دکتر علیرضا امیرپور، رئیس هیات مدیره موسسه آهنگ آتیه
قصد دارم در اینجا بخشی از خاطراتی که طی سالهای طولانی همکاری با مرحوم دکتر نوربخش داشتهام و برداشتها، نقطهنظرات و درسهایی که از زندگی این انسان شریف و خدوم آموختهام را ارائه کنم تا یادی کنیم از او؛ طبق حدیث شریفی که میفرماید: «اذکرو امواتکم بالخیر»، از رفتگان و اموات به نیکی، ذکرخیر کنید. امیدوارم این سخنان درسی باشد فراروی همه ما و مدیران دلسوز سازمان تأمیناجتماعی تا بتوانیم از فعالیتها و خدمات مدیران پیشین سازمان تأمیناجتماعی به بیمهشدگان، بازنشستگان، کارفرمایان، همکاران و شرکای اجتماعی به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم.
من از حدود سال ۱۳۷۶ با مرحوم دکتر نوربخش از نزدیک آشنا شدم و تا زمان فوت آن مرحوم افتخار دوستی و همکاری با او را داشتم. در زمانی که مرحوم دکتر نوربخش قائممقام مدیرعامل تأمیناجتماعی در امور درمان، معاون درمان و عضو هیاتمدیره سازمان بود، از من دعوت به همکاری کرد تا به عنوان مشاور با او همکاری کنم. در زمانی که من مسئولیت مدیرکلی روابطعمومی و امور بینالملل سازمان را در زمان مدیرعاملی دکتر محمد ستاریفر برعهده داشتم، مرحوم دکتر نوربخش در مسئولیت عضو هیاتمدیره و معاون درمان حضور داشتند و من از نزدیک در شورای معاونان و سایر موارد افتخار همکاری داشتم. مرحله سوم همکاری ما از سال ۱۳۹۲ بود که او به پیشنهاد هیاتامنای سازمان تأمیناجتماعی و تصویب شخص دکتر علی ربیعی، وزیر وقت تعاون؛ کار و رفاه اجتماعی به عنوان مدیرعامل سازمان تأمیناجتماعی منصوب شد. در آن مقطع تا آذرماه سال ۱۳۹۷ که در حادثه تصادف روح آن مرحوم به ملکوت اعلا شتافت، به عنوان مشاور مدیرعامل سازمان تأمیناجتماعی افتخار همکاری با او نصیب من شد. ویژگیهای شخصیتی مرحوم دکتر نوربخش که من در طی دوران آشنایی و همکاری با او شاهد بودم، کمنظیر بود. من خاطراتی بسیاری از آن مرحوم دارم و مطمئن هستم شیوه سلوک این بزرگوار و عزیز ازدسترفته میتواند برای مدیران امروز و فردای کشورمان درسآموز باشد. و ما اکثر العبر و اقل الاعتبار.
پرکاری و عشق به خدمت
در این بیستواندی سال که من در حوزههای مختلف مدیریتی کار کردهام، کسی را به پرکاری و تلاش مجدانه و پیگیری جهت خدمترسانی مانند مرحوم دکتر نوربخش ندیدم. مدیران سازمان همه شاهد هستند و میتوانند شهادت دهند که او از ابتدای صبح به سازمان میآمد و تا پاسی از شب و گاه تا نیمهشب مشغول به کار بود، طوری که کمترین ساعت حضورشان در محل کار حداقل ۱۷ تا ۱۸ ساعت در شبانهروز بود. او حتی بسیاری از روزهای تعطیل هم به سر کار میآمد. خودم شاهد بودم که حتی روزهای تعطیل ایام شهادت و تعطیلات اعیاد به سر کار میآمد و در دفتر حضور داشت. در خاطرم هست یک روز تعطیل به اتفاق هم به طبقه نهم و دفتر کارش رفتیم و چون برق طبقه نهم خاموش و تابلوی برق در انتهای سالن بود با استفاده از نور چراغ قوه گوشی تلفن همراه موفق شدیم قفل در اتاق مرحوم دکتر نوربخش را پیدا و باز کنیم! بعد نگهبانها آمدند و برق طبقه را وصل کردند. این پرکاری او واقعا برای من درسآموز بود.
پاکدستی و سلامت نفس
خوشبختانه امروزه مدیران زیادی را میتوان مشاهده کرد که پاکدست و سلیمالنفس هستند. اما کدام مدیری را میتوان پیدا کرد که از حقوق حقه مصوب خود بگذرد و با نامهنگاری رسمی در ابتدای مسئولیت اعلام کند که من تمایلی به دریافت بیش از نصف حقوق خود را ندارم؟ ادارهکل مالی سازمان میتواند این را موضوع را شهادت دهد که مرحوم دکتر نوربخش، مدیرعامل فقید سازمان تأمیناجتماعی هر ماه حقوق مصوب خود را که توسط هیاتامنای سازمان و صندوقهای تابعه به ریاست شخص وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی مصوب شده بود، دریافت نمیکرد و بیش از نصف آن را خود ادارهکل مالی سازمان از فیش حقوقی او برمیداشت و دوباره به حساب صندوق سازمان برمیگرداند. مرحوم دکتر نوربخش از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ که مسئولیت مدیرعاملی سازمان را برعهده داشت اینگونه از سازمان حقوق میگرفت. او کمترین و کوچکترین سوءاستفادهای از مجموعه، موجودی و منابع سازمان انجام نداد. مرحوم دکتر نوربخش چون بر این باور بود که تأمیناجتماعی خدمتگزار شریفترین، محرومترین و فرودستترین اقشار جامعه، بهویژه بازنشستگان ارجمند و عزیز است که اکثر این عزیزان حداقلبگیر هستند؛ نمیخواست خود از مواهبی بیش از دیگران برخوردار شود، آنهم کسی که جراح فوقتخصص ارتوپدی بود و در مراکز دانشگاهی خارج از کشور مدارک تخصصی و فوقتخصصی خود را کسب کرده بود.
