محمد ترکمان، دکترای تخصصی روانشناسی و مشاور معتمد سازمان بهزیستی دارای سابقه در بررسی وضعیت متقاضیان فرزندخواندگی در گفتوگو با آتیهآنلاین متقاضیان فرزندخواندگی را اینگونه توصیف کرد.
این مشاور و رواندرمانگر حوزه کودک و نوجوان فرزندخواندگی را یکی از راههای سخت و پرچالش برای بچهدارشدن خواند و گفت: «صِرف آگاهی خانوادهها از چالشها بهمنظور اتخاذ تصمیم درست بسیار کمککننده است. اگر والدین آگاه باشند پا در چه مسیری میگذارند میتوانند آسانتر با مسائل کنار بیایند و موانع را بهراحتی پشتسر بگذارند.»
سختیهای بیشمار مسیر فرزندخواندگی
او در مرور مشکلات و موانع در مسیر فرزندخواندگی، افزود: «بسیاری از متقاضیان میترسند که فرایند فرزندخواندگی را آغاز کنند. بوروکراسی و تشریفات اداری سخت و پیچیده، نگرش مردم و حتی خود متقاضیان در این باره اغلب مواقع تردیدزا هستند.» ترکمان اضافه کرد: «دلبستگی و تأخیرهای رشدی فرزندخوانده، چالش بیان حقیقت فرزندخواندگی، احتمال بازگشت والد زیستی، دخالت اطرافیان و رابطه فرزند زیستی با غیرزیستی نیز بیشتر اوقات چالشبرانگیز میشوند.»
او در بیان تأثیر انگیزههای فرزندپذیری زوجین بر نحوه تربیت و پرورش فرزندخوانده، گفت: «زمانیکه متقاضیان برای فرزندخواندگی اقدام میکنند یکی از مراحلی که باید طی کنند مشاوره و ارزیابی روانشناختی است. در این جلسات اولین پرسش روانشناس در خصوص انگیزه زوجین برای فرزندخواندگی است. بررسی این موضوع برای روانشناس و ارزیاب در بدو ورود است. بررسی اینکه آیا این زوجین باید وارد این مسیر بشوند یا خیر.
انگیزههای کارآمد و ناکارآمد
این دکترای تخصصی روانشناسی، افزود: «برخی اوقات خانوادهها انگیزههای ناکارآمدی دارند که نهتنها مسیر فرزندخواندگی را برایشان لذتبخش نخواهد کرد بلکه احتمال فسخ فرزندخواندگی و بروز تبعات سنگین برای آنها و فرزند را به دنبال خواهد داشت.» مشاور معتمد سازمان بهزیستی در حوزه فرزندخواندگی با تأکید بر انگیزههای ناکارآمد برخی از زوجین، گفت: «ترس از تنهایی در دوران سالمندی بعضی خانوادهها را به فرزندخواندگی ترغیب میکند که این موضوع چندان انگیزه کارآمدی نیست.»
ترکمان افزود: «برخی زوجین بهمنظور کاستن از مشکلات و اختلافات زناشویی و ترس از طلاق در مسیر فرزندپذیری قرار میگیرند، در حالی که ورود فرزندزیستی و غیرزیستی لزوماً نمیتواند به پایداری رابطه زوجین بینجامد.»
او ادامه داد: «اجبار خانوادهها نیز از انگیزههای ناکارآمد است. آنها اصرار دارند زوجین بچهدار شوند و گزینه فرزندخواندگی را پیشنهاد میدهند. برخی نیز در صورت فوت فرزند زیستیشان بهدلیل اینکه نمیتوانند با فقدان او کنار بیایند سریعاً به فرزندپذیری روی میآورند.» ترکمان رفع مشکلات اضطراب، افسردگی و فشارهای روانی، انجام امر خیرخواهانه و ورثهدارشدن را از دیگر انگیزههای ناکارآمد برای فررزندخواندگی خواند که اغلب آسیبزننده بوده و در بیشتر موارد به فسخ فرزندخواندگی منجر میشود.
