به گزارش خبرنگار آتیهآنلاین، آوات رضانیا امروز ( هفدهم بهمنماه ) در نشست وبیناری «بررسی جایگاه گفتمانی سیاستهای کلی تأمیناجتماعی» موسسه عالی پژوهش تأمیناجتماعی بیان کرد: روزهای نزدیک پس از ابلاغ این سند از سوی رهبری، تولیدات رسانهای انبوهی حول محور آن شکل گرفت اما به مرور کمکم به فراموشی سپرده شد و با وجود اتمام مهلت مقرر شش ماهه تعیین شده برای اجرای سیاستها در دستگاههای اجرایی دولتی، در جهت اجرای لایه های مختلف این سند اقدام چشمگیری صورت نگرفته است.
رضانیا در ادامه با اشاره به گفتمانهای متفاوت در این زمینه گفت: تأمین اجتماعی عمدتا با واژگان و برنامههایی حولمحور عدالت، رفاه، حمایت، تعهد، توسعه اقتصادی و اجتماعی مرتبط است و این واژگاه جایگاه برجسته و مهمی در اندیشه اجتماعی دارند. برای مثال در دوران پس از انقلاب، دولت رفاه الگوی خود را در حمایت از مستضعفان و محرومان اعلام کرد و به دنبال آن، بحث «تأمین اجتماعی» در چارچوب آن گفتمان جایگاه ویژهای پیدا کرد.
او با مروری اجمالی بر تاریخچه تشکیل تأمیناجتماعی گفت: سابقه تامین اجتماعی در ایران به تصویب اولین قانون استخدامی کشوری در سال ۱۳۰۱ بازمیگردد که در آن قانون حمایت از بازنشستگان مورد تاکید بود. در نخستین قانون بر سه عنصر «حقوق و تأمین خاص، مقررات و مقرری ویژه، حمایت کارفرمایان از خانواده مستخدمان» تاکید میشد و به نوعی جنبه حمایت بیمهای در آن برجستهتر بود.
وی اضافه کرد: بعدها، قوانین دیگری در حوزه کار و تأمیناجتماعی در سال ۱۳۵۳ به تصویب رسیدند که موضوعاتی مانند معالجه و پرداخت غرامت به کارگران یا پرداخت دوران بیکاری مورد توجه قرار دادند و با تاسیس وزارت رفاه اجتماعی در همان سال، پیگیری امور درمان، بیمه و رفاهی مردم جدی تر در دسوتر کار این وزارتخانه قرار گفت.
این محقق موسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی با اشاره به تغییر گفتمان تامین اجتماعی در سالهای پس از انقلاب اسلامی گفت: مبارزه با سرمایهداری و لبیرالیسم گفتمان انقلاب اسلامی بود و به همین سبب در گفتمان انقلاب «تأمین اجتماعی» جایگاه ویژهای پیدا کرد. اگر تأمیناجتماعی را قبل از انقلاب بیشتر به عنوان یک کارکرد یا امری ساختاری در نظر بگیریم بعد از انقلاب بیشتر به یک کارکرد گفتمانی تبدیل شد.
وی با اشاره به هم راستایی گفتمان انقلاب با تأمین اجتماعی افزود: عدالتگستری گفتمان غالب انقلاب اسلامی بود و به همین جهت تأمین اجتماعی نیز در مسیر این گفتمان و آرمانهای اصلی انقلاب قرار گرفت و این موضوع زمینه جلب اقبال عمومی انقلابیون را به تامین اجتماعی فراهم آورد و حتی همراستای تأمین اجتماعی با گفتمان انقلاب، به تغییرناپذیری قوانین آن در دوران جنگ کمک چشمگیری کرد.
برنامههای توسعه، آغاز دستاندازی به تأمین اجتماعی
رضانیا دوران پس از جنگ را دوران آغاز تلاطمهای سازمان خواند و اضافه کرد: تأمین اجتماعی با شروع اجرای برنامههای توسعه، به صورت جدی در دستور کار دولت و برنامهریزان قرار گرفت و در آن ایام، دیدگاه بیمهای با تمرکز به مشارکت مردم و دیدگاه حمایتی در قالب وظیفه دولت مورد توجه قرار گرفت.