من خودم شاهد بودم در زمانی که مرحوم دکتر نوربخش مسئولیت مدیرعاملی سازمان را برعهده داشت حتی مطب خود را تعطیل کرده بود و به ندرت در مطب حضور پیدا میکرد؛ در حالی که مدیرانی که تخصص پزشکی دارند معمولا از درآمدهای جنبی مسئولیت خود نظیر درآمدهای حاصله از مطب نمیگذرند. دکتر نوربخش در حالی که میتوانست درآمدهای خوبی به عنوان فوقتخصص یک رشته پزشکی داشته باشد، مثل حضور و فعالیت در اتاق عمل بیمارستانهای خصوصی، تقریبا هیچ فعالیتی از این قبیل در طی دوران مسئولیت خود نداشت. در صورتی که او رییس انجمن جراحان ارتوپدی ایران بود و به راحتی میتوانست از تخصص و ارتباطات خود برای کسب ثروت شخصی سالم و حلال استفاده کند. مسائل زیرمیزی و غیره که دور از شأن این انسان شریف بود، اما حتی او از کسب چنین ثروت مشروع و حلالی هم خود را محروم کرد و وارد این حوزه نمیشد. این مورد تعجب و تحیر پزشکان همصنف او در انجمن جراحان ارتوپدی و دوستان دیگرش بود.
تلاش برای بهترین بودن
مرحوم دکتر نوربخش همواره تلاش میکرد در رشته خود بهترین باشد. در خاطر دارم در سالهای قبل از مدیرعاملی، به طور مرتب در تمام سمپوزیومهای علمی و کنگرههای تخصصی پزشکی مشارکت میکرد و با آخرین متدهای مرتبط با رشته تخصصی خود آشنا بود. همیشه دوست داشت در رشته تخصصی خود بهترین باشد و واقعا اینطور بود. به نظرم این ویژگی او برای ما یادآور نکته مهم «تخصص در کنار تعهد» بود؛ چراکه به قول مرحوم شهید چمران «کسی که تخصص ندارد، تعهد هم ندارد». مدیری کارآمد در تراز نظام جمهوری اسلامی علاوه بر تعهد باید کارآمدی و تخصص لازم را هم در زمینه تخصصی خود داشته باشد؛ یعنی همان کاری که مرحوم دکتر نوربخش انجام داد.
اهل مشورت بودن
مرحوم نوربخش همیشه اهل مشورت بود. به عنوان نمونه به محض اینکه به مدیرعاملی سازمان منصوب شد در همان ماههای اول، صاحبنظران، استادان و مدیران مختلف سازمان در ادوار گوناگون را که بعضا در مقاطعی هم مورد بیمهری قرار گرفته بودند دعوت به کار کرد و کارگروههای تخصصی را با حضور آنها تشکیل داد. از نظرات تخصصی آنها در کارگروهها استفاده میکرد و نقطهنظرات کارگروههای تخصصی را در جلسات مختلف با معاونان و مدیران سازمان به کار میگرفت و در بدنه تخصصی سازمان سرایت میداد. مرحوم دکتر نوربخش دوست داشت از تخصص اهل فکر و نظر استفاده و با آنها مشورت کند. مثال دیگر اینکه در آن زمان در حوزه ارتباطات و رسانه، شورایی مشورتی ایجاد شد که من عضو و دبیر آن شورا بودم و تعدادی از صاحبنظران عرصه ارتباطات و رسانه، از داخل و بیرون سازمان نیز عضو این شورا بودند. به طور منظم و مرتب جلسات این شورا با حضور خود او برگزار و حتی اگر در سازمان فرصت برگزاری اینگونه جلسات نبود، در حاشیه بازدید از بیمارستان میلاد، در حد فاصل ۱۰ تا ۱۲ شب این جلسه برگزار میشد. یعنی او تازه بعد از اتمام این جلسات، بعد از نیمه شب برای بازدید از بخشهایی از بیمارستان میرفت و بعد از ساعت ۲ نیمه شب بازدیدش تمام میشد و به منزل میرفت.
