سجاد فتاحی در گفتوگو با آتیهآنلاین در تبیین واکنشهای مردم به مسائل روز گفت: دیدگاه نظریای که به آن معتقد هستم این است که بخشی از سیستم حکمرانی نظام سیاسی مستقر در جامعه در اغلب امور عنصر تعیینکننده است. این مهم مختص ایران نبوده و در سراسر جهان صدق میکند. بنابراین در شرایط حاضر که نرخ وقوع آسیبها در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و فرهنگی فراتر از حد معمول است علت این مسائل نباید به افراد و یا ویژگیهای فرهنگی یک جامعه منتسب کرد و باید ریشه بروز این مسائل را در جای دیگر جستجو کرد.
وی افزود: تجربه تاریخی نشان میدهد جامعهای که به مرز بیتفاوتی میرسد از قضا بسیار خطرناکتر از جامعهای است که از خودش واکنش نشان میدهد. تا زمانی که یک جامعه نسبت به آسیبها و مسایل موجود اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی همچنان از خود واکنش نشان میدهد یعنی هنوز امیدی به اصلاح ساختار موجود دارد. زمانی افراد بیتفاوت میشوند یعنی از مرحله امید به آن اصلاح عبور کردهاند و ناامیدی مطلق شکل گرفته است.
زیر پوست جامعه منفعل چه خبر است؟
فتاحی با بیان اینکه «جامعهای که به مرحله بیتفاوتی رسیده لزوما جامعه مردهای نیست»، افزود: واکنشهای تکانشی و دنبال تغییرات اساسیبودن خود یکی از نشانههاست. زیر پوست جامعه منفعل، اتفاقاتی در حال رخ دادن است و بیم آن میرود که به ناگاه مسائل انباشته شده سرریز شوند و تحولات اساسی به وقوع بپیوندد.
او در پاسخ به اینکه «چرا مردم حتی در برابر افشاگریهای اقتصادی از سوی مسئولان به جکسازی متوسل میشوند»، گفت: طنز میتواند کارکردهای متفاوتی داشته باشد. بعضاً مشروعیتزدایی از قدرت است. جامعهای که به سمت جوک حرکت میکند میخواهد از این طریق از قدرتی که حس میکند قربانی اوست مشروعیتزدایی کند.
کارکرد دیگر طنز تخلیه روانی است که این دکتر جامعه شناس نیز به آن اشاره کرد و افزود: مردم از این طریق میخواهند تحمل سختیها را برای خود آسان کنند و در مجموع طنز میتواند آستانه روانی جامعه را افزایش دهد.
فتاحی باتأکید بر اینکه نباید واکنش مردم به مسائل روز به صورت سطحی نقد شود، گفت: در فضای روشنفکری اغلب جامعه به بیتفاوتی و انفعال متهم میشود. جامعه روشنفکری جزیی از جامعه است. روشنفکران در بررسی نحوه واکنشهای خود در دورههای مختلف متوجه میشوند که تغییر کردهاند. به مرور که احساس میشود گوشهاییکه باید بشنوند، نمیشنوند و یا بنابه هر دلیلی یکسری سیاستهای اصلاحیکه باید اعمال شوند اعمال نمیشوند. روشنفکر نیز به مرور از ارائه پیشنهاد اصلاحی ناامید میشود که البته این موضوع مهم نیز نیازمند تبیین است.
وی افزود: بسیاری از پرسشهای بسیار مهم را بیپاسخ گذاشته و توقف کردهایم. ما تکلیف خودمان را در بعضی از مسایل از جمله مسأله آب هنوز نمیدانیم. تعیین تکلیف نشده که به منظور کنترل بحرانهای محیطزیستی در کشور آیا سازمان حفاظت محیط زیست باید بخشی از بدنه حکومت باشد یا خیر؟
نقش نخبگان در پیشبینی راهکارهای مؤثر
این پژوهشگر سیستمهای حکمرانی در خصوص نقش نخبگان در شرایط کنونی ادامه داد: از استاد دانشگاهی که دریافتی حقوق او کفاف امورات معمول زندگیاش را نمیکند انتظار چندانی نمیتوان داشت. همچنین به خروجی فکری دانشجوییای که در ساختار بیمار تنفس میکند نیز نمیتوان امید داشت. اما با توجه به تجارب جهانی و ملی که در سده گذشته داشتیم باید بدانیم که دیر یا زود به نقطهای میرسیم که دوباره باید یک بنیانگذاری انجام شود. وظیفهای که جامعه نخبگانی در سطوح مختلف باید به آن توجه داشته باشند این است که باید پیش بینی یک بنیانگذاری درست را مدنظر قرار دهند تا در آستانه بزنگاه تاریخی، با بنیانگذاری درست ضمن جلوگیری از بروز آسیبهای گذشته، مانع بازتولید و شکلگیری بحرانهای جدید در کشور شوند.
این جامعهشناس گفت: میشود پرسشهای بیپاسخ مسائل عمده کشور را به سؤالهای مشخص تبدیل کرد. استاد فعال در حوزه بحران آب میتواند بگوید که برای رفع مساله بحران آب در ایران چه اقدامی در اولویت قرار گیرد. در حوزه مسایل اجتماعی از جمله حقوق زنان و کودکان و ... نیز جامعهشناسان و پژوهشگران اجتماعی میتوانند به درستی ارائه راهکار داشته باشند. در مجموع، هریک از این مسایل امکان تبدیلشدن به یک پروژه فکری را دارند. در نهایت میتوان به پاسخهایی رسید که در آینده روی میز خالی نباشد و راهکارها برای حل و فصل مسایل پیشروی کشور وجود داشته باشند. چرا که در سایه تحقق این مهم میتوان امید داشت که بنیانگذاری مؤثری در آینده ترسیم خواهد شد که با حاکمیت آن نه تنها کشور به توسعه و آبادانی خواهد رسید بلکه به موازی آن مردم نیز منتفع خواهند شد.
گفتگو: مهین داوری
نظر شما