آیا باید از پیری بترسیم؟

بروس گریرسن (Bruce Grierson)- کلیشه‌های سِنیِ تبعیض‌آمیز، آن قدر هم که به‌نظر می‌آید بی‌خطر نیست: نظر شما درباره معنای پیربودن می‌تواند تعیین کننده این باشد که سال‌های طلایی عمرتان شاد و پر از هیجان باشد یا کم انرژی باشید و زود از پا بیفتید.

به گزارش آتیه‌آنلاین، وقتی جمله ای را در جستجوگر گوگل می‌نویسیم،  ادامه آن با پرسش‌های متداول دیگران تکمیل می‌شود. پرسش‌هایی که بیشتر از همه جستجو شده باشند، برآوردی از سوال‌هایی‌اند که خیلی‌های دیگر هم در ذهن داشته‌اند.

در سال ۲۰۱۳، دانشمندان مرکز بررسی فرایندهای گروهی در دانشگاه کِنت انگلستان اعلام کردند ترکیبی در جملات جستجوشده در گوگل دیده می‌شود که می‌تواند اعلام خطری برای وجود کلیشه‌های تبعیض‌آمیز سنی باشد و آن این است: «سالمندان باید/ نباید …»

بیشترین جمله جستجوشده این بود: «سالمندان نباید رانندگی کنند». نتیجه تحقیقات حاوی جمله های تبعیض آمیز دیگری به همراه نبایدهای متعددی برای سالمندان بود.

این یافته‌های نگران کننده از رویکرد عموم جامعه علیه سالمندان خبر می‌دهد. همچنین این یافته در سطحی عمیق‌تر، بازتابی از دیدگاه جمعی همه ما نسبت به سالمندی است. پیام فرهنگی که در چنین رویکردی به‌خوبی دریافت و ادراک می‌شود این است: مراقب باشید، خیلی مراقبِ پیری باشید.

همان طور که پژوهشگران دیگری دریافتند، نوعی کنایه در دل این نوع از کلیشه‌های سنی وجود دارد. آنان نتیجه گیری کردند که: داشتن نظرات منفی نسبت به پیری باعث می‌شود تا افراد با سرعت بیشتری پیر شوند.

هزینه جسمی کلیشه‌های تبعیض‌آمیز سنی
بکا لوی (Becca Levy)، استاد همه‌گیرشناسی و روان شناسی دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه ییل، بارها و بارها به این نتیجه دست یافت که کسانی که بیشترین رویکرد منفی را نسبت به پیری دارند یا کسانی که کلیشه‌های منفی‌بافانه نسبت به سالمندی را می‌پذیرند، بهای این دیدگاه متعصبانه را با سلامت جسمی‌شان پرداخت می‌کنند.

لوی طی ۲۰ سال به مطالعه بر روی کلیشه‌های تبعیض‌آمیز سنی پرداخت. او در سال ۲۰۰۲، در معروف‌ترین مطالعه اش به بررسی داده‌های مربوط به میانه دهه ۱۹۷۰ در آکسفورد اوهایو پرداخت. در این تحقیق، از افراد بالای ۵۰سال خواسته شده بود تا به پرسش‌هایی درباره کلیشه‌های سنی پاسخ‌های بله یا خیر بدهند: «هرچه پیرتر می‌شوید، کارایی تان کمتر می‌شود» (بله یا خیر)؛ «هرچه پیرتر می‌شوم، چیزها در مقایسه با آنچه که فکر می‌کردم باید باشند (بهتر می‌شوند/ بدتر می‌شوند/ تغییری نمی‌کنند)».

لوی بعدها داده‌های مربوط به درگذشت افراد شرکت کننده در این پژوهش را مورد بررسی قرار داد و به کشفی حیرت آور دست یافت: آنان که دیدی منفی‌تر نسبت به پیری داشتند، به‌طور میانگین ۶ یا ۷ سال زودتر از کسانی که نگاهی مثبت نسبت به این موضوع داشتند از دنیا رفته بودند. در واقع، او دریافت که کلیشه‌های سنی تبعیض‌آمیز بیش از جنسیت، احساس تنهایی یا حتی میزان فعالیت بدنی بر طول عمر اثرگذارند.

