مشاوره به خلق «مثلث عشق» کمک می‌کند

مشاوره پیش از ازدواج به جوانان این امکان را می‌دهد تا متوجه میزان اختلافات خود شوند و بدانند ازدواج آنها در چه حد پرخطر، باخطر متوسط و یا کم‌خطر خواهد بود. با این حال باید در نظر داشت که اصولا «ازدواج بی‌خطر» وجود ندارد و مشاوره پیش از ازدواج، تنها به ما «کمک» می‌کند تا «متوجه» شویم انتخاب ما تا چه اندازه تحت تأثیر هیجانات بوده است.

به گزارش آتیه آنلاین، «اصلاً به مشاوره اعتقادی ندارم، چون فکر می‌کنم اگر پسران یا دختران با فکر و تحقیق به انتخاب هم دست پیدا کند دیگر نیازی نیست تا به مشاور مراجعه کنند. آنان می‌توانند با هم کیفیت ارتباط‌شان را ارتقاء‌ دهند.»اینها صحبت‌های علی مولایی دانشجوی ۲۹ ساله است. او در ادامه در پاسخ به یک مشاور چه کمک‌هایی می‌تواند به دختران و پسران در انتخاب فرد زندگی‌شان ارائه دهند به آتیه‌نو گفت: «یک مشاور کار خاصی انجام نمی‌دهد! در جلسات مشاور پس از شنیدن صحبت‌های طرفین به آنها توصیه می‌کند که چه رفتاری با هم داشته باشند که زندگی بهتری در کنار هم تجربه کنند و غیر این گپ‌وگفت ساده، در جلسات مشاوره اتفاق خاص دیگری نمی‌افتد و به نظرم مفید نیستند.»

نیاز جوانان به مشاور متخصص
اخیراً بازرس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در گفت‌وگو با یکی از خبرگزاری‌هایی رسمی کشور درباره اهمیت مشاوره پیش از ازدواج گفته بود اگرچه جوانان به کمک و راهنمایی یک مشاور متخصص در حوزه ازدواج نیاز دارند تا مطمئن شوند تصمیمی که برای ازدواج می‌گیرند برآمده از هیجانات آنها نیست، اما با این حال هیچ مشاوری تحت هیچ شرایطی حق ندارد به مراجع خود بگوید با چه فردی ازدواج کند یا ازدواج نکند.
این روانشناس با بیان اینکه ازدواج بدون خطر وجود ندارد، ادامه داد: «ازدواج پرخطر به این معنا است که این ازدواج به احتمال زیاد تا پنج یا شش سال اول زندگی به طلاق ختم می‌شود. حدود ۵۰ درصد طلاق‌های ما در پنج سال اول زندگی مشترک رخ می‌دهند و این ازدواج‌ها همان ازدواج‌های پرخطر محسوب می‌شوند.»
به گفته این روانشناس، ازدواج با خطر متوسط به این معنا است که اختلافات دو طرف در طول زندگی مشترک زیاد خواهد بود و به احتمال زیاد این ازدواج در طول ۱۰ الی ۲۰ سال پس از آغاز زندگی مشترک به طلاق ختم می‌شود. همچنین ازدواج کم‌خطر به ازدواج‌هایی معطوف می‌شود که اگرچه دو طرف اختلافاتی با هم دارند، اما در مجموع از زندگی خود راضی هستند و می‌توانند این اختلافات را حل کنند.
وی همچنین تأکید کرد اگرچه مشاوره پیش از ازدواج به جوانان کمک می‌کند هیجانات خود را کنترل کرده و تصمیم منطقی‌تری برای ازدواج بگیرند، اما اجباری کردن این مشاوره نمی‌تواند مؤثر واقع شود.

