به گزارش آتیه آنلاین، مجله «فیلم» که قدیمیترین مجله سینمایی ایران است در سال ۱۳۶۱ با نام «سینما در ویدئو» آغاز به کار کرد و از سال ۱۳۶۲ به فیلم تغییر نام داد. مسعود مهرابی مدیر مسئول و صاحب امتیاز این ماهنامهٔ بود و هوشنگ گلمکانی و عباس یاری، دبیری شورای نویسندگان و دبیری تحریریه این مجله را برعهده داشتند.
حالا 6 ماه پس از درگذشت مسعود مهرابی قدیمیترین مجله سینمایی ایران دچار تغییر تحولات اساسی در تیم مدیریتی خود شده و عباس یاری و هوشنگ گلمکانی از این ماهنامه سینمایی جدا شدند و پسر زنده یاد مهرابی سکان این نشریه را به دست گرفته است.
عسل تلخ
عباس یاری دبیر تحریریه ماهنامه فیلم در این خصوص نوشت: «عسل تلخ … بالاخره شماره اسفندماه مجله فیلم با تیترِ «عسل تلخ» منتشر شد؛ تلخ هم بود چون برای اولین بار طی چهل سال عمری که برای انتشارش هزینه کرده بودیم و در میانهی حسادتها، فشارها و تنگنظریها، با حمایتهای خوانندگان و نویسندگانش، بدون تاخیر و با عشق بسیار به دستان پر مهرتان رسیده بود. طی این سالها دورههای هولناکی مثل جنگ و موشک و بمب و تحریمِ بخشی از تهیهکنندگان و بیکاغذی و بیپولی را پشت سر گذاشتهایم اما خوشحالیم خاطرات ماندگاری از حضور پرمهر شما در قلبمان به یادگار مانده که با هیچ بهای مادی قابل محاسبه نبوده و نیست.
حالا پانصد و هشتاد و یکمین شمارهی ما این بار با یک تاخیر شش روزه، اما به «سلامت» منتشر شده است. آرزو میکنم این کشتی با پیاده شدنِ اجباریِ بنیانگذارانش توسط پویا مهرابی، مدیر تازهی مجله فیلم که وارث امتیاز پدر شده، با همان سلامت، به راهش ادامه دهد. به سهم خودم از تمام دوستانِ نویسنده و همکاران اداری و فنی که در تمامی این سالها درکنارم بودهاند ممنون و سپاسگزارم؛ آرزو میکنم چنانچه خدای نکرده در جریان کار دلگیریای از این حقیر در دلشان مانده، حلالم کنند…»
جای خالی میراث معنوی
مهدی یزدانی خرم، نویسنده و منتقد سینما روز گذشته در انتقاد به این تصمیم در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «خبر کنار رفتن هوشنگ گلمکانی و عباس یاری و اکثر تحریریهی این مجله به دلیل میل پسرِ مرحوم مهرابی تکاندهنده بود. از دیروز که این خبر رسما اعلام شده باز به مفهومِ میراثِ معنوی فکر میکنم، میراثی که در کشور ما اهمیتی ندارد و چون مجوز به پسر مرحوم مهرابی منتقل شده او «میتواند» پایانِ حضورِ ایدهپردازانِ این مجله را اعلام کند.
اینکه فیلم محافظهکار بود یا نه، افت کرده بود یا نه و... بحثیست دیگر. چه شخصا شاهد بودم گلمکانی چهقدر آدمهای تازه به مجموعه دعوت کرد و هیچ ابایی نداشت از کار با جوانها. طبیعتا برخی با مشی و نگاه مجله همسو نبودند و این چیز عجیبی نیست. مگر میشود همه را راضی نگه داشت؟ اما کار بزرگی را که این سه تفنگدار کردند مرور کنیم.
نوشتن از سینما در دههی شصت. دههای که بخشی از حاکمیت با وجود سینما مخالف بود چه رسد تبلیغ و نقدش. سینما یکی از نخستین سنگرهایی بود که انقلابیون برایاش برنامه داشتند و مجلهی فیلم در این فضا توانست چراغی را روشن نگه دارد که خیلیها برای کشتناش خیز برداشته بودند. و این روند سالها ادامه داشت. در فقدان و ممنوعیت تماشای فیلمهای روز دنیا و سانسور شدید فیلم روشن ماند.
در دههی هفتاد هم وضع بهتر نبود. حملهی تندروها با سینماها، مخالفت با برخی فیلمها و موضعگیری صریح مقابل سینمای آمریکا چیزی نبود که بتوان در آن فضا مجله درآورد. کاری که گلمکانی و یاری و مهرابی انجام دادند. در همان سالها نشریاتی توقیف و تعطیل شدند. نگاهِ ضدسینمایی مخصوصن سینمای غیر فرمایشی مدام از سوی تلویزیون به جامعه تزریق میشد و بهشخصه یاد دارم و دیدم دوستانام را که «پنهانی» فیلم میخریدند چون خانواده سینما را امر ممنوعه میدانست.
در این مجله صدها نفر قلم زدند. بسیاری افقها را آنها گشودند و از همه مهمتر توانستند کاری کند که بسیاری از خانوادههای طبقهی متوسط آن را مشترک شوند.
هرچند در سالهای بعد خاتمی تعداد مجلات سینمایی بسیار زیاد و متنوع و حتا تخصصیتر شد اما فیلم منش خود را حفظ کرد. کشتیای که به آرامی به راهاش ادامه میداد. حالا که چنین نامهربانامه با سکانداران این کشتی برخورد شده قطعن «فیلم» به سرنوشتی دیگر دچار خواهد شد. مجلات و نهادهای فرهنگی دکان رنگرزی نیستند که یک شبه بتوان هویتشان را تغییر داد. آنها بهواسطهی مشی خود شناخته میشوند.
مخاطب و منتقد و مخالف پیدا میکنند و این نشانههای زندهبودن است. و این قصهی ناخوب مدیران مسئول که شخصن با چند مورد از بیسوادترینهاشان کار کردهام و هیهات. فیلم مال ماست. همین و بس.»
نظر شما