تواضع و فروتنی
مرحوم دکتر نوربخش، همیشه به فکر افراد فقیر و فرودست جامعه بود. خاطرات متعددی در این خصوص از آن مرحوم در یاد دارم. مثلا در جلسات شبانهای که با او در بیمارستان میلاد داشتیم چون نمیدانست کارش تا چقدر بعد از نیمهشب طول میکشد راننده خود را مرخص میکرد و به خانه میفرستاد و گاهی خود اعضای جلسه و بسیاری از مواقع خود من او را به منزل میرساندم. مرحوم دکتر نوربخش همیشه به کارمندان و اعضای زیرمجموعه توجه خود میکرد. اینطور نبود که مثلا پیش خود فکر کند که چون من مدیرعامل هستم همه باید در خدمت من باشند! در کارها خیلی خلوصنیت داشت. در بسیاری از بازدیدهای استانی وقتی به شهرستانها میرفتیم، شاید برای اولینبار در طول تاریخ سازمان تأمیناجتماعی، او به منزل قریب به اتفاق خانوادههای شهدای سازمان تأمیناجتماعی میرفت و سر میزد و رسیدگی میکرد. در این باره مشاور امور ایثارگران سازمان میتواند این موضوع را شهادت دهد. در این بازدیدها، خانوادههای شهدای سازمان تأمیناجتماعی تعجب میکردند و میگفتند بعد از ۳۰ سال، این اولینبار است که مدیرعامل سازمان را از نزدیک میبینیم. خود مرحوم دکتر نوربخش به جد اصرار داشت به منزل شهدا مراجعه و از احوالات آنان مطلع و از مشکلاتشان باخبر شود. در این دیدارها دستور رفع مشکلات و گرفتاریها را میداد و از این بابت خیلی خوشحال بود که گرهای از زندگی مردم، بهویژه خانواده شهدای ایثارگر سازمان رفع شود. به عنوان نمونه دیگر اولین شهید مدافع حرم سازمان که اهل بجنورد هم بود مرحوم دکتر نوربخش دو سه روز بعد از خاکسپاری این شهید هم در سر مزار و هم در منزل خانواده شهید حضور پیدا کرد. من در برخی از این سفرها همراه مرحوم نوربخش بودم و شاهد بودم تا جایی که در توانش بود به خانوادههای شهدا و ایثارگران واقعا کمک میکرد. حتی وقتی به او میگفتیم فلان همکار بیمار است میگفت هماهنگ کنید تا به ملاقات و عیادتشان برویم. مثلا آقای مرحوم ابراهیم دربانیان، مدیرکل اسبق روابطعمومی سازمان به علت بیماری سرطان در منزل بستری بود. من به مرحوم نوربخش پیشنهاد دادم که اگر صلاح بدانید از او عیادت کنیم که موجب تقویت روحیهاش هم شود. دکتر نوربخش بدون هیچ مکثی پذیرفت و بعد از هماهنگی، به اتفاق تعدادی از همکاران به ملاقات او رفتیم و هدیه ناقابلی هم تقدیم کردیم. مرحوم دربانیان بسیار خوشحال شد و روحیه دوچندانی گرفت. در این دیدار عاطفی، مشاهده کردیم یک دیدار ساده مدیرعامل سازمان از یک همکار بستریشده چقدر میتواند در روح و روان افراد، نهتنها همکاران بیمار که همکاران سالمی که میبینند مدیرعامل سازمان تا چه حد به منابع انسانی اهمیت میدهد، موثر باشد.
مرحوم دکتر نوربخش زیاد اهل تشریفات، راننده، اسکورت، محافظ و بگیروببند نبود و اگر لازم میشد خود پشت فرمان مینشست. یکبار که او خودش رانندگی میکرد - در حالی که مدیرعامل سازمان بود - و ما از شهرک اکباتان در حال حرکت به سمت سازمان بودیم، در میدان شهرک آپادانا، چون مسیرها را درست نمیدانستیم به اشتباه وارد ورودی پایانه مسافربری غرب شدیم و خودروی ما وسط اتوبوسها و سواریهای بینشهری گیر کرد و به سختی توانستیم از آنجا خارج شویم.
سعهصدر
در حدود شش سالی که مرحوم دکتر نوربخش مدیرعامل سازمان بود، ما شاهد هجوم مختلف انتقادات و گاه هجمه و حتی اهانت به او بودیم اما مرحوم دکتر نوربخش اکثر انتقادات را با روی باز میپذیرفت و میشنید و در خصوص اهانتها و توهینها و نشر اکاذیب به دنبال انتقام نبود و معمولا به خدا و ائمه معصومین
(ع) واگذار میکرد. این چیزی بود که بارها ما شاهد آن بودیم. البته این را هم باید در نظر گرفت که هیچ مدیری عاری از خطا و اشتباه نیست. دیکته نوشته نشده غلط ندارد و گل بیخار خداست. قطعا مرحوم دکتر نوربخش هم در دوران مدیریتی خود خطاها و اشتباهاتی مرتکب شده اما این اشتباهات هیچگاه عمدی نبود.
خود من و برخی معاونان و مشاوران گاهی شدیدترین انتقادات را به او در مواردی مانند برخی انتصابات یا بعضی سیاستگذاریها در سازمان وارد میکردیم و مرحوم دکتر نوربخش با روی باز انتقادات را میپذیرفت، اگرچه گاه در توانشان نبود که خطایی را جبران کند و یا خود باور به خطا بودن آن کار نداشت. اما متاسفانه برخی دوستان و همکاران به نظر من انصاف را رعایت نمیکردند و شدیدترین انتقادات بیرحمانه را به او مطرح میکردند در حالی که متوجه محدودیتها و ابعاد کل ماجرا نبودند و تنها از یک زاویه به امور نگاه میکردند. با این حال مرحوم دکتر نوربخش بهرغم همه انتقاداتی که به او و همه مدیران گاه وارد است بسیار تلاش میکرد تا سازمان تأمیناجتماعی به اعتلا و جایگاه والای خود برسد.
