به گزارش آتیهانلاین به نقل از خبرگزاری ایسنا، شاهرخ مسکوب که به قول داریوش شایگان «شبیه روشنفکران دیگر نبود»، نویسنده، شاهنامهپژوه، مترجم و پژوهشگر ۲۰ دیماه ۱۳۰۲ در بابل متولد شد. از آثار او میتوان به «مقدمهای بر رستم و اسفندیار»، «سوگ سیاوش: در مرگ و رستاخیز»، «در کوی دوست»، «گفتوگو در باغ»، «چند گفتار در فرهنگ ایران»، «تن پهلوان و روان خردمند»، «سفر در خواب» و ... اشاره کرد.
آنچه در ادامه میخوانیم، روایتی است از ادمین صفحه محمدرضا شفیعی کدکنی که به تازگی با یادی از شاهرخ مسکوب و با عنوان «ارتباط شاهرخ مسکوب و شفیعی کدکنی» منتشر شده است: «در جلسهای درباره شاهنامهشناس ارجمند، استاد شاهرخ مسکوب، آثار و زندگی او از دکتر شفیعی کدکنی سؤالهایی پرسیدم. صحبتهایی فرمودند. یادی تازه شد. در بخشی، به ارتباط خود با استاد شاهرخ مسکوب پرداختند:
شفیعی کدکنی: کل دیدارهای من با مسکوب در تهران بوده است و در جلساتی که پیش از انقلاب داشتیم. هرچه که دیدار با مسکوب داشتم در همین محافل مثل منزل دریابندری بود و اینجور جاها.
بعد از انقلاب، مسکوب البته مقیم پاریس بود، ولی میآمد تهران.
ما یک دوست مشترکی داشتیم [فکر میکنند] به اسم [مکث میکنند] آقافخرِ میررَمَضانی. این فخرالدّین هم از بچههای حزب توده بود ولی برگشته بود؛ نه اینکه فحاشی کند به حزب توده. از مدیریت حزب توده راضی نبود. آمده بود در کار تجارت و بیزینس. زندگی مرفه و خوبی داشت. زن فرانسوی داشت. در خانه آقافخرِ میررَمَضانی، من آقای مسکوب را میدیدم گاهی که مهمانی بود. من و سایه میرفتیم. آقافخر، مسکوب را هم اگر در ایران بود دعوت میکرد.
من مسکوب را خیلی کم دیدم، عملاً بیشتر در همین جاهایی که گفتم.
بارِ اولِ اول هم مسکوب در سال چهلوهشت آمد به مجلس سنا و اولبار از نزدیک در کتابخانه مجلس سنا دیدم که با [مکث میکنند] مرحوم داریوش شایگان به نظرم، آمدند به کتابخانه مجلس سنا. من آنوقت هنوز در کتابخانه بودم و به دانشگاه منتقل نشده بودم.
این اتفاق باید قبل از شهریور ۱۳۴۸ باشد.
یادم هست آمدند. مسکوب بود و شایگان و شاید پاکدامن. آمدند پیش من و صحبت کردیم و آن جلسهای که با مسکوب در «کتاب امروز» صحبت کردیم هم قبل از پاییز ۱۳۵۱ بوده است. بله، شاید در پاییز ۱۳۵۱ چاپ شده باشد. با اصرار، من را هم کشاندند و جلسه خیلی خیلی خوبی بود. یادم نیست من از مرحوم مسکوب چه پرسیدم که سالها بعد هر وقت من را میدید میگفت شفیعی آن سؤال تو هنوز در ذهنِ من هست و نتوانستم جوابش را پیدا کنم. الان واقعاً یادم نیست چه پرسیدم. در خانه نجف [نجف دریابندری] بود. کریم امامی هم خدا بیامرزدش؛ عکس میگرفت. خیلی مجله آبرومندی بود. بچههای فرانکلین درمیآوردند.
من از خانوادهاش هیچ اطلاعی ندارم.»
مسکوب در ۲۳ فروردینماه ۱۳۸۴ در سن ۸۲سالگی در پاریس درگذشت.
نظر شما