مفهوم دروغ وسعت معنایی و کاربرد حیرتانگیزی دارد با وجود ظاهر غیراخلاقی آن، دارای کارکردهای بیشماری است بهطوریکه یکی از حلقههای ناگسستنی زنجیره زندگی ما را تشکیل میدهد.
بانگاهی به روابط اجتماعی مردم در ایران متوجه میشویم کههرچند این پدیده را ناپسند میدانیم اما به دلایل تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و…بسیار در متن و گفتمانهای مردم ایران رواج دارد. ما بر آن هستیم که در سلسله گفتوگوهایی با ریشهیابی و بررسی علل و عوامل این مساله، رهنمودهایی در راستای حل این مساله ارایه کنیم.
جامعهپذیری فردِ در معرض دروغگویی
سیمین کاظمی در گفت وگو با آتیهآنلاین کرد: وقتی شخص در روند جامعهپذیری در معرض دروغگویی قرار میگیرد و به طور عملی و روزمره دروغ را از خانه تا مدرسه تا جامعه تا محل کار تا رسانه مشاهده میکند، ممکن است ارزش صداقت را گوشه ذهن خود بایگانی کند و رفتار او برمبنای آنچه یادگرفته و درونی کرده، بروز کند و به سمت دروغ گفتن برود.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه« دروغگویی والدین در خانه عملا" به کودک آموزش دروغگویی میدهد»، افزود: هر چند ساعتها در ستایش راستگویی برای کودک سخنرانی کنند. در جامعهای که رسانه دروغ میگوید، مدرسه دروغ میگوید، کتاب درسی پر از مطالب دروغین است، وقتی پلیس و سیاستمدار و مدعی اخلاق دروغ میگویند، نشان دهنده آن است که در آن جامعه دیگر راستی و صداقت یک ارزش نیست، هر چند بر در و دیوار آن از صداقت تجلیل کنند که این نیز خودش یک دروغ بزرگ است، در واقع دروغ در چنین جامعهای به هنجار تبدیل شده است.
این دکترای جامعهشناس تصریح کرد: دروغ به عنوان راهکاری برای تامین و حفظ منافع در سطح فردی و اجتماعی به کار میرود که این منافع دایره وسیعی را در برمیگیرد. یعنی کنشگران فردی و طبقه حاکم برای تضمین منافعشان ممکن است دست به کار دروغ شوند.
وی افزود: در سطح فردی مساله سادهتر است اما در سطح کلان دروغ در زرورق ایدئولوژی پیچیده میشود و به طبقه محکوم قالب میشود که فهم آن ممکن است دشوارتر باشد.
نسبت قدرت با دروغ
کاظمی با تاکید بر نسبت قدرت با دروغ گفت: قدرت با دروغ در سطوح کلان و خرد نسبت دارد. یک قدرت فاسد و فاقد مشروعیت ممکن است برای توجیه اعمالخود به دروغ متوسل شود و برای جبران ضعفهای خود غیر از دروغ راهی نداشته باشد.
وی اضافه کرد: از طرف دیگر در جامعهای که بین ارزشها و هنجارهای حاکمان و محکومان فاصله و تفاوت باشد، محکومان به خاطر بیم از مجازات و انتقام ممکن است مجبور به دروغگویی شوند و دروغ به بخشی از زندگیشان تبدیل شود. در سطح خرد هم روابط نابرابر قدرت ممکن است فرد با قدرت کمتر برای گریز از تنبیه یا کسب منفعت به دروغ روی بیاورد. مثل رابطه والد-فرزند، معلم-شاگرد و ...
پیامد دروغ در سطح فردی و اجتماعی
این دکترای جامعهشناس در پاسخ به پیامدهای دروغ در سطح فردی و اجتماعی عنوان کرد: پیامد دروغگویی در سطح فردی، به اجتماعی که فرد به آن تعلق دارد بستگی دارد؛ اینکه این اجتماع تا چه حد به دروغ حساسیت داشته باشد. وقتی در جامعهای دروغ عادی شده باشد، آشکار شدن دروغگویی ممکن است برای فرد مشکل چندانی ایجاد نکند و او به رفتار خود ادامه دهد
کاظمی افزود: اگر جامعه به دروغ حساسیت داشته باشد و آن را تحمل نکند، آشکار شدن دروغ منجر به بیاعتمادی به فرد دروغگو میشود، شخص به عنوان دروغگو برچسب می خورد و ممکن است اعتبارش را از دست بدهد و به روابط بین فردی او آسیب بزند.
وی باتاکید بر اینکه «در سطح اجتماعی وقتی دروغگویی در جامعه زیاد باشد، افراد به هم اعتماد ندارند»، گفت: بیاعتمادی به محدودیتها و سختگیریهایی منجر میشود. در چنین جامعهای تشخیص صالح از ناصالح دشوار میشود و دروغگویی منجر به تبعیض و تباه شدن حقوق بخشی از جامعه میشود که کمتر قادر یا مایل به دروغ هستند.
دروغگویی و تهدید مشروعیت نظامهای سیاسی
این جامعهشناس با اشاره به تبعات به شدت منفی دروغ در سطح کلان و به ویژه برای نظامهای سیاسی تصریح کرد: فروریختن اعتماد عمومی به آسانی قابل بازسازی نخواهد بود. دروغگویی مشروعیت نظامهای سیاسی را تهدید و پایههای آنها را سست میکند و گاهی ممکن است یک دروغ که مصلحت شمرده میشود به بحرانهای سیاسی و اجتماعی بینجامد که قابل جبران نباشد.
ضرورت اصلاح زمینههای دروغگویی
کاظمی راهکار مقابله با این مساله را اصلاح زمینههای دروغگویی دانست و گفت: در خانواده والدین اگر نمی خواهند فرزندشان دروغگو بار بیاید، خودشان باید سرمشقی از صداقت باشند. اجبارها و محدودیتهای غیرضروری در مدرسهها برداشته شود تا کودکان مجبور نشوند به حرفها، کارها و فعالیتهایی روی بیاورند که به آن باور ندارند.
وی در خصوص راهکار مقابله با دروغگویی در سطح اجتماع افزود: در جامعه نیز تقسیم امتیازات و منابع باید به طور عادلانه و براساس زحمت افراد باشد و سیستم ارزیابی و نظارت به گونهای باشد که کسی برای تامین منافع خود مجبور به دروغگویی نشود و همچنین آزادی رسانهها و فضای نقد باز شود تا افشای دروغ بدون ترس از مجازات ممکن شود.
این دکترای جامعه شناسی عنوان کرد: در سطح کلان، نظامهای سیاسی و سیاستمداران اگر طالب آن هستند که مورد اعتماد جامعه قرار گیرند، لازم است شفافیت و ابزار تحقق آن را داشته باشند وگرنه تداوم دروغ و پنهان کاری مهمترین تهدید برای بقای آنها خواهد بود.
نقش ساختار خانواده و جامعه در تولد و پرورش «فرد دروغگو»
https://b2n.ir/z88355
منفعت فردی خاستگاه دروغگویی است
https://b2n.ir/j38245
دروغگویی و پیشبینیناپذیری روابط بینفردی
https://b2n.ir/h65615
نظر شما