باید توجه داشته باشیم که جایگاه مدیرعاملی سازمان تأمیناجتماعی، جایگاهی نیست که مثلا یک نفر سلطان بلامنازع در عرصه سیاستگذاری و نظارت راهبردی رفاه و تأمیناجتماعی باشد؛ چراکه موانع و چالشهای متعددی روبهروی تمام مدیرانعامل سازمان در ادوار مختلف بوده و هست که شاید ما متوجه آنها نباشیم. اگرچه سازمان تأمیناجتماعی نهاد عمومی غیردولتی است اما دولت به عنوان بزرگترین شریک اجتماعی این سازمان بیشترین نقش را در عرصه سیاستگذاری کلان رفاه و تأمین دارد. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سازمانهای متعدد در عرصههای حاکمیتی کشور روی سازمان تاثیرگذارند و هنر مدیرعامل سازمان این است که بتواند انتظارات دولت را با مقدورات سازمان تأمیناجتماعی و اهداف راهبردی نظام جامع رفاه و تأمیناجتماعی به طور موازی جلو ببرد و سعی کند با استفاده از امکانات و هیمنه دولت و ابعاد مختلف سیاستگذاریهای حاکمیتی، مبحث حکمرانی خوب (Good Governance) در تأمیناجتماعی را در حد توان خود پیش برد. متاسفانه بعضی از منتقدان به مسائل این حوزه آشنا نبوده و نیستند و گمان میکنند مدیرعامل سازمان تأمیناجتماعی حاکم بلامنازعه سازمان در عرصه سیاستگذاری حوزه رفاه و تأمیناجتماعی است و میتواند هر آنچه که تشخیص میدهد درست است همان را انجام دهد، در حالی که در واقع در هیچ دورهای در این سازمان این امر اتفاق نیفتاده و امور اینگونه نبوده است.
نوعدوستی
یکی از ابعاد روحی متعالی مرحوم دکتر نوربخش، روحیه و حس نوعدوستی و فعالیت در امور خیریه بود. مثلا بسیاری نمیدانستند که او هفتهای یک شب در درمانگاه خیریه حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) حضور پیدا میکرد و بیماران فرودست آن منطقه را که شاید دفترچه درمانی تأمیناجتماعی و بیمه خدمات درمانی هم نداشتند و از فقیرترین افراد حاشیهنشین شهر به آنجا مراجعه میکردند به طور رایگان ویزیت و درمان میکرد. این موضوع هیچگاه در جایی انعکاس پیدا نکرد و خود او هم به کسی نمیگفت که چنین برنامه هفتگیای دارد. این حضور مداوم هفتگی موجب تعجب ما شده بود که چطور آن مرحوم بسیاری اوقات بهرغم مشغله کثیری که داشت، ساعت ۸ یا ۹ شب تا ساعت ۱۲ نیمه شب و حتی بیش از آن در آنجا حضور داشت و به ویزیت بیماران نیازمند میپرداخت. من شاهد بودم که بعضی وقتها مدیرکل دفتر مدیرعامل، کارتابل نامهها را با آن مرحوم میبرد و در مسیر شهرری، مرحوم دکتر نوربخش بعضی امضاها برای کارهای ضروری را در ماشین انجام میداد.
اجازه دهید این خاطره را هم برای اولینبار بگویم که مرحوم دکتر نوربخش، در اواخر عمر در جلسهای از من خواست تا با توجه به ارتباطی که با تولیت اسبق آستان قدس رضوی داشتم، هماهنگ کنم تا او بتواند خادمی افتخاری بارگاه مقدس علی بن موسیالرضا (ع) را به دست آورد. من از مرحوم نوربخش خواستم این درخواست را به شکل دستنویس، بنویسند و به من بدهند تا من پیگیریهای این کار را انجام دهم. اما متاسفانه قبل از انجام این کار، روح این انسان شریف طی سفری کاری به ملکوت اعلا شتافت. این عشق به ائمه معصومین (علیهاالسلام) همیشه در سخنرانیها، صحبتهای خصوصی و جلسات مختلف به عنوان ذریه سادات و کسی که متعلق به خاندان مقدس اهلبیت نبوت و امامت بود، حضور داشت و تکرار میشد.
سختگیری بر مدیران
مرحوم دکتر نوربخش بر مدیرانی که از نزدیک با او کار میکردند سخت میگرفت. کسانی که از نزدیک با او کار کردهاند میتوانند شهادت دهند که چون توقع او از خودش و دیگران بالا بود بسیار تحت فشار روحی و جسمی بود. مرحوم دکتر نوربخش معتقد به سختکوشی بود و میگفت برای خدمترسانی به افراد تحت پوشش سازمان باید از همه توان خودتان استفاده کنید. به خاطر دارم در سال ۹۲ که انتخابشان برای مدیرعاملی سازمان قطعی شده بود، چند روز قبل از مراسم معارفه به من پیشنهاد داد تا مدیرکلی دفتر مدیرعامل سازمان را عهده گیرم. اما من چون اخلاق و روحیات او را میدانستم از زیر بار این مسئولیت خودم را کنار کشیدم؛ زیرا میدانستم او چقدر برای این مسئولیت وقت میگذارد. مرحوم دکتر نوربخش از ساعت ۷ صبح تا ۱۲ شب به طور معمول کار میکرد و با شرایطی که من داشتم همکاری به این شکل برایم مقدور نبود، لذا از او خواهش کردم این مسئولیت را به فرد دیگری واگذار کند.