وی تصویب قانون بازنشستگی پیش از موعد در سال ۱۳۶۷ را یکی از قوانین اثرگذار بر سازمان تأمین اجتماعی خواند و افزود: این قانون با کاهش سن بازنشستگی و سابقه موردنیاز، هزینهها و فشار مضاعفی را بر تأمین اجتماعی تحمیل کرد. به نظر میرسد که در آن دوران، درک واقعی از سازمان تأمین اجتماعی وجود نداشته و به عنوان یک سازمان دولتی تلقی میشد و با حاکمیت این نگاه، رویکرد بیمهای و تأمین اجتماعی به شدت تضعیف شد.
این پژوهشگر حوزه تأمین اجتماعی با اشاره به نگاه جامعتر برنامه دوم توسعه به تأمین اجتماعی، افزود: این برنامه (۱۳۷۸-۱۳۷۳) نگاه جامعتری به مقوله تأمین اجتماعی وجود داشت و نظامهای حمایتی مبتنی بر اشتغال و بیمه و دیگری حمایتهای اجتماعی و غیربیمهای را مورد توجه قرار داد و در سایه این برنامه توسعهای، نظام تأمین اجتماعی به نوعی ساماندهی شد.
رضانیا اجرای قانون بیمه قالیبافان و رانندگان را یکی از هزینههای تحمیلی دولت به تأمین اجتماعی در سال ۱۳۷۸ عنوان کرد و گفت: این قانون نیز دوباره به تحمیل هزینههای افزونتر بر سازمان تأمین اجتماعی منجر شد.
سیاستهای نئولیبرالیستی و تضعیف گفتمان تأمین اجتماعی
این پژوهشگر حوزه رسانه و تأمیناجتماعی افزود: از سال ۱۳۸۴ تاکنون به مرور با اتخاذ سیاستهای نئولیبرالیستی در ایران فشارهای زیادی به سازمان تأمین اجتماعی وارد شده و گفتمان اصلی سازمان تأمین اجتماعی به عنوان سازمانی در راستای گسترش عدالت اجتماعی- اقتصادی و خدمت به محرومان جامعه تضعیف شده است.
او با تاکید بر اینکه «در گفتمان نئولیبرالیستی، مفاهیمی مانند عدالت، رفاه، برابری و تعهد اجتماعی جایگاه چندانی ندارد»، ادامه داد: یکی دیگر از خصوصیات اصلی گفتمان تأمین اجتماعی جایگاه دولت بهعنوان واسطهای برای تأمین حداقلی از رفاه و عدالت اقتصادی و اجتماعی برای قشرهای ضعیف و محرومین بود، در حالی که در نئولیبرالیسم، خواستار کاهش مداخله دولت در اقتصاد و کاهش هزینههای رفاهی دولت هستند.
این پژوهشگر گفت: همزمان با رواج سیاستهای نئولیبرالیستی و کاهش بودجه و تحمیل هزینههای مضاعف به تأمین اجتماعی، حمایت از بیمههای خصوصی در رقابت با سازمان در دستور کار قرار گرفت و از طرف دیگر منازعه سیاسی در جهت کنترل منابع تامین اجتماعی در کشور ایجاد شد و تا جایی که در دوران ریاست مرتضوی، جایگاه دولت برای تصاحب مدیریت تأمین اجتماعی شدت گرفت و کارفرمایان و کارگران جایگاه خود را از دست دادند.
او در بیان نمونههایی از رواج مصادیق گفتمانهای نئولیبرالیستی در حوزه تأمیناجتماعی، افزود: خیلی از جنبههای زندگی از جمله آموزش، دادرسی، بیمههای خصوصی و موارد دیگر که پیشتر دولت باید هزینه آنها را پرداخت میکرد که در حال حاضر توسط مردم تأمین میشود.
این پژوهشگر با اشاره به جایگاه مهجور گفتمان تأمیناجتماعی در کشور گفت: اگرچه سیاستهای کلی ابلاغی از سوی رهبری از ظرفیت بالقوه ای در جهت مقابله با گفتمان نئولیبرالیستی برخوردار است اما به دلایل متعدد از جمله تأمین اعتبار لازم زمینه اجرای کامل آنها محدود و تا حدودی سخت شده است. لایه عمومی تأمیناجتماعی نیازمند بودجه بالایی است که در حال حاضر تأمین این بودجه امکان پذیر نیست.
نظر شما