«اسراء» به زندگی‌مان شور بخشید

فرزندخواندگی یکی از گزینه‌های پیش‌روی زوج‌هایی است که به هر دلیلی صاحب فرزند نمی‌شوند. بسیاری از زوج‌ها به‌سختی با این موضوع کنار می‌آیند اما سحر. خ و همسرش با فراغ بال این مسئله را پذیرفته‌اند، تا جایی که پس از پیگیری‌های درمانی و پزشکی نافرجام برای فرزنددارشدن، بلافاصله جرقه قبول سرپرستی یک کودک در ذهن آن‌ها زده می‌شود.

این زوج پس از ۱۰ سال زندگی مشترک عاشقانه، صاحب یک نوزاد دختر دو ماهه متولد تیرماه سال ۱۳۹۶ شدند. سحر خوشحال و پرحرارت می‌گوید زندگی‌شان با ورود اسراء متحول، پویا و پررونق شده و باورش نمی‌شود که دخترش این‌قدر بزرگ شده و مهرماه امسال به کلاس اول می‌رود. در ادامه گفت‌وگوی «آتیه‌آنلاین» را با این مادر خوانده می‌خوانید.

آیا برای عبور از مراحل پیچیده و سخت فرزندپذیری آمادگی لازم را در خود ایجاد کرده بودید؟
بله، به دلیل اینکه سال‌ها از ازدواج ما می‌گذشت و با وجود اینکه تمام راه‌های درمانی برای فرزنددار شدن را طی کرده بودیم اما بی‌نتیجه مانده بود. از آنجایی که میل به پدر و مادر شدن یک نیاز غریزی به‌شمار می‌رود، ما نیز احساس نیاز کردیم و از این طریق فرزندآوری را انتخاب کردیم. از زمانی که پرونده تقاضای ما در سازمان بهزیستی ایجاد شد بازدیدهای زیادی از سوی مشاوران این سازمان از منزل و شرایط و وضعیت زندگی ما صورت گرفت. در ادامه راه ضمن انجام تست‌های متعدد، مورد ارزیابی روانپزشکی، پزشکی و درمانی مختلفی قرار گرفتیم. همچنین برای واگذاری اموال و دریافت شناسنامه در دادگاه‌های متعددی شرکت کردیم. در مجموع فرایند بسیار سخت و زمان‌بر ۲۲ماهه‌ای را از سر گذراندیم تا فرزندمان را تحویل گرفتیم. البته این سختی‌ها درست و به‌جاست؛ چراکه قرار است برای زندگی و آینده یک کودک تصمیم‌گیری شود.

خانواده‌ها در مواجهه با تصمیم شما در خصوص فرزندپذیری چه واکنشی از خود بروز دادند؟
پس از بی‌نتیجه ‌ماندن تلاش درمانی برای فرزنددار شدن، با مشورت همسرم تصمیم گرفتیم که کودکی را به فرزندی بپذیریم. در مجموع هر دو خانواده کاملاً پذیرا موضوع شدند و مشوق ما برای ادامه مسیر بودند. حتی پدر همسرم با مراجعه به بهزیستی و انجام پیگیری‌های لازم، فرایند را جویا شد. پس از ورود دخترم به جمع خانواده‌مان، همه خوشحال بودند و با روی‌گشاده و خوش‌برخوردی با او رفتارکردند و دختر ما را همانند دیگر نوه‌های‌شان دوست دارند و به او عشق می‌ورزند و حتی گاهی فراموش می‌کنند که دخترم بچه زیستی ما نیست.

نظر شما در مورد مسئولیت‌ها و تعهدات والدین چیست؟
در این مقوله فرقی ندارد که فرزند زیستی خودت یا فرزندخوانده باشد. زمانی که تصمیم گرفتیم فرزنددار شویم تمام مسئولیت‌های آن را هم پذیرفتیم و حتی گاهی بیشتر احساس مسئولیت کردیم؛ چراکه حس می‌کردیم این بچه امانتی است که به ما سپرده شده، پس باید در تمام زمینه‌ها بهترین عملکرد را از خود به نمایش بگذاریم.