این انتظارات سطح بالا، تلاش پیگیر و مستمر شخص مرحوم دکتر نوربخش و انتظار و توقعی که او از مدیران نزدیک خود و از اعضای شورای معاونان سازمان داشت، خود آنها میتوانند گواهی دهند که روحیه کاری او چگونه بود. در این خصوص یک خاطره نقل میکنم. در سفرهای استانی ما به طور معمول در معیت او با خودرو از این شهر به آن شهر و از این شعبه به آن بیمارستان و از این ادارهکل به آن درمانگاه و... میرفتیم و معمولا فرصت استراحتی به وجود نمیآمد. در سفری به استان خوزستان، ابتدا به آبادان و اهواز و بعد شهرهای دیگر و همینطور با ماشین به شهرهای دیگر رفتیم تا به خرمآباد رسیدیم. در این شهر، جلسهای داشتیم و ساعت یک نیمه شب بود که جلسه تمام شد و میخواستم برای استراحت برویم که او تعدادی از مدیران و همراهان را به اتاق خود دعوت کرد و گفت برای فلان موضوع طرحی آماده کنید! من از او خواهش کردم که اجازه دهید ما برویم بخوابیم و فردا طرح را آماده و تقدیم میکنیم. بعد از برگشت به تهران و با کمک موسسه عالی پژوهش طرح مورد نظر او را آماده و تقدیم کردیم.
توجه به ارتباطات دو سویه
مرحوم دکتر نوربخش به حوزه ارتباطات و دریافت نظرات مردم بسیار اهمیت میداد. هر وقت که با او برای بازدید از شعب میرفتیم ابتدا به قسمتهای وصول حقبیمه و نامنویسی میرفت و از مردم و همکاران کیفیت و مشکلات نحوه و فرایند ارائه خدمات را جویا میشد. روابطعمومی سازمان میتواند این نکته را تصدیق کند. مرحوم دکتر نوربخش هر جا که برای بازدید میرفت از مردم و مراجعان در خصوص کیفیت خدماتدهی سوال میکرد؛ یعنی ضمن اینکه گزارشهای رسمی مدیران شعب و معاونان آنها را دریافت میکرد، خود مستقیم با مردم وارد گفتوگو میشد و از آنها درباره زمان معطل شدنشان برای انجام کارها، مشکلات و گیر و گرفتاریهای انجام کار اداری، میزان رضایت آنها و چنین اموری سوال میکرد. این نحوه برخورد موجب میشد مدیران سازمانی دقت کنند تا گزارشهای غیرواقعی یا نادقیق به او ندهند؛ چون میدانستند دکتر نوربخش گزارشهای رسمی را راستیآزمایی میکند.
از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ که به اتفاق تعدادی از دوستان در واقع به ادارهکل تأمیناجتماعی غرب استان تهران تبعید شده بودیم، یکی از کارهایی که ما در آن دوران به عنوان مشاور انجام دادیم این بود که به شعب مراجعه و مشکلات مردم و همکاران را در استان تهران بررسی میکردیم. برای این کار پرسشنامههایی را هم آماده کرده بودیم. یکی از سوالات پرسشنامه همکاران این بود: «بهترین مدیرعاملی که در دوران کاری خود با او مواجه بودید چه کسی است و علت این انتخاب شما چیست؟». قریب به هزار و ۵۰۰ نفر از همکاران تأمیناجتماعی استان تهران به این پرسشنامه پاسخ دادند و نتایج جالبی از بهترین مدیرعامل سازمان در طول دوران ۱۳۹۲ به قبل به دست آمد. توسط اکثریت قریب به اتفاق همکاران استان تهران دو نفر، یعنی آقای دکتر مهدی کرباسیان به علت حمایت و توجه شایسته او به منابع انسانی سازمان و آقای دکتر محمد ستاریفر به علت حمایت از بحثهای علمی و نقش برنامهریزی علمی در سازمان، انتخاب شده بودند.
در اوایل دوره مسئولیت مرحوم دکتر نوربخش من به او گفتم اگر شما بتوانید تلفیقی از دکتر کرباسیان و دکتر ستاریفر باشید میتوانید در این سازمان موفق باشید. الان هم خدمت مدیرعامل فعلی سازمان میتوانم عرض میکنم که اگر شما بتوانید تلفیقی از این سه نفر داشته باشید: دکتر کرباسیان، با آن نگاه عمیق به منابع انسانی سازمان، دکتر ستاریفر با نگاه دقیق او به مباحث علمی و برنامهریزی در سازمان و مرحوم دکتر سید تقی نوربخش با آن نگاه عاشقانه به خدمترسانی به اقشار تحت پوشش سازمان و پرکاری و عشق و علاقه زیاد به خدمترسانی، میتوانید به عنوان مدیرعامل موفق سازمان تأمیناجتماعی، نام و یادتان را ماندگار کنید.
تعامل با نهادهای فرادستی
در اوایل دوره مسئولیت مرحوم دکتر نوربخش در سمت مدیرعاملی، به او عرض کردم که بهتر است شما کارهای جانبی سازمان و امور زیرمجموعه را به عهده قائممقام، معاونان و مدیران سازمان واگذارید و تمام برنامههای خود را روی هماهنگی با دفتر مقام معظم رهبری، نهاد ریاستجمهوری، مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام بگذارید؛ چون این نهادها در عرضه سیاستگذاری و تنظیم مقررات و قوانین و رگولاتوری برای حوزه سازمان تأمیناجتماعی بشدت تاثیرگذار هستند.
