قالیبافی یکی از مشاغل سخت و دشوار است. شاید در نگاه اول، شغل زن یا مرد بافندهای را که در خانه یک دار قالی برپا کرده و در ساعات دلخواه کار میکند، سخت و زیانآور ندانیم، اما حاصل سالها کار سخت پشت دارهای قالی، ناتوانی بدن و دردهای جسمی بسیار است؛ دیسک کمر، آرتروز، تاری دید و کاهش بینایی از جمله عوارضی است که عمده قالیبافان کشور بعد از ۱۰ یا ۱۵ سال کار سخت به آن دچار میشوند.
برای اینکه یک شغل را سخت و زیانآور بدانیم و به دنبال چندوچون بازنشستگی پیشازموعد برای کارگران آن باشیم، میبایست قبل از هر چیز به برقراری بیمه بیندیشیم. «بیمه قالیبافان» اما به نظر میرسد دچار یک چالش حدوداً ۱۰ ساله است. سالهاست که چند صد هزار قالیباف پشت صف بیمه منتظر تصمیمات حمایتی دولتهای مختلف ایستادهاند.
در انتظار بیمه
در فروردینماه سال جاری، مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای فرش دستباف با اشاره به جزییات بیمه اجتماعی قالیبافان از وجود ۵۰۰ هزار بافنده در صف انتظار بیمه خبر داد و اظهار امیدواری کرد این تعداد تا پایان امسال تحت پوشش بیمه اجتماعی صندوق روستاییان و عشایر قرار گیرند.
به گفته عبدالله بهرامی، «در حال حاضر ۲۵۰ هزار نفر بیمه شده تأمیناجتماعی داریم و حداقل دو برابر این رقم یعنی ۵۰۰ هزار نفر در صف انتظار بیمه تأمیناجتماعی قرار دارند که متأسفانه به دلیل عدم حمایت و عدم تأمین منابع برای پوشش قالیبافان قادر نیستند از مزایای بیمه تأمیناجتماعی برخوردار شوند.»
با این حساب در حال حاضر حداقل ۵۰۰ هزار کارگر بافنده در سراسر کشور در انتظار سهمیه بیمه هستند. این گروه از کارگران فاقد سهمیه که عموماً به طبقات کمدرآمد و روستایی کشور تعلق دارند، توان پرداخت حقبیمه خویشفرمایی بیمه تأمیناجتماعی را نیز ندارند. به گفته مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای فرش دستباف، «اگر بافندگان بخواهند خود را بیمه خویشفرمایی کنند باید در ماه ۱.۵ میلیون تومان بابت بیمه پرداخت کنند، در حالی که مبلغ بیمه تأمیناجتماعی پایینتر است.»
به این ترتیب، قالیبافان کمتوان کشور توان استفاده از بیمه اختیاری را ندارند و بیمه قالیبافی سازمان تأمیناجتماعی نیز به دلیل نامشخص بودن منابع آن برای اجراییسازی با دشواریهای بسیار مواجه است. بر اساس جداول رسمی سازمان تأمیناجتماعی، قالیبافان واجد بیمه در سال جاری باید هفت درصد حقبیمه را خود بپردازند و پرداخت ۲۰ درصد آن برعهده دولت است. این هفت درصد به تناسب تعداد روزهای ماه، مبلغی بین ۳۷۱ تا ۳۸۴ هزار تومان است. این در حالی است که بدهی انباشته دولتها در طول سالیان تبدیل به یک مشکل اساسی برای بزرگترین سازمان بیمهگر کشور شده است. اهمیت این موضوع تا جایی است که در بند چهارم ابلاغ سیاستهای کلی تأمیناجتماعی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری بر «جلوگیری از ایجاد و انباشت بدهیهای دولت» تأکید شده است.