«انگیزه» مراجعه به مراکز مشاوره 
میترا کلانتری، دکترای روانشناسی و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با آتیه‌نو در پاسخ به میزان اثربخش بودن مشاوره‌های پیش از ازدواج گفت: «این مسأله به نیت و انگیزه جوانان در مراجعه به مراکز مشاوره و مشاوران خانواده بستگی کامل دارد. بعضی از جوانان واقعاً برای گرفتن مشاوره مراجعه می‌کنند به نوعی یا اوایل رابطه بین آنها است و یا به تازگی به هم معرفی شده‌اند و علاقه آنها نسبت به هم زیاد نشده است. به عبارتی مراجعه کرده‌اند که نسبت به هم شناخت بیشتری به دست آورند که بر اساس آن تصمیم بگیرند. در این صورت مشاوره قطعاً بسیار کمک‌کننده است.»
وی افزود: «ممکن است دو طرف رابطه پیش از مراجعه نتوانند پرسش‌ها و مسائل ریز را از هم جویا شوند و در عین حال بسیاری از جوانان آگاهی چندانی در اینکه چه بپرسند و نسبت به چه مسائلی حساس باشند ندارند و از آن غافل می‌مانند. به همین جهت مشاور از این جنبه می‌تواند به آنها کمک کند تا در چه زمینه‌هایی با هم صحبت کنند و به چه شیوه‌ای شناخت‌شان نسبت به هم را افزایش دهند و از چه مسیری تحقیق کنند که موفق به مدیریت درست ارتباط‌ شوند.»

کاربردی بودن تست‌های پیش از ازدواج 
این استاد دانشگاه افزود: «مشاوره می‌تواند ابزاری باشد تا افراد پیش از شناخت کامل وارد احساسات نشوند و حق انتخاب را از خودشان سلب نکنند؛ مشاور با گرفتن تست‌های پیش از ازدواج (نئو وکتل) با رسم نمودار پروفایل ویژگی‌های شخصیتی دو طرف می‌تواند به آنها کمک کند تا بتوانند به جنبه‌های متفاوت و هماهنگ ویژگی‌های شخصیتی‌شان آگاه شوند. از طرفی مواردی که به بروز مشکلات شدید، خفیف و یا معمولی ممکن است منجر شود را به آنها گوشزد کند.»
کلانتری افزود: «مشاور می‌تواند با تشخیص برخی از مشکلات موجود در یک رابطه، زوجین را با راهنمایی و مشاوره‌های دقیق به شرکت در دوره‌ها و کارگاه‌های آموزشی متناسب که به افزایش مهارت ارتباطی و یادگیری اصول آیین زندگی کمک کند هدایت کند.»
وی «پرسشنامه نیازهای اساسی گلاسر» را یکی از تست‌های مهم مشاوره پیش از ازدواج عنوان و بیان کرد: «این تست کمک می‌کند تا زوج‌ها از تفاوت و شدت نیازهای هم آگاه شوند و ببینند آیا می‌توانند با نیازهای طرف مقابل خودشان را وفق دهند یا خیر. مثلاً یک نفر ممکن است نیاز شدید به عشق و محبت داشته باشد و دیگری کمتر به این مسأله اهمیت دهد. این تست معلوم می‌کند که آیا فرد می‌تواند ظرف بزرگتر نیاز عشقی همسر خود را پر کند یا خیر.»
این دکترای روانشناسی تست «تعیین نوع دلبستگی» را یکی از دیگر تست‌های مهم پیش از ازدواج عنوان کرد و گفت: «در این تست اگر مشخص شود که دوطرف دلبسته ایمن باشند مشکلی نیست، اما در صورتی که دلبسته ناایمن و از صنف متفاوت اجتنابی و اضطرابی باشند در این صورت ازدواج آنها اصلاً مصلحت نیست؛ مگر اینکه روان درمانی بر روی آنها صورت گیرد که دلبستگی ناایمن آنها اصلاح شود.»
کلانتری گفت: «مهم است که زوج‌ها پیش از ازدواج نسبت به این موارد آگاه باشند و اگر نیاز به درمان، آموزش، یادگیری و یا کسب مهارت است انجام دهند و اگر مسائلی وجود دارد که با این ابزارها حل نمی‌شوند بدانند که ازدواج آنها به صلاح نیست.»
وی گفت: «مشاور می‌تواند در شناخت تفاوت‌های فرهنگی به زوجین کمک کند؛ خصوصاً در کشور ما جایگاه خانواده و اعتقادات مذهبی اگرچه در نظر جوانان ممکن است از حساسیت کمتری برخوردار باشد اما پس از ازدواج این مسائل بعضاً مسأله‌آفرین می‌شوند و رابطه را دچار تشتت و سستی می‌کنند.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: ‌ «بعضاً زوج‌هایی به مراکز مشاوره مراجعه می‌کنند که تصمیم‌شان را از قبل گرفته‌اند و صرف اینکه به هم علاقه دارند و یا عاشق هم هستند و تنها جهت گرفتن تأییدیه و دلخوشی خود و یا خانواده‌های‌شان به مشاوران مراجعه می‌کنند و بیشتر اوقات خودشان می‌دانند چه مشکلاتی ممکن است با هم داشته باشند، اما هیجانات و علایق باعث می‌شود تا نتوانند تصمیم منطقی و عاقلانه بگیرند و با هیجان که وارد رابطه و زندگی می‌شوند. بعد از اینکه این هیجانات پس از مدتی فروکش می‌کند شناخت‌شان از یکدیگر افزایش می‌یابد و به مرور با بروز مشکلات، رابطه آنها نیز پرتنش می‌شود.»
کلانتری یادآور شد: «بعضی یکدیگر را نمی‌خواهند اما به زور و اجبار خانواده‌ها که می‌خواهند آنها را به ازدواج هم درآورند در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. این افراد به مشاوران مراجعه می‌کنند که مشاور به آنها بگوید به درد هم نمی‌خورید. البته به نوعی با مراجعه به مشاوره می‌خواهند هم خانواده‌ها را متقاعد و هم اینکه خود را تسلیم رابطه اجباری نکنند.»

