طومار درهم پیچیده لیبی

شکست مذاکرات توزیع قدرت لیبی که در سوئیس برگزار شد بدون تردید امیدهای زیادی را ناامید کرد و حتی میتواند زمینه‌ساز بحران فراگیر دیگری در این کشور جنگ‌زده شود.

به گزارش آتیه‌آنلاین، لیبی پس از سقوط «معمر قذافی» دو جنگ داخلی را تجربه کرده است. نخستین درگیری در سال ۲۰۱۱ و زمانی که طوفان بهار عربی تونس، مصر، یمن و حتی سوریه را درنوردید رخ داد که خروجی آن کشته شدن قذافی به دست مردم لیبی در شهر سِرت بود. دومین مرحله از جنگ داخلی فضا و بازیگران متفاوتی داشت. در سال ۲۰۱۴ میلادی یکباره لیبی دو پاره و به دو قسمت شرقی و غربی تبدیل شد. در شرق این کشور به مرکزیت «طُبرق» شاهد آن بودیم که ژنرال خلیفه حفتر با پشتیبانی ارتش ملی لیبی به نوعی علیه دولت وفاق ملی لیبی واقع در طرابلس (غرب لیبی) به رهبری فائز السراج دست به اقدام عملیاتی زد.

 البته در این میان خلیفه حفتر از پشتیبانی امارات متحده عربی، روسیه، عربستان و مصر برخوردار بود و توانست ظرف چند ماه بر چاه‌های نفت سنگین غرب و شمال لیبی تسلط پیدا کند. شکی وجود ندارد که تسلط حفتر بر این منابع، در اصل تسلط حامیان وی بر ذخایر ملی لیبی تلقی می‌شود که در همین راستا ایتالیا، آمریکا، بریتانیا و حتی فرانسه هم به جرگه این بازیگران پیوستند که البته بعدها رُم نقش میانه را بین شرق و غرب لیبی بازی کرد.

این درگیری‌ها با ورود ترکیه به طرابلس و حمایت پشت ‌پرده قطر از دولت اخوانی غرب لیبی وارد فاز جدید شد و البته این درگیری‌ها تشدید شد، تا جایی که پهپادهای چین هم در این زد وخوردهای دیده شد و به همین دلیل لیبی طی دو سال گذشته به بازارِ بکرِ فروش تسلیحات تمام بازیگران پنهان و آشکار دنیا تبدیل شد تا اینکه صدای ملل متحد درآمد و نهایتاً یک آتش‌بسِ نیم‌بند در این کشور برقرار شد.

لیبیایی‌ها را به حال خود رها کنید!  

حالا با آرام شدن اوضاع و احوال در لیبی نوبت آن رسیده که تقسیم قدرت به مساوات و برابری انجام شود. دلیل این امر هم ورود نسبتاً قاطعانه سازمان ملل متحده به این پرونده است. همین چند روز پیش بود که آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل اعلام کرد که لیبیایی‌ها تلاش زیادی کردند تا به این مرحله رسیدند و کمیته نظامی مشترک نیز موفق به دستیابی به توافق آتش‌بس در این کشور شد. او در بخشی از سخنانش اعلام کرد که  تمامی نیروها و مزدوران خارجی باید از لیبی خارج شوند و لیبی را باید به ملت این کشور بسپارند؛ چراکه آنها ثابت کردند که اگر مداخله‌ای صورت نگیرد توان حل مشکلاتشان به دست خودشان را دارند. گوترش در نهایت یکی از مهمترین سخنانش در مورد این کشور را مقابل دوربین تمام رسانه‌ها بازگو کرد: لیبیایی‌ها را به حال خود رها کنید!

این سخنان او شاید برای بسیاری از مردمان جنگ زده لیبی امیدبخش باشد اما واقعیت این است که سیاست بین‌الملل، عرصه حضور و طناب‌کشی قدرت‌های بزرگ دنیاست که هر کدام منافع مد نظر خود را دنبال می‌کنند. به عنوان مثال همین چند روز پیش ریچارد میلز، جانشین نماینده آمریکا در سازمان ملل در جریان نشست شورای امنیت درباره لیبی اعلام کرد که از طرف‌های خارجی به ویژه روسیه، ترکیه و امارات می خواهیم که به حاکمیت لیبی احترام بگذارند و هر چه سریع‌تر تمامی مداخلات نظامی خود در این کشور را متوقف کنند. در مقابل روسیه هم به غرب تاخت اما در نهایت مجاب شد که اوضاع را به سمت گفت‌وگوهای سیاسی سوق دهد که باز هم یک امید نسبی طنین‌انداز شد.