ضریب پشتیبانی
آمارهای رسمی نشان میدهد تا امروز درصد کمی از بافندگان فرش کشور توانستهاند از بیمه قالیبافی تحت پوشش صندوق تأمیناجتماعی استفاده کنند. بر اساس آخرین آمارهای مرکز ملی فرش ایران در مهرماه سال جاری، حدود دو میلیون نفر در کشور به کار قالیبافی اشتغال دارند که از این تعداد نزدیک به ۲۳۰ هزار نفر بیمه تأمیناجتماعی شدهاند. حدود ۵۰ هزار نفر هم بیمه روستایی و عشایری دارند که در مجموع حدود ۱۴ درصد قالیبافان کشور را تشکیل میدهد.
در واقع در حال حاضر ۸۶ درصد از قالیبافان کشور، فاقد هر نوع بیمه هستند و تنها راهی که برای پوشش حمایتهای اجتماعی در پیش رو دارند، استفاده از بیمه اختیاری سازمان تأمیناجتماعی است که این گزینه نیز به دلیل هزینه ماهانه ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی آن، خود به خود منتفی است. فرحناز رافع رییس مرکز ملی فرش ایران در انتقاد از طرفیت ناچیز بیمه قالیبافان میگوید: «متأسفانه بیش از ۱۰ سال است که حتی یک نفر به ظرفیت بیمه قالیبافی اضافه نشده و در عین حال، ما شاهد کاهش شمار بیمهشدگان هم بودهایم.»؛ موضوعی که مدیرعامل اتحادیه سراسری تعاونیهای فرش دستباف نیز آن را تأیید میکند: «بیمه ۲۵۰ هزار بافنده از سال ۹۲ تاکنون به علت عدم تأمین بودجه و یا قوانین سختگیرانه بیمهای قطع شده است. این در حالی است که بر اساس مصوبه سال ۸۸ مجلس شورای اسلامی مقرر بود سالانه ۱۰۰ هزار بافنده بیمه شوند». به گفته عبدالله بهرامی، تا سال ۱۳۹۲ حدود ۴۷۰ هزار نفر تحت پوشش این نوع بیمه قرار گرفتند که بیشتر آنها زن بودند، اما از سال ۹۳ این روند متوقف شد.
تخصیص منابع مالی
اما مشکل اصلی از کجاست؛ سازمان تأمیناجتماعی به درستی مشکل اصلی را در تخصیص منابع مالی میداند و معتقد است در این شرایط صرفاً میتوانیم به ازای هر یک نفر که از بیمه تأمیناجتماعی خارج میشود یک نفر را وارد کنیم که ظاهراً در این چارچوب، سال گذشته بالغ بر شش هزار نفر بیمه شدند.
سازمان تأمیناجتماعی مدتهاست که در بیمه گروههای خاص از جمله رانندگان، کارگران ساختمانی و قالیبافان با مشکل کمبود نقدینگی مواجه است. در مورد بیمه کارگران ساحتمانی، اصلاحیه قانونی که اخیراً توسط مجلس شورای اسلامی صورت گرفته، بازهم نمیتواند منابع ریالی کافی برای بیمه کردن ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار کارگر ساختمانی منتظر بیمه را فراهم سازد و در مورد بیمه قالیبافان نیز، مشکل همان کمبود منابع مالی است. این در حالی است که برای قرارگیری قالیبافان در زیر چتر بزرگ سازمان تأمیناجتماعی، بدون تردید نقدینگی کافی لازم است.
راهکارها و چالشها
اما چاره چیست. در سالهای اخیر، مرکز ملی فرش ایران پیدرپی از نمایندگان مجلس خواسته است بودجه بیمه قالیبافان را در تبصره (۱۴) بودجههای سنواتی لحاظ کنند. اما این مسأله همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده و بودجه کافی برای این منظور در لایحه بودجه سنواتی نیامده است. عباس اورنگ کارشناس رفاه و تأمیناجتماعی در ارتباط با موضوع بیمه قالیبافان و راهحلهای ممکن به آتیهنو گفت: «تعداد محدودی از قالیبافان پیش از این بیمه شدهاند، اما چندین سال است که به دلیل محدودیتهای بودجهای، گسترش پوشش بیمه قالیبافان ممکن نشده است. در واقع در ۱۰ سال اخیر، تعداد بسیار کم و انگشتشماری از بافندگان زیر چتر بیمه قرار گرفتند و این یک ضعف اساسی است.»