در حال حاضر منابع و مصارف سازمان تأمیناجتماعی بیش از ۱۷۰ هزار میلیارد تومان در سال است. این رقم در آن زمان حدود ۹۰ تا ۱۲۰ هزار میلیارد تومان بود و بنا بر گزارشی هم اکنون طلبهای سازمان از دولت به بیش از ۲۵۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. وقتی این مبلغ را بر وقت مدیرعامل سازمان تقسیم کنیم هر دقیقه از وقت مدیرعامل چندین میلیارد تومان ارزش ریالی پیدا میکند. چنین فردی با این وقت ارزشمند نباید به مسائل جزیی سازمان بپردازد. این مبحث را به دفعات در جلسات شخصی و خصوصی به آقای دکتر نوربخش عرض کردم که اگر وقتتان را به حوزههای بالادستی اختصاص دهید میتوانید با تنظیم مقررات خوب و مثلا تصویب یک قانون در مجلس شورای اسلامی، در حوزه تأمیناجتماعی بهویژه در حوزه دریافت مطالبات مختلف، گامهای بسیار مهم و موثری برای سازمان بردارید. او هم تا حد توان تلاش کرد تا این کار را انجام دهد و در این مسیر حتی از تخصص پزشکی خود هم بهره میگرفت.
مرحوم دکتر نوربخش زیاد به مطب پزشکی خود وابسته نبود و بعد از پذیرش مدیرعاملی سازمان به نوعی مطب خود را رها کرد، اما مهر نظام پزشکی خودش همیشه همراهاش بود. باید در نظر داشت بسیاری از زعما، وکلا و مقامات عالیرتبه کشوری هم اگر هیچ بیماری نداشته باشند به طور معمول درد کمر و زانو دارند. در نتیجه در بسیاری موارد شاهد بودیم که بعد از جلسات با مقامات مختلف، به ویزیت پزشکی و نوشتن نسخه برای آن بزرگواران مشغول میشد!
مثلا خود من مامور شدم تا جلسه مرحوم دکتر نوربخش را با مرحوم آیتالله مهدی کنی، رییس مجلس خبرگان رهبری – رحمتاللهعلیه - که از افراد باسابقه و شاخص از صدر انقلاب، نخستوزیر کشور در ابتدای انقلاب و عضو شورای انقلاب و رییس دانشگاه امام صادق (ع) بودند، هماهنگ کنم. هماهنگیها انجام و این نشست برگزار شد. مرحوم دکتر نوربخش در آن جلسه گزارشی را از وضعیت و عملکرد سازمان تأمیناجتماعی به رییس مجلس خبرگان رهبری ارائه داد. بعد از جلسه مرحوم حضرت آیتالله مهدویکنی به مزاح گفتند حالا که شما تا اینجا تشریف آوردهاید ما از وجودتان سوءاستفاده کنیم و به شکل رایگان ما را ویزیت کنید! مرحوم دکتر نوربخش هم زانوی مرحوم آیتالله مهدویکنی را معاینه کرد. بسیاری از مقامات دیگر هم همینطور. حتی در جلساتی که در استانها برگزار میشد، مدیران سازمان نتایج آمآرآی خود را میآوردند و به آقای دکتر نشان میدادند و میگفتند اگر جسارت نباشد لطفا مدارک بیماری من را ببینید و نظر دهید. مرحوم دکتر نوربخش هم بیهیچ تکلفی اسناد و مدارک پزشکی آنها را میدید و اگر نیاز بود در دفترچه افراد نسخه مینوشت و با مهر خود که همیشه همراهاش بود مهر میزدند. وقتی برای بازدید به موسسه مطبوعاتی ایران، خبرگزاری ایسنا و بسیاری از خبرگزاریها دیگر میرفتیم، خبرنگاران مختلف عکس رادیولوژی یا امآرآی میآورند و از آقای دکتر میخواستند تا مدارکشان را ببیند و او هم با روی گشاده ویزیت میکرد و نسخه مینوشت و مهر میزد و تحویلشان میداد.
یکی از نقاط قوت مرحوم دکتر نوربخش ارتباطات شخصی او بود. به خاطر دارم در همان دوران، وزرای مختلف و بسیاری از مقامات ارشد دولتی و مشاوران رییسجمهور، اعضای شورای نگهبان، اعم از فقای این شورا و حقوقدانان آن، مشاوران و معاونان دفتر مقام معظم رهبری و... بیمار شخصی او بودند. یعنی یا خود شخصا روی آنها عمل جراحی انجام داده بود و یا یکی از اقوام درجه یک آنان مریض مرحوم دکتر نوربخش بود. اما دکتر نوربخش از این ارتباطات شخصی هم برای پیشبرد کارهای سازمان استفاده میکرد.
من در طول سالهای طولانی با مدیران مختلفی کار کردهام. در سازمان تأمیناجتماعی هم با پنج مدیرعامل، آقای دکتر ستاریفر، دکتر محمدحسین شریفزادگان، آقای دکتر غلامرضا سلیمانی، مهندس مددی و مرحوم دکتر نوربخش به عنوان مدیرکل روابط عمومی و امور بینالملل یا مشاور مدیرعامل کار کردهام و با دیگر مدیران هم از دور و نزدیک همکاری داشتهام. اما مرحوم دکتر نوربخش تنها کسی بود که به خاطر کارهای سازمان تأمیناجتماعی به منازل مقامات بلندپایه کشور مراجعه میکرد و ضمن ویزیت درمانی آنها، کار یا مشکل سازمان را حل میکرد! مثلا در منازل اعضای شورای نگهبان، مشکلات لوایحی را که بین شورای نگهبان و مجلس مانده بود، طرح و رفع میکرد. یعنی نوع رابطه، ارتباط پزشک و بیمار بود اما در حاشیه آن، مشکل سازمان تأمیناجتماعی نیز حل میشد. خود اعضای شورای نگهبان میتوانند گواهی کنند که مرحوم دکتر نوربخش با آنها ارتباط وثیق داشت و به خاطر کار سازمان از تخصص خود در امور پزشکی هم استفاده میکرد و کارها را جلو میبرد.
