به گزارش آتیه آنلاین، چند سال پیش که عنوان «معاونت فنی و درآمد سازمان تأمیناجتماعی» به «معاونت بیمهای» و عنوان «ادارهکل درآمد حق بیمه» به «ادارهکل وصول حق بیمه» تغییر یافت، این استدلال مطرح شد که «کسب درآمد» اصطلاحی مختص نهادهای مرتبط با کسبوکار و بازار است. در حالی که سازمان تأمیناجتماعی بر اساس قانون، حق بیمه را «وصول» میکند و از این رو به کار بردن واژه «درآمد» در بخش بیمهای تأمیناجتماعی عنوان درستی نیست. این استدلال البته پشتیبانی قانون تأمیناجتماعی را نیز به همراه دارد که در آن از وصول حق بیمه سخن گفته شده است. با این حال، سازمان تأمیناجتماعی طی یک دهه گذشته به منظور مدیریت بهتر به سمت استفاده از اصول «علم مدیریت کسبوکارها» و به تبع آن به کارگیری داشبوردهای مدیریتی، انباره دادهها و سایر ابزارهای هوش تجاری رفته که عموماً در فعالیتهای تجاری و کسبوکارها استفاده میشوند. بدیهی است مجموعه اقدامات انجام شده و در دست انجام در حوزههای فناوری اطلاعات و هوشمند کردن مدیریت مجموعه، زمینههای تحقق بیش از پیش اهداف سازمان در ایجاد رضایتمندی و خشنودی شرکای اجتماعی؛ اعم از بیمهشدگان، مستمریبگیران و کارفرمایان و نیز اصول و سیاستهای نظام جامع تأمیناجتماعی را فراهم خواهد کرد. به عنوان نمونه، یکی از ابزارهای بسیار مهم در مدیریت کسبوکار، سیستم (Bi) است که در سازمان تأمیناجتماعی نیز به کار گرفته شده است.
ارتقاء نظام تصمیمگیری با هوش تجاری
بر اساس تعاریف ارائه شده، هوشمندی کسبوکار یا هوش تجاری (Business Intelligence)، مجموعهای از روشها، فرایندها، ساختارها و فناوریهایی است که دادههای خام را به اطلاعات معنادار و مفید تبدیل کرده و امکان دستیابی به بینشی وسیع و تصمیمگیری کاراتر را در حوزههای مختلف استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی در اختیار مدیران کسبوکار قرار میدهد. داشبوردهای مدیریتی به عنوان اجزای اصلی تشکیلدهنده ابزار هوش تجاری سازمان، امکان تفسیر حجم بالایی از دادهها را با هدف تشخیص، بهبود یا ایجاد فرصتهای جدید در اختیار مدیران ارشد سازمانها قرار میدهند. داشبوردهایی که از تلفیق دادههای داخلی سازمان (دادههای مالی و عملیاتی) با دادههای خارجی (دادههای بازار) به دست میآیند، تصویر کاملتری از سازمان ارائه میکنند که امکان دستیابی به آن با استفاده از یک مجموعه مستقل داده وجود ندارد.
بازاریابی برای جذب بیمهشدگان و افزایش وصولیها
موضوع قابل تأمل اینکه وقتی استفاده از هوش تجاری و داشبوردهای مدیریتی، فرایندی مثبت، رو به رشد و نشاندهنده بلوغ در مدیریت یک سازمان است، چرا آن سازمان به بازاریابی به عنوان یکی دیگر از راههای توسعه و پیشرفت سازمان نگاه نکند؟ وقتی سازمان تأمیناجتماعی از همه ابزارهای علمی مدیریت کسبوکار برای توسعه فعالیتهای خود استفاده میکند و با استفاده از دانش روز، به دنبال هوشمندسازی تمامی فرایندهای اداری و کاری است، چرا باید از «بازاریابی» به عنوان یکی از مهمترین پایههای توسعه کسبوکار غافل باشد؟
اگر سازمان تأمیناجتماعی زمانی منتظر مینشست تا کارگر و کارفرما، به شکل حضوری و یا غیرحضوری به این سازمان مراجعه کنند، فرم پر کنند و اسناد و مدارک لازم را تحویل دهند یا در سامانه خدمات غیرحضوری بارگذاری کنند تا در نظام تأمیناجتماعی کشور به عنوان بیمه شده لحاظ شوند، اکنون لازم است با تغییر سیاستها، سازمان تأمیناجتماعی نهتنها به استقبال متقاضیان برود بلکه با تشکیل کمیتههایی در پی بازاریابی برای جذب بیمهشدههای جدید باشد. به گفته کارشناسان، بخشی از کسری منابع سازمان را میتوان در راستای افزایش تعداد بیمهشدگان و رشد وصولی بحق سازمانی، با بازبینی در کمیتههای وصول، افزایش بازاریابی و بیان محسنات بیمه و آیندهنگری برای جامعه مخاطبان، جبران کرد. در این مسیر تشکیل تیم بازاریابی، افزایش فعالیتهای تبلیغی در فضای مجازی، مذاکره با نهادهای مختلف و حضور پررنگ در جلسات با مجامع برونسازمانی و مقامات محلی و نشستهای تبیینی و توجیهی و... ضرورت دارد.
«بازاریابی» بار منفی ندارد
بازاریابی یکی از مهمترین کارهایی است که یک کسبوکار میتواند برای موفقیت خود انجام دهد. بازاریابی نهفقط موجب ایجاد آگاهی از برند میشود بلکه موجب افزایش فروش، رشد کسبوکار و نزدیکی مشتریان سازمان خواهد شد. بازاریابی به طور خلاصه یعنی شناخت نیاز مشتری و جلب رضایت او از طریق برطرف کردن آن نیاز.
در علم بازاریابی مدرن گفته میشود اگر بازاریاب بتواند نیازهای مشتری را درک کند، خدمات و محصولاتی را تولید و به بازار مصرف ارائه کند که از بالاترین ارزش برخوردار باشند و قیمتگذاری، توزیع، ترویج و تبلیغ را به روشی کارساز انجام دهد، به طور حتم خدمات و محصولات به راحتی فروش خواهد رفت. چنین فرایندی موجب پیشرفت و توسعه سازمان خواهد شد.
بدیهی است پیشنهاد به کارگیری گسترده بازاریابی در سازمان تأمیناجتماعی به این معنا نیست که این سازمان تغییر ماهیت داده و به بنگاهی برای کسب منفعت و سود، به مفهوم بازاری و تجاری آن تبدیل شود بلکه هدف نهایی به کارگیری شیوهها و اصول مدیریت علمی کسبوکار، توسعه سازمان، انجام وظایف و مأموریتهای قانونی و نهایتاً تحقق رضایتمندی و خشنودی شرکای اجتماعی است.
به عنوان نکته آخر؛ مؤسسه عالی پژوهش تأمیناجتماعی این روزها در حال جمعآوری نیازهای پژوهشی در بخشهای مختلف سازمان است. خوب است در میانه این پژوهشهای مفید و ارزنده، به موضوعاتی چون ضرورت توسعه فعالیت در حوزه بازاریابی بیمهای، ایجاد یا توسعه واحد بازاریابی در ادارات کل و شعب، چالشهای بازاریابی بیمهای برای سازمان تأمیناجتماعی و رابطه توسعه بازاریابی با رشد وصولیهای سازمان نیز پرداخته شود.
نظر شما