جای‌گیری شرق و غرب

در همین راستا برخی از کارشناسان مسائل بین‌الملل معتقدند هرج و مرج امروز در لیبی نشات گرفته از چند شاخص مهم و اثرگذار است. اولین مسئله به نوع نگرش قذافی و سیاست‌های اتخاذ شده از سوی وی در حوزه بین‌الملل برمیگردد. به عبارتی دیگر قذافی ابتدای حکومتش، نگاهی متمایل به بلوک شرق و شوروی داشت اما با گذشت زمان عملکرد وی نشان میدهد که مشاوران دولت طرابلس به دنبال همگرایی همزمان با شرق و غرب برآمده و خواستار بازیگری در هر دو صحنه  بلوک غرب و شرق شدند.

بر همین اساس مناسبات گسترده‌ای در حوزه تسلیحات و تکنولوژی موشکی با واشنگتن برقرار شد که به اعتقاد تحلیلگران حوزه لیبی این مسئله فتح بابی برای تمایل بیشتر طرابلس به واشنگتن بود. در مقابل با وجود اینکه قذافی از یک شخصیت نظامی برخوردار بوده و مدیریت لیبی در کنترل نظامیان وابسته به قذافی قرار داشت، اما به شکل کاملاً نامحسوسی تغییر ساختار نظامی از بافت شرقی به غربی در دستور کار قرار گرفت؛ موضوعی که به اعتقاد کارشناسان مسائل لیبی ریشه اشراف و اقدامات دول خارجی در این کشور به شمار می‌آید.

از سوی دیگر با سقوط قذافی بهترین سناریو برای مدیریت لیبی از سوی بازیگرانی که از زمان حکمرانی وی توانسته بودند در این کشور امکان نفوذ و حضور سیاسی، نظامی و امنیتی فراهم کنند انشقاق در این کشور و افزایش تنش با هدف جنگ داخلی بود.

در نهایت این اقدامات و دخالت‌ کشورهای خارجی که اکثراً با هدف تامین منافع از منابع سرشار  این کشور صورت گرفت به اینجا منتهی شد که سازمان ملل با دخالت مستقیم موضوع آتش بس و انتخابات را عملی کند.

باز هم بن‌بست!

در این وضعیت طی هفته گذشته سازمان ملل اسامی نامزدهای تصدی پست شورای ریاست جمهوری و نخست‌وزیری لیبی را اعلام کرد و روز گذشته هیئت اعزامی ملل متحد، نتایج دور اول رای‌گیری اعضای همایش گفت‌وگوی ملی لیبی درباره پست‌های شورای ریاستی را بعد از پایان شمارش آرا و جمع‌بندی، اعلام کرد.

در این میان استفانی ویلیامز، نماینده ویژه موقت سازمان ملل در لیبی اعلام کرد که هیچ یک از نامزدها به نسبت ۷۰ درصد آرا دست نیافتند. نکته اینجاست که اگر نسبت ۷۰ درصد حاصل نشود، باید سراغ تشکیل لیست‌هایی از هر اقلیم متشکل از چهار نفر برای تصدی پست‌های ریاست شورای ریاستی، عضویت شورای ریاستی و نخست‌وزیری رفت.

به این ترتیب همایش مذاکرات ملی لیبی در ژنو که انتقال رای‌گیری روی نامزدهای شورای ریاستی در قوه مجریه موقت آتی براساس سیستم‌ لیست‌ها به حساب می‌آید، شکست خورد؛ زیرا نامزدها در دستیابی به نسبت مطلوب برای انتخاب به شکل فردی شکست خوردند.

در آخر باید خاطر نشان کرد که سازمان ملل متحد معتقد است که مردم لیبی توانایی اداره کشور خود را بدون دخالت خارجی دارند و این موضوع از آنجایی توجه سیاستمداران و فعالان انتخاباتی در داخل لیبی را به خود جلب کرده است که اگر این مسئله به محصول و خروجی مطلوب و مورد نظر منتج نشود، میتواند پتانسیل خلق یک بحران دائمی و دامنه‌دار را به دنبال داشته باشد. مسئله‌ای که در صورت رخداد، همانند جنگ داخلی در سوریه، برای لیبی و هم دولت‌های موثر در صحنه داخلی این کشور هزینه سنگینی را به همراه دارد.

گزارش: اردشیر حبیبی

کد خبر: 7625

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 7 =