توضیح روشنی برای تاثیر کلیشه‌های سنی تبعیض‌آمیز وجود نداشت ولی از آنجایی که نخستین عامل مرگ و میر افراد در آن گروه سنی بیماری‌های قلبی و عروقی است، لوی شگفت زده شد که آیا چنین رویکردی می‌تواند به قلب فشار بیاورد و تلاش کرد تا این فرضیه را بیازماید.

او در آزمایشگاهش در بین ۵۴شرکت کننده بین سنین ۶۲ و ۸۲ سال را با آزمون‌های ریاضی و کلامی در فرصت زمانی محدودی مورد آزمون قرار داد. آزمودنی‌ها، پیش از شروع آزمون درمعرض کلیشه‌های مثبت و منفی مرتبط با سالمندی قرار گرفتند: به این ترتیب که واژه‌ها روی یک صفحه تلویزیون با سرعتی بیش از آنکه ذهن آگاه بتواند دریابد، برای آنها به نمایش در می‌آمد. در گروهی که در معرض عبارات منفی همچون «زوال»، «فرتوت» و «سردرگم» قرار گرفته بودند، درجه ای از افزایش فشار خون و افزایش ضربان قلب مشاهده شد. شرکت کنندگانی که در معرض عبارات و واژه‌های مثبتی همچون «دانا»، «خردمند» و «جاافتاده» قرار گرفته بودند آرام بودند.

لوی می‌گوید: ما از این متعجب بودیم که چنین چیزی چگونه ممکن است در طول زمان در جامعه رخ دهد، این پرسش آنها را به پژوهش راهگشای دیگری در سال ۲۰۰۹ رهنمون شد. لوی در این پژوهش جدید، داده‌های پیمایشی از ۴۴۰ آزمودنی بین ۱۸ تا ۴۹ سال مربوط به مطالعه طولی بر روی پیری در بالتیمور را مورد واکاوی قرار داد که یکی از طولانی‌ترین مطالعات تاریخ درباره پیری است.

او دریافت کسانی که با دیدگاه‌های ناخوشایند نسبت به پیری موافق بودند، دوبرابر کسانی که دیدگاه‌های مثبت را جذب می‌کردند، در طول زندگی شان دچار مشکلات قلبی (از حمله‌های ایسکمی گذرا گرفته تا نارسایی قلبی) شده بودند.

لوی، حتی پس از کنترل هر عاملی که بشود فکرش را کرد، از رژیم غذایی و مصرف دخانیات گرفته تا افسردگی و سابقه خانوادگی، به این نتیجه رسید که افکار آزمودنی‌ها درباره سالمندی همچنان تاثیر و اهمیتی قابل  توجه دارد.

تاثیر سالمندی بر سبک زندگی
دلواپسی نسبت به پیری و نگرانی از آن چیزی نیست که بتوان به‌راحتی آن را توصیف کرد و به عدد و رقم درآورد ولی آثار جسمی چشمگیر این نگرش وصف ناپذیر را چگونه می‌توان توصیف کرد؟ نگرش‌های ما، آگاهانه یا ناآگاهانه، روال و سبک زندگی ما را پیش می‌برند. واقعیتی که لوی به آن باور دارد، چیزی است که از مطالعاتش به‌دست آمده است. اگر افراد دیدگاه منفی‌تری نسبت به سالمندی داشتند، کمتر احتمال  داشت که چند قدم اضافه‌تر راه بروند یا تلاش نمی‌کردند تا سبک زندگی سالم‌تری در پیش بگیرند چون بر این باور بودند که پایین آمدن سطح سلامتی در سالمندی اجتناب ناپذیر است.

بر طبق نظر الن لانگر (Ellen Langer)، روانشناس‌هاروارد، که با لوی همکاری کرده است، نبود ارتباط میان افراد در جوانی و خود سالمندشان هم نقش مهمی بازی می‌کند. به‌گفته او، افراد زیر ۴۰ سال خودشان را به‌عنوان افرادی سالمند تصور نمی‌کنند و این باعث می‌شود آنان رفتارهای جاه طلبانه ای داشته باشند که بعدها به سود ایشان است.

در واقع، در سال ۲۰۱۱، هل هرشفیلد (Hal Hershfield) روانشناس و استاد بازاریابی دانشگاه یوسی‌ال‌ای نشان داد که وقتی افراد بر تصور خود در سالمندی اصرار می‌ورزیدند، منابع بیشتری را برای آینده خود اختصاص می‌دادند، مانند پس انداز بیشتر برای بازنشستگی. در یکی دیگر از تحقیقات او، آزمودنی‌هایی که از آنها خواسته شده بود تا نامه ای به خودِ ۲۰ سال بعدشان بنویسند و خود را در آینده تصور کنند، تمرینات ورزشی روزانه بیشتری انجام می‌دادند.