نظریه مثلثی عشق 
این «زوج درمانگر» در پاسخ به ویژگی‌های‌ عشقی که بتواند زندگی‌های زناشویی را پایدار، با معنا و زیبا کند، عنوان کرد: «طبق نظریه مثلثی عشق استرنبرگ» عشق سه جزء دارد و اگر سه جزء آن در یک رابطه زوجی باشد، یک زندگی زیبا و با عشقی پایدار و پر از مهر شکل می‌گیرد، اما اگر تنها یک یا دو جزء آن وجود داشته باشد طبیعتاً پس از مدتی آن عشق تک‌جزیی رو به افول می‌رود.»
وی شور و هیجان، صمیمیت و تعهد را اجزاء سه‌گانه عشق خواند و افزود: «آن چیزی که دختر و پسر را در ابتدای رابطه به هم علاقه‌مند و یا مجذوب هم می‌کند همان جزء شور و هیجان (شهوت) است و اگر در ادامه رابطه از دو جزء دیگر عشق غفلت کنند، تحقیقات نشان می‌دهد که پس از مدتی جزء اول نیز دیگر خاصیتی ندارد و رابطه آنها سرد و بی‌احساس می‌شود، کمااینکه تحقیقات نیز نشان می‌دهد که شور و شهوت می‌تواند پیش‌بینی کند که زوج‌ها به هم می‌رسند اما اینکه ازدواجی پایدار داشته باشند را نمی‌توان از روی این جزء پیش‌بینی کرد.»

این دکترای روانشناسی «تعهد» را جزء شناختی عشق خواند و تأکید کرد: «اگر هر یک از زوجین پس از مدتی از نظر منطقی، عقلی و شناختی به این نتیجه برسند که طرف مقابل ارزش این را دارد تا زندگی، جوانی، انرژی و عمرش را وقف او و به عبارتی تمام وجود و عمرش را صرف او کند در این صورت تعهد شکل گرفته و این مسأله به پایداری، ثبات و معنابخشی به زندگی کمک می‌کند.»
کلانتری گفت: «صمیمیت، یگانگی و همراهی در بین زوجین، در به وجود آمدن حس تعهد تأثیر فراوان دارند و هر یک از زوجین باید تلاش کنند با بهره‌گیری از «صمیمیت‌ «که جزء سوم عشق است، حس تعهدمندی را به طرف مقابل خود منتقل کنند.»

این استاد دانشگاه در پاسخ به لوازم دستیابی به ارتباط عاشقانه گفت: «زوجین برای رسیدن به یک ارتباط خوب عاشقانه باید عوامل و ابزارهایی که صمیمت را افزایش می‌دهد، بشناسند، بیاموزند و مهارت‌های ارتباطی‌شان را افزایش دهند. مهمتر اینکه بخواهند که این موضوعات را مورد توجه قرار دهند و به کار گیرند.»

گزارش از: مهین داوری
کد خبر: 39904

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 5 + 6 =