«کهن شهر بم با خاک یکسان شده است.» خبری که به محض انتشار آن روزگار ایران را سیاه کرد. آن روزها مردم در نبود شبکههای اجتماعی و اینترنت کمرونق، اخبار لحظهای این حادثه فاجعهبار را از صدا و سیما دنبال میکردند. نمایش ضجههای کودکان بیپناه، مادران داغدار نشسته بر تل ویرانهخانهها و پدران بیل به دست با قامتی خمیده مشغول آواربرداری، ویران کننده بود. مگر تصاویر دستهای بیجان بیرون مانده از زیر آوار، دختربچههای عروسک در آغوش گرفته و به خواب ابدی رفته و ... از خاطرهها پاک میشود. هنوز مرور آن تصاویر پس از ۱۹ سال داغ تازه بر دل مینشاند.
زلزلهبم تنها یک حادثه طبیعی نبود بلکه فاجعه انسانی بزرگی بود که هزارانکشته و مجروح بر جای گذاشت. چه کودکان، زنان و مردانیکه بیپناه و بیخانمان شدند. ضایعه نخاعی برای دهها شهروند، قطععضو، جنون، افسردگی، معلولیت و بیماریهای روانی هنوز بر تنِ رنجور بسیاری از مردمان این شهر سنگینی میکند.
زخم عمیق بم از ویرانی انبوهخانهها و خساراتهنگفت اقتصادی- مالی هرگز درمان نشد. به گفته اسماعیلی، رئیس شورای شهر وقت شهر بم در آن روزها پس از وقوع حادثه، تنها یک سوم از جمعیت شهر بم زنده ماندند. او اعلام کرد با توجه به تخریب صد در درصدی منازل در برخی مناطق، تعداد تلفات بیش از ۵۰ هزار نفر بوده است. به گفته او در روزهای اول هر کس به فکر تدفین عزیزان خود بود و به وسیله لودر گودالهایی ایجاد میشد و که کسی در آمارگیری دخالت نداشته است.
شش روز پس از حادثه، این مسئول از تدفین اجساد بهطور دستهجمعی خبر داده و گفته بود که هر کسی آشنایی داشت، محل دفن آشناهای خود را نشان داده و اما آنهایی که کسی را ندارند و از شهرهای دیگر برای مشخص شدن وضعیت آنان به بم نیامدهاند، به همین جهت هنوز زیر آوارها ماندهاند.
حوادث طبیعی خبر نمیدهند و غیرمترقبه از راه میرسند. اگرچه به آنی رخ نمایان میکنند و زمین و زمان را درهم میپیچند اما این مساله نفی اختیار از افراد و مدیریت مسئولان نیست. برنامهریزی و عمل در مسیر توسعه پایدار رکن اصلی مدیریت بحران است. اینکه بعضا اخباری رسانهای میشود که مثلا تهران بیش از ۲۰ درصد آمادگی برای وقوع زلزله ندارد نه تنها تاثیری بر غیرمترقبه بودن حوادث نمیگذارد بلکه سر کاهی از مسئولان سلب مسئولیت نمیکند.
مهندسانشهری و معماری بارها تاکید کردهاند که ساخت و بافت اغلب شهرهای زلزلهخیز و دارای ریسک بالا متناسب با الگوهای علمی و توسعه پایدار مبتنی بر کاهش ریسک خطرات طبیعی نیست و مدل شهرسازی در بم و شهرهایی که در دهههای اخیر ویرانی زلزلهها را تجربه کردهاند، نیز موید این نکته است.
در یک قرن اخیر در ایران وقوع بیش از ۲۱ زلزله بالای ۶ ریشتر گواه خطر بزرگ تهدیدکننده جان، مال و زندگی مردم کشور ماست. مسئولان حوزه شهری و مدیریت بحران کشور باید متناسب با جایگاه حقوقی خود، هوشیار و متعهد رفتار و عمل مسئولانه از خود بروز دهند.
زنگ خطر زلزله بم ۱۹ سال پیش برای مدیریتکلان شهرها و لزوم توجه به اصول علمی و مهندسی در ساخت و توسعه شهرها به صدا درآمد. مهیب تلنگرآمیز آن باید برای همیشه آویزه گوش مدیریت بحران کشور برای پیشبینی حوادث و اقدام باشد در غیر این صورت متاسفانه باید ناگزیر کشور ثروتمند و پهناورمان را بیدفاع به دست تبعات فاجعهبار بحرانها و حوادث بسپاریم.
نظر شما