لانگر باهدف پاسخ به این پرسش که آیا نگرش افراد در سالمندی هم ممکن است تغییر کند، طی مطالعاتی افراد سالمند را تشویق می‌کرد تا به‌خاطر بیاورند که جوان بودن چطور بوده است. در پژوهش معروف او موسوم به پژوهش «پادساعت‌گرد» که در سال ۱۹۷۹ انجام شد، ۸ مرد در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ عمرشان، به‌صورت مصنوعی، در کپسولی از زمان در سال ۱۹۵۹ قرار گرفتند. آنان یک هفته بعد به‌طور قابل توجهی سرزنده‌تر بودند. قدرت آنان در دردست‌گرفتن اجسام و همین طور انعطاف پذیری شان افزایش یافته بود و در آزمون‌های شناختی نتایج بهتری کسب می‌کردند.

این کار پژوهشی منبع الهام برخی خانه‌های سالمندان قرار گرفت تا در مراقبت‌های ویژه سالمندی تجدیدنظر کنند. در هوگویک (Hogeweyk)، «روستای دمانس» که در سال ۲۰۰۹ در نزدیکی آمستردام ساخته شد، ساکنان در کلبه‌هایی اقامت می‌کنند که طوری طراحی شده اند تا محیطی آشنا و راحت در دوره خاص کودکی شان را تجربه کنند.

درهم‌شکستن کلیشه‌ها
لوی در کنار مطالعاتش برروی ارتباط مرگ و بیماری‌های قلبی، تلاش کرده است تا نشان دهد کلیشه‌های سنی حتی بر چیزهایی که انتظار نداریم بُعدی روان‌شناختی داشته باشند، همچون حفظ تعادل، دست‌خط و حافظه، هم تأثیرگذارند.

لوی و سه همکارش با استفاده از مجموعه داده‌هایی از ۴۷۶۵ آزمودنی، با میانگین سنی ۷۲ سال، افراد دارای ۴ نوع از ژن آپولیپوپروتئین ای (APOE) (که احتمال ابتلا به آلزایمر زودرس و دیگر اشکال دمانس را تا ۵۰ درصد افزایش می‌دهد) را مورد بررسی قرار دادند.

آن طور که مشخص شد، حدود یک چهارم افراد حاضر در این پژوهش حامل نوعی از این ژن بودند و در آن زمان هیچ یک به هیچ نوعی از دمانس دچار نبودند. وقتی چهار سال بعد، لِوی نگرش‌های افراد نسبت به پیرشدن را با نتایج مربوط به سلامتی این افراد مقایسه کرد، دید کسانی که نگاه مثبت‌تری نسبت به پیری داشتند، ۵۰درصد کمتر از دیگران نشانه‌هایی از دمانس را بروز داده اند.

لوی با اشاره به اینکه مطالعات نشان می‌دهند همین حالا کودکان سه ساله در معرض کلیشه‌های منفی نسبت به سن قرار می‌گیرند می‌گوید: البته مطالعاتی هم داریم که در آنها اعلام می‌شود اندیشه قابلیت شکل پذیری دارد ولی عقب زدن کلیشه‌های سنی باید هرچه زودتر شروع شود. او اضافه می‌کند: اگر روی کلیشه‌های مثبت کار شود، اغلب افراد جامعه با تصاویری مثبت از سالمندی رشد می‌یابند. باید به افراد آموزش داده شود تا باورهای منفی را به‌چالش بکشند.

اما چطور می‌توانیم بفهمیم که آیا نسل جدید پذیرای رویکردهای مثبت‌تری نسبت به پیری است؟ شاید در آینده اگر روزی در جستجوگر گوگل تایپ کنید: «سالمندان باید/نباید»، موتور جستجوگر نتیجه ای شبیه این نشانتان بدهد: «سالمندان باید مورد احترام باشند.»

یا شاید: «سالمندان باید نسبت به ما شکیبایی به خرج دهند».

منبع: ماهنامه ریدرزدایجست

برگردان از: فاطمه اتراکی

کد خبر: 6208

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 2 =