«شش سال از اون روز تلخ میگذره و هنوز ذهنم مرثیهنشین فریادهای «یا فاطمهزهرا، یا ابوالفضل، خدایا بچههام» پخش شده آتشنشانهای عزیز لحظه فروریختن پلاسکو از بلندگوهای اتاق فرمان در محل حادثهست. هر سالکه به ۳۰ دی میرسم داغ سوزان تراژدی پلاسکو، در دلم شعلهورتر و جانسوزتر میشه.»
«همهمون روانی و افسرده شدیم. من، این آقا، اون یکی، همهمون مجبور شدیم بریم دکتر اعصاب و مشت مشت قرص بخوریم تا سرپا بمونیم. زندگیامون بهم ریخت، چون دار و ندارمون جلوی چشممون دفن شد.»