او تأکیدکرد: «یکی از دلایلی که مشاورههای فرزندخواندگی توسط سازمان بهزیستی کشور اجباری شده این است که متأسفانه در سالهای اخیر آمار فسخ فرزندخواندگی بالا رفته و شاید مهمترین دلیل آن به انگیزههای ناکارآمد و ناآگاهی والدین از چالشها و موضوعات خاص فرزندخواندگی مرتبط است.» این دکترای تخصصی روانشناسی، گفت: «خانوادههایی که بهمنظور تکمیل زندگی مشترک خود، کسب تجربه والدگری و کمک انساندوستانه با هدف ارتقای کیفی زندگی یک فرد به فرزندخواندگی روی میآورند، بهدلیل کارآمد بودن انگیزهها، احتمال بروز شکست و فسخ قرارداد فرزندخواندگی برایشان کمتر است.»
ضرورت مهارتهای روانشناختی
ترکمان در پاسخ به پرسش تأثیر استرس، ترس و نگرانی والدین بر ایفای نقش پدری یا مادری آنها گفت: «با توجه به اینکه در مجموع فرزند داشتن کاری دشوار و بهنوعی شغلی۲۴ساعته، بدون بیمه، خدمات، حقوق و حتی گاهی بدون حس قدرشناسی است، به همین دلیل داشتن فرزندخوانده میتواند استرس و نگرانی بیشتری به فرد وارد کند.» این روانشناس افزود: «سلامت روان و تجهیز زوجین به مهارتهای روانشناختی یکی از موارد در ارزیابی متقاضیان فرزندخواندگی است. زوجین نباید اختلال بالینی محرزی مانند افسردگی یا وسواس داشتهباشند. قطعاً زوجین افسرده ممکن است ناخواسته به خود و فرزند آسیب وارد کنند وگاهی این مسئله به کودکآزاری منجر میشود.»
این رواندرمانگر حوزه کودک و نوجوان ادامه داد: «داشتن مهارت حل مسئله و تسلط بر کنترل استرس و مدیریت خشم توسط زوجین بسیار حائز اهمیت است. در صورت مجهز بودن به مهارتهای روانشناختی و داشتن رابطه صمیمی باهم در زندگی زناشویی قطعاً در پیمودن مسیر پرپیچوخم فرزندخواندگی کم نمیآورند و تا پایان فرایند ادامه میدهند.»
ترکمان در پاسخ به تهدیدات روحی و روانی پیشروی فرزندخواندهها، تأکیدکرد: «این بچهها بهخاطر تجربیات آسیبزا اصطلاحاً بهعنوان کودکان برآمده از آسیب شناخته میشوند. نهاینکه این کودکان بیمار نامیده شوند بلکه منظور این است که بهدلیل رنجهای روانشناختی و تجارب بسیار تلخ، دارای اختلال هستند.» او ادامه داد: «آنها در دوران بارداری بهخاطر استرسها و مشکلات سلامتی مادر زیستی خود اغلب به تکامل درستی نمیرسند و پس از تولد نیز بهخاطر شرایط خاص نگهداری در مؤسسات بعضأ مورد خشونت واقع میشوند.»
این مشاور بالینی گفت: «مجموع این دلایل باعث میشود که این بچهها تجربیات روانشناختی متفاوتی داشته باشند. البته هر فردی اگر چندین سال در فضای پر از استرس، نگرانی و فشار روانی باشد قطعاً مستعد بروز یکسری از مشکلات روانشناختی، سرشتی، یکپارچگی حسی و دلبستگی است. این مشکلات ریسک بروز بیشفعالی، بحران هویت و جستوجوی والدین زیستی را بالا میبرد.» او افزود: «متأسفانه بسیاری از متقاضیان یک نگاه خوشبینانه و سهلانگارانه دارند. در حالی که اگر والدین آگاه به نیازهای ویژه این فرزندان و مراقبان امنی باشند، اکثر مشکلات و اختلالات قابل مدیریت و حلشدنی است.»
افسردگی پس از فرزندپذیری
ترکمان تأکیدکرد: «بسیاری از والدین پس از انجام فرزندخواندگی به افسردگی پس از فرزندپذیری مبتلا میشوند. این مسئله ممکن است به بروز تنش و تعارضات بین زوجین و در نهایت فسخ فرزندخواندگی منجر شود.» این مشاور در خصوص راهکار مؤثر مدیریت احساسات و عواطف برای والدین در مواجهه با اختلالات فرزندخوانده، گفت: «فرزندپذیران باید مدارا و صبوری را همواره مدنظر داشتهباشند و ضمن تحتنظر بودن یک مشاور خبره و مراقبت از خود، آگاهی و اطلاعات خود را نیز ارتقا دهند.»
گفت وگو : مهین داوری
نظر شما