اقتصادی زیربار پدر زندگی میکردند و از این بابت اعتراضی نداشتند، ولی امروزه جوامع پیچیده شده و از آن جامعه ساده خارج شده است. در سیستم کسانی که تحت تاثیر سیستم پدرسالاری هستند، طبیعتا این مسائل قتل پیش خواهد آمد چون خودش را ذینفع میداند.
عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه خیام تاکید کرد: به دلیل اینکه در خانوادههای ایرانی، اعضای خانواده نسبت به هم احساس مسئولیت میکنند، خانواده در ایران از همبستگی، دوام و استحکام بیشتری نسبت به خانوادههای غربی برخوردار است.
وی عنوان کرد: شاید در فامیلهای خودتان هم دیده باشید که در صندوق عقب ماشینهایشان یک چماق است. چند وقت پیش یک راننده که پیرمرد هم بود، من را به فرودگاه رساند و دیدم که یک چماق در ماشینش بود. وقتی علت آن را پرسیدم، گفت که بالاخره لازم میشود. این کار، یعنی ما عادت کردیم که جواب منطقی به افراد ندهیم. اگر تصادف کردیم با دعوا و درگیری پاسخ یکدیگر را بدهیم و همین امر باعث خشونت در جامعه میشود.
موسوی خاطرنشان کرد: دخالت بیش از اندازه والدین در کار فرزندانشان موجب اختلاف خانوادگی در بین اعضای خانواده میشود. من پدر هستم و مسئولیت دارم که بچهام نباید فاسد شود ولی حق این را ندارم که مجازاتش کنم. جامعهپذیری این است که هر شخص باید بداند تا کجا میتواند در امور دیگران دخالت کند.
وی افزود: مسائل اقتصادی در شکلگیری خشونت در خانوادهها تاثیر زیادی دارد. پدری که دست خالی به خانه میآید، فشار بار اقتصادی بر روی اوست و تحمل او را پایین میآورد که وقتی فرزندش از او تقاضا میکند، با سیلی زدن جواب او را میدهد. بیکاری و فقر باعث فساد در جامعه میشود.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: بحثی که الان رایج است، بحث حق پدری است. چون پدر فرزند خود را کشته است، شرع به او اجازه میدهد که قصاصی در کار نباشد. چون قانون تحت تاثیر شرع است. طبق قانون من اگر بچه خودم را بکشم، نهایت جرمم این است که قانون چند سال من را زندانی میکند. ولی اگر فرزند کسی دیگر را بکشم، باید قصاص شوم.
نظر شما