مرحوم دکتر نوربخش همچنین در کمیسیونهای اجتماعی، بهداشت و درمان، برنامه و بودجه و اقتصادی مجلس هم مرتب حضور پیدا میکرد و یا اعضای کمیسیونها در سازمان تأمیناجتماعی حضور پیدا میکردند. مثلا در اوایل تشکیل مجلس دهم، تمام اعضای کمیسیون اجتماعی را به بیمارستان میلاد دعوت کردیم. در آن جلسه مرحوم دکتر نوربخش سازمان تأمیناجتماعی را معرفی کرد و نمایندگان نیز از بخشهای مختلف بیمارستان بازدید کردند و ارتباط خوبی برقرار شد. تلاش این بود که چون برخی از نمایندگان بهویژه در ابتدای دوره مسئولیت خود با حیطه و کارکرد سازمان تأمیناجتماعی آشنا نیستند با این نهاد عمومی آشنا شوند.
در اینجا باید به روح مرحوم عبدالرحمان تاجالدین، معاون حقوقی مرحوم دکتر نوربخش درود بفرستیم که هم خود سابقه نمایندگی مجلس را داشت و به سازوکار مجلس به خوبی آشنا بود و هم به جامعه کارگری وابسته و با شرکای اجتماعی سازمان آشنا بود و برای برقراری ارتباط بین این حوزهها تلاش میکرد. مرحوم تاجالدین ارتباط وسیعی بین مجلس و سازمان تأمیناجتماعی برقرار کرده بود و اصلا یکی از نقاط قوت کاری مرحوم دکتر نوربخش حضور مرحوم عبدالرحمان تاجالدین به عنوان معاون حقوقی او بود. به خاطر ابعاد کاری گسترده سازمان با مجلس و برای حلوفصل مشکلات و برقراری ارتباطات؛ در دفتر مدیرعامل یک بعدازظهر را به شکل هفتگی و با حضور معاون حقوقی یا مدیرکل مجلس به نمایندگان مجلس اختصاص داده بودند. زیرا وقتی نمایندگان با حوزه کاری و وظایف و مسئولیتهای سازمان تأمیناجتماعی آشنا میشدند در مجلس به عنوان حامی این سازمان حضور پیدا میکردند و به مقرراتی که به نفع سازمان بود رای میدادند. همچنین با هماهنگیای که با آقای دکتر علی لاریجانی، رییس وقت مجلس شورای اسلامی انجام شد چند ساعت از صحن علنی مجلس برای اولینبار به سازمان تأمیناجتماعی اختصاص پیدا کرد. تا پیش از آن هیچگاه صحن علنی دو سه ساعت از وقتاش را اختصاصا به سازمان تأمیناجتماعی نداده بود. در دوره مسئولیت مرحوم دکتر نوربخش و دکتر علی لاریجانی، این وقت اختصاص داده شد و در آن مقطع، در کنار بحران آب و بحران محیطزیست؛ مبحث صندوقهای بازنشستگی و تأمیناجتماعی به عنوان یکی از ابربحرانهای دولت مطرح شد، برنامههای خوبی برای رفع این بحران پایهگذاری شد و کارها پیش رفت.
تأمیناجتماعی در سیاستهای کلی نظام
در دوران مرحوم دکتر نوربخش، به خاطر ارتباطات خوبی که سازمان تأمیناجتماعی با نهادهای حاکمیتی داشت برای اولینبار سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی در حوزه سازمان تأمیناجتماعی تنظیم و تدوین شد. انشاءالله این سیاستها توسط مقام معظم رهبری ابلاغ خواهد شد که از منظر رگولاتوری و تنظیم مقررات مبحث بسیار مهمی است و پس از آن دیگر نمیتوانند در مجلس قانونی به تصویب برسانند که با سیاستهای کلی منافات داشته باشد. چون یکی از مشکلات عمده سازمان تأمیناجتماعی در دهههای گذشته تصویب قوانینی بود که بر اساس آنها برخی به شکل منغیرحق از سفره مشاعی حقالناسی بینالنسلی تأمیناجتماعی برخوردار شدند و در نتیجه سفره برای زیرمجموعه سازمان تأمیناجتماعی کوچکتر شد. اگر مدیرعامل سازمان در نهادهای حاکمیتی کشور ارتباطات قوی داشته باشد میتواند از بروز و ظهور قوانین مخرب و ضدسازمان تأمیناجتماعی و تصویب آنها در نهادهای تصمیمگیر بهویژه مجلس شورای اسلامی جلوگیری کند. در زمان تهیه و تدوین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی در حوزه سازمان تأمیناجتماعی، آقای آقامحمدی به عنوان مشاور دفتر مقاممعظم رهبری و نیز عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که متولی مسئولیت تدوین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی در خصوص تأمیناجتماعی بود، بارها در سازمان و موسسه عالی پژوهش تأمیناجتماعی حضور پیدا کرد.
