نظارت بر آموزش مجازی؛ وعدهای بدون برنامه در نبود زیرساختهای لازم
وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده معاونتهای آموزشی موظفند بر کیفیت آموزشهای غیرحضوری در زمان تعطیلی مدارس نظارت کامل داشته باشند اما این کار چگونه بدون وجود زیرساختهای لازم عملی است؟

سخنان امروز علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش، درباره لزوم نظارت کامل بر کیفیت آموزش غیرحضوری در روزهای تعطیلی مدارس، این پرسش را مطرح کرده که آیا آموزش مجازی در ایران با وجود توان و زیرساخت فعلی، امکان جبران تعطیلیهای مکرر را دارد و نظارت بر کیفیت چگونه میتواند افت کیفیت تحصیلی را جبران کند.
کاظمی میگوید: «اولویت وزارتخانه همچنان آموزش حضوری است و آموزش غیرحضوری تنها زمانی بهکار گرفته میشود که سلامت دانشآموزان در خطر باشد.»
او هشدار میدهد که تعطیلی مدارس میتواند موجب افت تحصیلی شود و از معاونتهای آموزشی خواسته کیفیت آموزش در فضای مجازی را زیر نظر داشته باشند. اما همین تأکید بر حضوری بودن آموزش، در واقع شاهدی است بر ناتوانی مدل مجازی برای حفظ کیفیت در ساختار فعلی.
نرگس ملکزاده، کارشناس آموزش و پرورش در اینباره به آتیه آنلاین میگوید: «آنچه از نظارت بر آموزشهای غیرحضوری فهمیده میشود، چیزی فراتر از حضور در کلاسهای آنلاین نیست؛ حضوری که معمولاً از قبل هماهنگ شده و تصویری واقعی از وضعیت آموزش ارائه نمیدهد. تجربه سالهای گذشته نشان داده که در چنین بازدیدهایی، مدارس منتخب و معلمان منتخب معرفی میشوند و نتیجه، تنها یک نمایش منظم و آرایشیافته از کلاسهای مجازی است.»
به باور او با چنین ساختاری، فرقی نمیکند معاون آموزشی بازدید کند یا شخص وزیر؛ چون ماهیت این نظارت تغییری نمیکند. ملک زاده ادامه میدهد: «در بهترین حالت، این بازدیدها تبدیل میشود به چند دقیقه حضور هماهنگشده در کلاس، ضبط یک ویدئو و در نهایت انتشار آن در فضای مجازی بهعنوان نمونه عملکرد مدیریتی.»
این کارشناس درباره پیامدهای چنین نظارتی معتقد است: «این نوع نظارت، نه به کیفیت کمک میکند، نه مشکلات را آشکار میسازد و نه حتی بازخورد واقعی از محیط آموزشی میدهد. آنچه باقی میماند، صوریسازی است. یعنی همان چیزی که سالهاست آموزش و پرورش را از واقعبینی و اصلاح ساختار دور کرده است.»
او پیشنهاد میدهد: «اگر وزارتخانه قصد دارد نظارت معنادار و مؤثر داشته باشد، راه آن نه از بازدیدهای تشریفاتی، بلکه از تعریف شاخص، پلتفرم واحد، پایش بیطرفانه و دسترسی برابر دانشآموزان آغاز میشود. در غیر این صورت، نظارت همچنان همان فیلم چند دقیقهای خواهد بود؛ زیبا برای انتشار، بیاثر برای اصلاح.»
ضرورت وجود زیرساخت قبل از نظارت
در سالهای اخیر، به ویژه بعد از تجربه کرونا و مجازی شدن آموزش، فرصتها و تهدیدهای این عرصه تازه نمایان شده است. مطالعات مختلف نشان دادهاند که آموزش مجازی در ایران نه بر اساس طراحی آموزشی، محتوا و استانداردهای مشخص، بلکه بیشتر مبتنی بر امکانات پراکنده اجرا میشود.
ملکزاده توضیح میدهد: «آموزش مجازی در ایران سالهاست با چالشی بنیادین روبهرو است؛ نبود زیرساختهای کافی. واقعیت این است که بخش قابلتوجهی از دانشآموزان کشور هنوز به اینترنت پایدار، گوشی یا تبلت مناسب، فضای آرام برای یادگیری و حتی آموزش اولیه برای استفاده از ابزارهای دیجیتال دسترسی ندارند. این نابرابری عمیق باعث میشود آموزش مجازی در ایران نه بهعنوان یک فرصت آموزشی بلکه بیشتر بهعنوان یک ضرورت اجباری در شرایط اضطرار تجربه شود.»
