دریاچه ارومیه که خون گریه کرد، حال و هوای مردم حوضه آبریز ارومیه یعنی آذربایجان شرقی، غربی و کردستان هم تغییر کرد. همه نگران شدند که مبادا دریاچه برای همیشه از دسترسشان خارج شود. آن روزها یعنی در سالهای ۹۰ تا ۹۲، امیدی به بازگشت دریاچه نبود. حتی بیم آن میرفت که بستر شور دریاچه طوفانهای نمک خود را به دامنههای البرز هم هدیه دهد و مهاجرت بخش زیادی از مردم شمال غرب کشور را رقم بزند. خشک شدن دریاچه بساط سه مجتمع گردشگری که واحدهای گل درمانی هم در دل خود داشتند، جمع کرد. ظرفیت هتلها را به حداقل رساند و تورهای داخلی نیمه تعطیل شدند. گردوکاریهای شبستر آسیب جدی دید. کارگاههای عرقیجات خاص حوضه آبریز دریاچه ارومیه شامل بیدمشک و ... تار عنکبوت بست. انگورهای زینتی دیگر تاب رویش در هوای نامساعد حاشیه دریاچهای خشک را نداشتند و مردم مستاصل شده بودند. اندکی بعد که اقدامات برای احیای دریاچه ارومیه آغاز شد، مردم هم شیوه معیشت خود را اندکی تغییر دادند. حالا به گفته ساکنان منطقه، برخی روستاها شغل خود را از باغبانی که دیگر کفاف خرج و مخارج زندگیشان را نمیدهد به دامپروری تغییر دادهاند و امیدوارند اقدامات احیایی انجام شده در دریاچه ارومیه، آنها را بار دیگر به روزهای خوش جذب گردشگر سلامت باز گرداند.