آخرین خداحافظی
چهارشنبه بود. من در حال آمدن به سمت موسسه آهنگآتیه بودم. در بزرگراه همت در اسنپ نشسته بودم. ساعت حدود ۱۰ صبح، رییس دفتر مرحوم دکتر نوربخش با من تماس گرفت و گفت آقای دکتر با شما کار دارند، تشریف بیاورید سازمان. به راننده گفتم من را به سازمان برساند. تعجب کرده بودم که مدیرعامل سازمان با من چه کار دارد. حدود ساعت ۱۱ و نیم وارد اتاق مرحوم دکتر نوربخش شدم. وقتی مرا دید گفت: دلم تنگ شده بود و میخواستم شما را ببینم! نیم ساعتی بیشتر پیششان نبودم. کمی با من صحبت کرد. گفت فردا به اتفاق آقای وزیر برای سفر استانی به استان گلستان میرویم. بازدید و افتتاح چند شعبه و درمانگاه در برنامه است که باید انجام دهیم. از او خداحافظی کردم و بیرون آمدم. هرچند من در آن لحظات متوجه نشدم اما در نگاه مرحوم دکتر نوربخش احساس خداحافظی بود. به موسسه آهنگآتیه برگشتم. فردای آن روز، پنجشنبه ساعت ۴ بعدازظهر دیدم در شبکههای اجتماعی از برخورد خودروی دکتر نوربخش نوشتند و اینکه بعضی از اعضای تیم همراه او حالشان وخیم است. با مدیر درمان و مدیرکل استان گلستان، مرحوم نیکنیا که خودبر اثر کرونا فوت کردهاند، تماس گرفتم. ساعت حدود ۸ شب خبر قطعی آمد که هر دوی این بزرگواران، مرحوم دکتر سید تقی نوربخش و مرحوم عبدالرحمان تاجالدین به رحمت الهی پیوستند و فوت کردند. این آخرین دیدار و آخرین خاطره من از این انسان شریف بود که روز قبل از فوتشان جلسهای خصوصی با او داشتم و درباره موضوعات مختلف صحبتهای زیادی با هم داشتیم.
مجالس ترحیم و بدرقه باشکوه
خود من به عنوان کسی که طی بیش از دو دهه مسئولیت کاری در مدیریت روابطعمومی چندین سازمان و وزارتخانه، مراسم ختم بسیاری را برگزار و یا در آنها شرکت کردهام اولینبار بود که مجلس ترحیمی به عظمت و گستردگی مراسم ختم مرحوم دکتر نوربخش میدیدم؛ مراسمی مردمی که چنان حجم عظیمی از آحاد مردم در آنها حضور پیدا میکردند که سالن مراسم ختم آن مرحوم در مسجد نور میدان فاطمی، همچنین مسجد حضرت امیرالمومنین (ع) در مرزداران در شهرک ژاندارمری، مسجد امام زمان (عج) در خیابان آزادی جنب وزارت کار و حتی در شهرستانهای مختلفی که این مراسم برگزار شد، بارها پر و دوباره خالی میشد و عده زیادی بازهم بیرون منتظر بودند تا وارد سالن شوند؛ بدون اینکه مثلا با جایی برای حضور کسی هماهنگی و یا اتوبوس و مینیبوس برای آوردن مردم در نظر گرفته شود. این نشاندهنده عشق و علاقه مردم به آن مرحوم بود. عده زیادی با خودروی خود، با تاکسی و با موتوسیکلت آمده بودند. من در یکی از مجالس ختم مرحوم دکتر نوربخش پیرمردی را در حال گریه دیدم؛ پرسیدم شما از کجا تشریف آوردهاید؟ گفت من بازنشسته هستم و چند سال قبل بیمار دکتر نوربخش بودم، او من را در بیمارستان مورد عمل جراحی قرار داد و هزینه داروهای من را هم از جیب خود پرداخت کرد. امروز وقتی فهمیدم این انسان خدوم فوت کرده با اینکه راهم هم دور بود اما با مترو خودم را به مجلس ختم او رساندم تا برایش فاتحه بخوانم. اینها جلوههای زیبایی از روح بلند مرحوم دکتر نوربخش است که حتی من و دیگرانی که با او در تماس بودیم هم از بعضی کارهای انساندوستانهشان خبر نداشتیم.
گل بیعیب خداست
تاکید میکنم همه این مسائلی که گفتم به معنای این نیست که دکتر نوربخش عاری از خطا و اشتباه بود. تنها افراد عاری از هرگونه خطا، حضرات معصومین (ع) هستند. همه انسانها نه سفید مطلق و نه سیاه مطلق، که خاکستری هستند. انسانها به قول فلاسفه هم جایزالخطا و هم ممکنالخطا هستند. مرحوم دکتر نوربخش هم در کنار اشتباهات و خطاهای مختلف، به ویژه در بعضی انتصابات، همه تلاش و همت خود را برای خدمترسانی صادقانه، مجدانه و مدبرانه برای اقشار تحت پوشش سازمان انجام داد.
در رثای مرحوم دکتر نوربخش میخواهم این شعر رودکی را که در رثای شهید بلخی سروده یادآور شوم و به روح بزرگ آن مرحوم تقدیم کنم:
کاروان شهید رفت از پیش
و آن ما رفته گیر و میاندیش
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
این شعر در بسیاری از موارد استفاده میشود اما یکی از بامسماترین استفادههای این شعر میتواند برای مرحوم دکتر نوربخش محسوب شود.
درود میفرستیم بر روح مطهر او و امیدوارم با صالحان و اولیاء الله محشور باشند. انشاءالله خود ما هم بتوانیم با خدمترسانی به بیمهشدگان، بازنشستگان، کارفرمایان و اقشار تحت پوشش سازمان، بیش از گذشته تلاش کنیم تا راه او را ادامه دهیم تا انشاءالله باقیالصالحاتی باشد برای ذخیره آخرتمان.
وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا.
نظر شما