به گفته او در چنین موقعیتی، نظارت حتی دقیق و رسمی هم نمیتواند تأثیر تعیینکنندهای داشته باشد، زیرا بر بستری انجام میشود که از ابتدا کیفیت لازم را ندارد. نظارت میتواند حضور معلم را ثبت کند، میزان فعالیت او را بسنجد یا روند کلاس را رصد کند، اما نمیتواند نقص تجهیزات دانشآموز یا محدودیت اقتصادی خانواده را برطرف کند. به همین دلیل است که اغلب نظارتها فقط مشکلات را ثبت میکنند، نه اینکه بتوانند در عمل کیفیتی بیافرینند.»
این کارشناس آموزش و پرورش میگوید: «اگر دانشآموز به دلیل نبود گوشی از کلاس جا ماند، نظارت نمیتواند برای او ابزار فراهم کند. اگر اینترنت قطع میشود، نظارت نمیتواند شبکه را پایدار کند. اگر خانه محیط آموزشی مطلوبی نیست، نظارت نمیتواند شرایط خانوادگی را تغییر دهد. بنابراین نقش نظارت در بهترین حالت، محدود به مشاهده و ثبت مسئله است، نه رفع مسئله.»
او همچنین پیامدهایی را برای خود وزارتخانه متصور میبیند: «این نوع نظارت حتی ممکن است تمرکز وزارتخانه را از اصلاح زیرساختها منحرف کند تا بهجای پرداختن به ریشهها، انرژی خود را صرف کنترل و پایش سطحی کند. تا زمانی که دسترسی برابر، پلتفرم واحد، تجهیزات مناسب و اینترنت پایدار فراهم نشود، هیچ نظارتی از سوی بالاترین مقام وزارتخانه نمیتواند کیفیت آموزش مجازی را تضمین کند. نظارت زمانی ارزش دارد که ابزار اجرای آن فراهم باشد؛ در غیر این صورت، فقط تبدیل به گزارشی میشود که مشکل را میبیند اما نمیتواند آن را حل کند.»
در حوزه آموزش مجازی یکی از مواردی که معلمان همواره از آن شکایت دارند، حضور والدین در کلاس است که باعث مداخله در نحوه تدریس آنها میشود. حال بحث نظارت از سوی مسئولان هم به آن اضافه شده است. ملکزاده درباره این مسئله میگوید: «همراهی خانوادهها در آموزش مجازی، هم محدودیت است هم حمایت. با وجود برخی نگرانیها درباره مداخله والدین در آموزش مجازی، نمیتوان از کنار این واقعیت گذشت که آموزش آنلاین بدون همراهی خانوادهها بسیار دشوار است. دانشآموزان به ویژه در دوره ابتدایی و متوسطه نیازمند حمایت و نظارت مستقیم والدین برای حضور منظم در کلاس، تکمیل تکالیف و تعامل با معلم هستند. در چنین شرایطی، توقع اینکه خانوادهها بهطور کامل از فرآیند آموزشی کنار گذاشته شوند، غیرواقعی است.»
به گفته این کارشناس نگرانی از اینکه نظارت وزیر یا معاونتهای آموزشی به ابزار محدود کردن معلمان تبدیل شود، قابل درک است، اما وقتی خانوادهها و معلمان با یک هدف مشترک یعنی ارتقای یادگیری دانشآموز همکاری کنند، این نظارت میتواند به جای محدودیت، بستر مناسبی برای حمایت و هماهنگی بیشتر بین خانه و مدرسه ایجاد کند.
افت تحصیلی ناشی از تعطیلیهای گسترده و آموزش مجازی کمکیفیت، امروز یک مسئله واقعی و قابل مشاهده است. در نهایت به نظر میرسد تا زمانی که برنامهای روشن و قابل سنجش ارائه نشود، آموزش غیرحضوری و نظارت بر آن همچنان بهجای آنکه سپر بحران باشد، به عاملی برای تشدید نابرابری و تضعیف یادگیری بدل خواهد شد.