ترجیحات شما برای کودک‌تان، چه مواردی هستند؟
ما نیز مانند تمام والدین دوست داریم فرزند موفقی تحویل جامعه دهیم و از همین حالا که در سن مدرسه است امکانات موردنیاز او را فراهم کرده‌ایم که بتواند به مدارج عالی تحصیلی و شغلی دست پیدا کند و در زمینه‌های مورد علاقه‌اش(رشته‌های ورزشی و هنری) به موفقیت‌های مورد انتظارش برسد.

اگر یک روز رفتار نامناسبی از فرزند شما سر بزند شما با او چگونه رفتار می‌کنید؟
از کودکی سعی می‌کنیم مسائل اخلاقی و انسانی را متناسب با سن او برایش توضیح دهیم و خودمان نیز الگوی مناسبی برایش باشیم تا به‌صورت عملی و با نگاه‌کردن به اخلاق و رفتار ما بسیاری از مسائل را بیاموزد. هرچند که بسیاری از رفتارها به‌طور ژنتیکی به کودک منتقل شده است. حال اگر آن رفتارها مناسب باشد تلاش ما بر تقویت آن‌هاست در غیر این صورت، با بی‌توجهی سعی داریم آن‌ها را خاموش کنیم. اگر در بعضی موارد ناتوان از حل مسائل باشیم به مشاوره مراجعه می‌کنیم.

با چالش مطرح ‌کردن موضوع فرزندخواندگی به فرزندتان چگونه کنارآمده‌اید؟
برای ما مطرح‌کردن این واقعیت به فرزندمان بسیار سخت است. با توجه به اینکه باید این موضوع را پیش از رفتن به مدرسه با او در میان بگذاریم، دچار استرس و نگرانی شده‌ایم. به کمک مشاوره، کارتون، قصه‌گویی، شعر و داستان‌ها تلاش ما بر این است که متناسب با شرایط سنی اسراء تا حدی این مسئله را به او تفهیم کنیم. الان دخترم گاهی مطرح می‌کند که بچه‌ای پیدا کرده و می‌خواهد از او نگهداری ‌کند. در نهایت سعی می‌کنیم با کمک‌گرفتن از مشاوران متبحر این مسئله را با او در میان بگذاریم به‌نحوی که آسیب چندانی نبیند.

اگر او پس از فهم واقعیت ماجرا بخواهد والدین زیستی خود را جست‌وجو و پیدا کند برخورد شما چگونه خواهد بود؟
به هر حال حق دخترم است که والدین زیستی خودش را بشناسد. بنابراین زمانی که به بزرگسالی برسد و این احساس نیاز را داشته باشد، قطعاً هر کمکی از دست ما بربیاید از او دریغ نمی‌کنیم و به او این اطمینان را می‌دهیم که ما همیشه پدر و مادر او خواهیم ماند. حتی اگر نیاز داشته باشد که از علت رهاشدگی خود آگاه شود، برای رفع دغدغه‌های ذهنی او از هیچ کمکی فروگذاری نخواهیم‌کرد.

در پایان گفت‌وگو، از شیرینی تجربه والدگری خود بگویید.
روز تحویل اسراء به ما، واقعاً بهترین روز زندگی ما بود. پس از مدت‌ها تلاش، پیگیری و انتظار دخترمان را محکم در آغوش گرفتیم. از همان روزهای نوزادی بچه پرشور و شیرینی بود و برای ما روزهای خاطره‌انگیز زیادی خلق کرد. این حسی است که هر پدر و مادری دوست دارد آن را تجربه کند. تمام مراحل رشد او برای ما شیرین است. روزهایی که راه رفتن یاد گرفت، آرام‌آرام قدم برداشت و کلمات را به زبان آورد. شخصیت پرانرژی، برونگرا و مشتاق برقراری ارتباط با دیگران و شیرین‌زبانی‌های دلچسب‌اش نه‌تنها برای ما دلگرم‌کننده و مایه خوشحالی است و زندگی ما را از تکرار و یکنواختی بیرون آورده، بلکه او را به شخصیتی مشتاق‌ در دوست‌یابی و حضور در کلاس‌های مختلف ورزشی و هنری تبدیل کرده است.
در مجموع بزرگ‌کردن بچه سختی‌ها و مسئولیت‌های خاص خودش را دارد، اما همین شیرینی‌ها عبور از موانع و چالش‌ها را آسان‌تر و در عین حال شیرین‌تر می‌کند.

گفت وگو : مهین داوری

کد خبر: 62064

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 6 =