این تعریف رایج در جهت برجسته سازی حرفه «خبرنگاری» است. قطعا این قشر باید مهمترین نقش را در انعکاس مشکلات و دغدغههای مردم داشته باشند اما لازمه جامعه عملپوشاندن به این وظیفه خطیر به موازات تخصص حرفهای، برخورداری از امنیت شغلی و حاشیه امن درآمدی است. تنها در این صورت خبرنگار میتواند رسالت حرفهای خود در شفافسازی بدون خط و جانبداری به درستی به پیش ببرد.
به مدد فعالیت خبری چندین ساله در حوزه مسایل و آسیبهای اجتماعی برونگرایی در شخصیتم نهادینه شده و همین مساله به من یاری رسانده که حس کنجکاوی، توانایی تحقیق و پرسشگری خود را در مراحل انجام وظایف تقویت کنم. خوشبختانه در برقراری ارتباط با جامعه با چالش چندانی مواجه نشدهام اما متاسفانه خلاف میل و خواسته قلبی خود در بازنمایی و انعکاس واقعی دغدغهها و مشکلات پیشروی جامعه آن چنانکه باید موفق نبودهام. نه اینکه تلاشی نکرده باشم بلکه حس میکنم میان آن همه تعاریف از باید و نبایدهای خبرنگاری و روزنامهنگاری در کتابها و منابع دانشگاهی با دنیای واقعی فرسنگها فاصله است.
همواره در متون آموزشی دانشگاهی به ما تاکید شد یک خبرنگار باید مهارتهای پایه مانند تکنیکهای تهیه خبر، گزارشنویسی و توانایی برقراری ارتباط و گفت وگو با افراد مختلف را داشته باشد. به تکرار سرکلاس اساتید برجسته روزنامهنگاری آموختیم یک خبرنگار حرفهای باید هر روز در جریان اخبار روز باشد و با رصد دقیق، در سریعترین زمان ممکن آنها را منعکس کند. به ما تلقینکردند که خبرنگار مطالبهگر خواستهها و نیازهای جامعه و حلقه واسط میان ملت و دولت و عکس آن به شمار میآید و بدون حضور رسانهها و خبرنگاران، هیچ کدام از اقشار جامعه نمیتوانند آن چنان که باید صدای خود را به گوش مسئولان برسانند و مسئولان نیز در رساندن اخبار خود به مردم بازمیمانند.
امروز خبرنگاران درسآموخته دانشگاهی فارغ از درد و تالم خود، میخواهند پا به میدان خبر بگذارند که تریبون مصایب و سختیهای آحاد مردم باشند اما بعضا فشار مصلحتاندیشیها و خط قرمزها آنها را سرخورده و ناامید میسازد. بعضا گزارشنویسهایی وجود دارند که اگرچه هنوز امواج مهیب سانچی و آوار سوزان پلاسکو در آنها جوشان و شعلهور است و میل درونی متعهدانه آنها را به واکاوی محققانه وادار میکند اما ممکن است در همان آغاز تحقیقات اولیه به عقبنشینی از پیگیری سوژه اجبار شوند.
واقعیت تلخ این است که بعضا صاحبان رسانه به علت ترس و مصلحتاندیشی و یا ناکارآمدی قوانین و مقررات رسانهای در پشتیبانی از خبرنگاران و اصحاب رسانه حمایتی از نیروی کار خود انجام نمیدهند که این امر موجب میشود تا همواره با فشار از سوی مسئولان، نقش رسانهها در جامعه تحتالشعاع قرار گیرد.
در چنین فضایی ممکن است انتقاد فرد رسانهای از یک مسئول و یا عملکرد یک دستگاه تبعات سنگینی برای رسانه و شخص خبرنگار به همراه داشته باشد و در نهایت مزد رسانه و خبرنگار از فعالیت حرفهایاش، راهروهای های دادگاه و تعلیق و توقیف و زندان میشود.
در دنیای کنونی که به لطف اینترنت و شبکههای اجتماعی به آنی و تنها با یک کلیک اخبار موضوعات پیچیده بلاهای طبیعی، خشونت اجتماعی و رنجهای انسانی در شهر، کشور و دنیا منتشر میشود اگرچه این واقعیت از یک سو تا حدودی سندیت اخبار را با چالش جدی مواجه میسازد اما خبرنگاران را به آموختن مهارتهای نوین در روزنامهنگاری تشویق میکند و مهمتر اینکه میتواند تلنگری به دولتمردان و مسئولان باشد بپذیرند حال که هیچ اتفاق و مسالهای پنهان نمیماند بنابراین بهتر آن که با ایمانآوردن به شـأن رسانه و خبرنگار واقعی، زمینه فعالیت خبری برای حرفهایها فراخ سازند.
زمانی خبرنگار میتواند مطالبهگر خواستههای ملت و دولت باشد که به واقع در جایگاه رکن چهارم دموکراسی نشانده شود. اینکه با ایجاد تضمین شغلی و جانی، بتواند در فضایی کاملا آزاد اخبار و رویدادها را رصد و بدون جانبداری خاص شفاف و بیپرده گزارش کند در غیر این صورت کارکرد او در حد یک نیروی فعال در حوزه روابط عمومی و یا بعضا ویزیتوری خبر باقی میماند.
متاسفانه در شرایط کنونی جامعه کمرنگی عزم مطالبهگری در میان اهالی رسانه در سایه فشار محدودیتها، به بروز و تشدید ناامیدی خبرنگاران در مسیر رسیدن به اهداف اطلاعرسانی صریح و سریع منجر شده و در صورت تداوم بیحمایتیها، اطلاع رسانی صریح و شفاف، اقناع و جلب اعتماد عمومی به زوال پیش خواهد رفت.
نظر شما