عادل بزدوده عروسک ساز با سابقه و کارگردان تئاتر با اشاره به نقش مهم تهیهکنندگان در ساخت برنامهها و انتخاب عوامل برنامه ساز، عنوان کرد: متاسفانه من شدیدا به این مساله اعتراض دارم، بزرگوارانی که به عنوان تهیهکننده در صداوسیما کار میکنند، اطلاع و آگاهی از عروسک ندارند. بزدوده که ساخت عروسکهای خاطره انگیزی همچون «زی زی گولو» و «پسر خاله» را در کارنامهاش دارد و در طراحی و ساخت عروسکهای «شهر موشها» و «خونه مادربزرگه» هم مشارکت داشته است، ادامه داد: مهم است که ما به چه کسی میگوییم عروسک بسازد و آن عروسک چه پیامهایی را میتواند به درستی ارسال کند و به درستی میان بینندگان و شنوندگان تاثیرگذار باشد.
این عروسک ساز و عروسک گردان با بیان اینکه باید نوع عروسک، نوع مخاطب شناسیاش، نوع تاثیرگذاری و اهداف آن دقیقا مشخص شود، گفت: من و دوستانی که خالق عروسکهای «شهر موشهای ۱و۲» و «خانه مادر بزرگه» و دیگر عروسکها هستیم تمام این مسائل را شدیدا رعایت میکردیم. اگر قرار بود که یک عروسک خُل و چِل بسازیم، نمیآمدیم این افراد را مسخره کنیم که به شدت عارضه خطرناکی است. در بین مخلوقات خداوند کسانی هستند که ایراد دارند اما ما حق نداریم به قصد توهین، عروسک بسازیم. چه برای نقش منفی زن و چه مرد و چه بچه نباید این کار را کرد؛ پیرمردها و پیرزن ها را هم نباید مسخره کرد. اگر به قصد مسخره کردن این اتفاق افتاده است، واقعا فاجعه است. باید یقه تمام برنامه سازان آن کار گرفته شود و مراجع ذی صلاح پیگیری کنند و بگویند وقتی شما می خواهید یک آدم بد را معرفی کنید آن آدم بد باید با صورت بد معرفی شود؟! طبیعتا نه. کار حطرناکی است؛ شکستن تمام هنجارهای اجتماعی و جامعه شناختی است.
قبل از مخاطبان ما خودمان پوست خودمان را میکندیم
ما در ساخت عروسکها سناریو و فیلمنامه را میخواندیم شخصیت را میشناختیم و چندین بار تجزیه و تحلیل اجتماعی و زیبایی شناختی میکردیم و بعد ماکت سازی میکردیم. مثلا برای ساخت «مخمل» (گربه خونه مادربزرگه) نرفتیم یک گربه بسازیم. گربه بود، اما چه گربهای؟ برای ساخت این گربه ساعتها جلسه و بحث و جنگ و دعوا داشتیم تا شد مخمل. شخصیت را تحلیل کردیم، بعد آن را ساختیم. قبل از اینکه مخاطبان اظهارنظر منطقی و کلاسیکشان را داشته باشند ما خودمان پوست خودمان را میکندیم تا عروسک شخصیتی باشد که بتواند پیامهای درست آن برنامه را منتقل کند.
پشت عروسک، فرهنگ و فلسفه خوابیده
بزدوده خطاب به تهیهکنندگان این حوزه گفت: آیا شمایی که تهیه کننده هستید، چنین مشخصاتی دارید که دست به این کار می زنید؟ مثل این میماند که بگویند بزدوده تو را در یک استخر میاندازیم که پر از آب است و من شنا بلد نیستم؛ خب معلوم است خفه میشوم. اگر با پرویی تمام بگویم من شنا بلدم اولین کسی که خفه میشود خود من هستم. شناخت مهم است که متاسفانه بعضی از دوستان بزرگوار به عنوان تهیهکننده، شناختی از دنیای نمایش عروسکی ندارند و انتخابهایشان هم شدیدا غلط است. فقط میگویند ما فلان قدر پول داریم حالا چه کسی را برای ساخت عروسک صدا کنیم؟ این در حالی است که پشت عروسک، فرهنگ و فلسفه خوابیده است.این مهم است که من کریهالمنظر نسازم؛ مثلا پسرخاله و کلاه قرمزی کریهالمنظر نیستند، اما اشتباه میکنند. چهرهی زننده و رقتباری ندارند اما شیطنتهای خردسالان را انجام میدهند. با نگاه بزرگسالانه این عروسک ساخته شده و در فضا و ذهنیت کودک و نوجوان زنده شده و نقشش را بازی میکند. یک مجری هم هست که کارهایشان را اصلاح میکند.
شاید می خواهند بگویند زیبایی دلیل بر خوب بودن نیست
بزدوده با اشاره به عروسکی که به تازگی انتقادهایی را به همراه داشته است، گفت: نمیدانم این عروسک به چه قصدی و در چه برنامهای ساخته شده و آن برنامه چه اهدافی دارد. اینها همه مهم است. حتی ممکن است عروسکی با چهره نازیبا بسازند تا بگویند زیبایی دلیل بر خوب بودن نیست. ممکن است کسی زیبا نباشد اما دل پاک و منزهی داشته باشد. اما این نوع شکل و شمایل در تلویزیون ما با خطر مواجه میشود، زیرا ذهنیت بچهها به این سمت میرود که این عروسک زشت است و خاطره بدی را در ذهن کودک و نوجوان ایجاد میکند که تعویض آن در ذهن بچهها کار سختی خواهد بود و تاثیرگذاری عروسک هم به درستی انجام نمیشود. آن صورت نازیبا هم برای همیشه در ذهن بچهها نقش میبندد.
او درباره حضور مجدد در حوزه عروسک سازی برای تلویزیون عنوان کرد: زمانی کار را قبول میکنم که سواد تهیهکننده در برنامه سازی برای من محرز شده باشد. تهیهکننده باید درباره برنامهاش دارای فکر و ایدئولوژی باشد. کسی که بلد کار است زیر مجموعه کارش را از کارگردان گرفته تا نورپردازها درست انتخاب می کند. من میتوانم چشمم را ببندم و وقتی پیشنهادی میدهند بگویم این عروسک را برایتان میسازم اما هیچوقت چنین کاری نکردم.
بزدوده در پایان گفت: تلویزیون میداند ما هستیم، اما متاسفانه سادهانگارانه عمل میکند و در نتیجه ما با برنامههایی مواجه میشویم که عاری از اطلاعات کلاسیکی است که برای تولید یک کار عروسکی وجود دارد. یعنی برخودار نبودن از مطالعه، تحقیق، تجربه و خیلی کمبودهای دیگر دست به دست هم میدهند تا بودجهای را هدر دهند. بودجهای که برای ساختن برنامهای فرهیخته در نظر گرفته شده است. وقتی در مسیر غلط پیش بروند و انتخابها غلط باشد ما به این ناکجا آباد نزدیک میشویم.
نظر شما