این رخداد از مناظر گوناگونی قابل تأمل است؛ اینکه منابع اجرای این قانون چگونه تأمین میشود و آیا در محاسبات اکچوئری تأمیناجتماعی لحاظ شده و چه ریسکهایی را دربرمیگیرد، یکی از بحثهای مهم این رخداد را تشکیل میدهد.
اما یکی از مباحث مهم طلاقهای صوری به مسأله رفاه و تأمیناجتماعی بازمیگردد. در بحث طلاقهای صوری اگر به جایگاه قانونی آن توجه کنیم، این قانون در راستای پشتیبانی از افراد جامعه بهویژه آن دسته از خانمهایی که در اثر طلاق با چالشهای اقتصادی و اجتماعی مواجه شدهاند، وضع شده است. حال باید دید اگر چنین امنیت اقتصادی و اجتماعی در جامعه از پیش وجود داشت، آیا طلاقهای صوری رخ میداد یا خیر؟
برای بررسی بیشتر لازم است موضوع طلاق در بستر وسیع تر و کلانتری نگریسته شود. در جامعه طلاقهای واقعی گسترده رخ میدهد که بسیاری از آن ناشی از علل اقتصادی است و میتوان گفت فشارهای اقتصادی در جامعه، تا جایی پیش رفته که منجر به فروپاشی ارزشها شده است؛ از این رو پیدایش پدیدههایی مانند ازدواجها و طلاقهای صوری زاییده چنین روندی است.
باید نگاه کلانتری به سیستم رفاه و تأمیناجتماعی داشت تا دریافت که چگونه برخی مسائل باعث معضل سقوط ارزشها شده است. باید دید معنا و ارزشهای حاکم بر خانواده و زندگی مشترک چگونه تغییر یافته است.
متأسفانه در حال حاضر در پارهای از موارد پارادایم لازم برای هماهنگی رفع معضلات جامعه وجود ندارد و وقتی اینگونه باشد، بحث توسعه فقر میتواند به ازدواجهای صوری یا طلاقهای صوری بینجامد. باید دید این رخدادها ناشی از ضعف ارزشها یا قوت فقر است که لازم است این مسائل از زوایای گوناگون واشکافی شود.
در این زمینه، طنز تلخی نیز وجود دارد. در کشورهایی که بحث دولتهای رفاه، مراحل پیشرفت خود را طی کرده این رفاه بیش از حد علیه رفاه وارد عمل شده و حساسیت سیاستهای رفاهی نیز کاهش یافته است. به این ترتیب، نظریات مخالف تأمیناجتماعی شکل گرفته که این نظریات یا نئولیبرالی یا محافظهکاری است.
به نظر میرسد برای بررسی بیشتر، ابتدا لازم است نگاهی کلانتر به مسأله طلاق به عنوان یک معضل اجتماعی داشت و تأثیر طلاقهای واقعی بر نظام خانواده و جامعه از ابعاد گوناگون را بررسی کرد؛ حال اینکه طلاقهای صوری در جای خود رخدادی فاجعهبار به شمار میرود؛ زیرا افراد وادار به انعقاد قراردادهایی میشوند که تکاندهنده است.
نظر شما