به گفته این کارشناس رفاه، قالیبافی از صنایع تاریخی و تمدنی ماست و قالیبافان جزو سرمایههای فرهنگی کشور هستند لذا تمامی دولتها مکلفند از این حرفه به عنوان یک هنر تاریخی و یک نماد فرهنگی حمایت کنند و برای هنرمندان این رشته، بسترهای اشتغال شایسته و ایمن را فراهم آوردند.
اورنگ با تأکید بر اینکه بیمه از اساسیترین و ابتداییترین حقوق قالیبافان کشور است که اکثریت آنها متعلق به طبقات محروم و حاشیهنشین هستند و سود چندانی از حاصل کار خود نمیبرند، افزود: «برای زنده ماندن هنر قالیبافی که هم یک هنر ملیست و هم میتواند منشاء درآمدزایی ارزی برای کشور باشد، باید برای قالیبافان مشوقهای کافی در نظر گرفته شود؛ یکی از این مشوقها و امتیازات، بیمه درمان و بازنشستگی است. بنابراین پیشنهاد اصلی من این است که دولت منابع ریالی کافی برای بیمه کردن تمام قالیبافان کشور را تأمین و در بودجههای سنواتی کشور لحاظ کند.»
این کارشناس رفاه و بیمههای اجتماعی، حمایت از قالیبافان را وظیفهی ذاتی دولتها دانست و گفت:« صنعت قالیبافی، بخشی از حیثیت ملی ماست؛ در طول تاریخ، همواره کشور ما را به عنوان مرکز اصلی تأمین فرش جهان میشناختهاند اما امروز متأسفانه در حال از دست دادن بخش بزرگی از بازار فرش دنیا هستیم. بنابراین ناتوانی در تأمین اعتبار ریالی برای بیمه قالیبافان، هیچ توجیهی ندارد.»
اورنگ تصریح کرد: «حمایت از قالیبافان، حمایت از هنر ملی و به معنای ارج نهادن به صنایع دستی و تاریخی است و دولتها بایستی در بودجههای سنواتی اعتبار ریالی کافی برای بیمه کردن تمام بافندگان کشور در نظر بگیرند؛ مگر تعداد کل قالیبافان در سراسر کشور چند نفر است؟ مگر بیمه کردن همه اینها چقدر اعتبار میخواهد؟ بهترین راهحل این است که نهاد دولت تأمین اعتبار بیمهای این گروه را برعهده بگیرد؛ حداقل همان ۲۰ یا ۲۳ درصد سهم بیمه مندرج در قانون را که سهم دولت است در بودجه جاری هر سال ببینند و با تأمین اعتبار مناسب بپردازند.»
به اعتقاد او، برخی دولتهای گذشته اهتمامی برای عمل به تعهدات بیمهای خود در قابل صندوق تأمیناجتماعی نداشتند و به همین دلیل، بیمه قالیبافان مانند بیمه سایر گروهها و مشاغل خاص، دچار توقف و بنبست شد؛ او تأکید میکند: «طبیعی است که سازمان تأمیناجتماعی «نمیتواند» و نباید از محل حقبیمههای دریافتی از بیمهشدگان عادی، برای بیمهشدگان خاص مانند قالیبافان هزینه کند. پرداخت بخش عمده حقبیمه این گروهها، وظیفه نهاد دولت است و اینکه دولتها از سال ۹۳، نقدینگی کافی برای تأمین اعتبار بیمه قالیبافان نداشتهاند، استدلال قابل قبولی نیست و هیچ توجیهی ندارد.»
نظر شما