با در نظر گرفتن بحران جمعیتی که بسیار درباره آن صحبت میشود ممکن است اوضاع طوری بنظر برسد که بهترین راه حل توزیع مجدد ثروت از طریق نیروی کار فعال به صندوقهای تامین اجتماعی است. اما در طرف مقابل ریشههای مسئله را میتوان در شکل سیاستگذاریها برای توزیع ثروت دنبال کرد. از این دیدگاه موضوع اصلی عدم هماهنگی افزایش دستمزدها در تمامی سطوح کارکنان است، بیشترین ثروت به دهکهای بالای درآمدی میرسد و از این رو تأثیر سیاستهای بازتوزیع صعودی بر درآمد کارگران جوان، نسبت به دلایل جمعیتشناختی توزیع ثروت بسیار بیشتر است. اما خبرگزاریهای و تحلیلها بیش از آنکه به علل نابرابریها توجه کنند، به موضوع جمعیتشناختی توجه دارند و میخواهند با دلایل جمعیت شناختی به سراغ توزیع درآمد کارکنان جوان به نفع بازنشستگان بروند.