میترا کلانتری در گفتوگو با آتیهآنلاین در پاسخ به مشخصات ازدواجهای پرخطر عنوان کرد: زمانی که زوجین از برخی جهت تفاوتهای بسیاری با هم داشتهباشند ازدواج آنها میتواند بسیار پرخطر باشد، هیچ دو فردی عینا و 100 درصد شبیه هم نیستند و زمانی بخواهند زوجین در کنار هم زیر یک سقف زندگی کنند این تفاوتها طبیعتا ممکن است باعث بروز یک سلسله مشکلات شود اما زمانی که این تفاوتها به تناقض نزدیکتر است؛ به عبارت زوجین در ویژگیهای مهمی با هم تفاوت داشته باشند نمیتوانند زندگی آرام و بانشاطی را تجربه کنند.
وی در بیان توصیه زوجدرمانگران به زوجهای در معرض انتخابهای پرخطر گفت: زوجها باید تلاششان بر این باشد که شبیه به خودشان را انتخاب کنند، بعضا جوانان امروز ممکن است تمایل شان بر این باشد که فرد متفاوت با خودشان را انتخاب کنند که مثلا همدیگر را تکمیل کنند در صورتی که متاسفانه این تلقی موجب خوشبختی یا ثبات در ازدواج آنها نمی شود.
کلانتری تاکید کرد: شباهت بین زوجین در پایداری و دوام ازدواج تاثیر بسیاری دارد در عین حال ممکن است متفاوت بودن در ابتدای راه جذاب باشد اما در درازمدت غیرقابلتحمل میشود؛ مثلا زمانی که فردی برونگرا و شلوغ در کنار فردی درونگرا قرار میگیرد ممکن است این برونگرایی ابتدای راه جذابیت داشته باشد اما به مرور آن فردی که اهل هیجان است از آرامش و سکوت فرد مقابلش رضایتی ندارد و در نهایت کارشان به جدل و تنش کشیده میشود و عکس این هم خالی از اشکال نیست.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: اگر میخواهیم رابطه خوب و با کیفیتتری شکل گیرد زوجین باید به هم شبیه باشند چرا که در صورت وجود تفاوت های خیلی اساسی ازدواج پرخطر می شود؛ به ویژه این تفاوتها اگر در بعد اعتقادات و باورها باشد در این صورت اگر یکی از زوجین بسیار مذهبی و دیگری اعتقادات مذهبی کمرنگی داشته باشد اوایل ممکن است طرفین به سبب علاقه ای به هم دارند این مساله برای آنها مهم و حساسیت برانگیز نباشد اما به مرور زمان که هیجانات فروکش میکند دیگر نمیتوانند مثلا با نوع عقاید، تفکر و حتی نوع پوشش همسرشان کنار بیایند و مرتب به هم متذکر میشوند که در صورت متفاوت بودن خانواده ها از این منظر مشکلات دوچندان میشود.
این دکترای روانشناسی تفاوت در نوع دلبستگی را یکی دیگر از تفاوتهای اثرگذار در شکلگیری ازدواج های پرخطر خواند و افزود: اگر یکی از زوجین دلبستگی ناایمن اضطرابی و دیگری دلبسته ناایمن اضطرابی باشداین ازدواج قطعا بسیار متشنج و مساله دار خواهد بود چرا که فردی که دلبسته ناایمن اضطرابی است همیشه نگران از دستدادن همسر و رهاشدنش است و این مساله باعث می شود که مدام به همسرش نزدیک و نزدیکتر شود واو را لحظهای کنترل کند و از سمت دیگر فرد دلبسته ناایمن اجتنابی از اینکه همسرش بخواهد خیلی به او وابسته و نزدیک شود میترسد و دچار اضطراب می شود و به همین جهت از همسرش دوری می کند بنابراین این دو نوع دلبستگی متفاوت می توانند زمینه بروز دایمی مشکلات و تنش های بین زوجین را بیشتر کند.
کلانتری بیان کرد: اگر یکی از زوجین بسیار برونگرا و دیگری درونگرای شدید باشد باز مسالهآفرین میشود؛ برونگرایی و درونگرایی یک طیف است اگر تفاوتها خیلی شدید نباشد مشکلی ایجاد نمیشود اما در صورت شدت بالای این طیفها زوجین باهم به مشکل جدی برخواهند خورد.
وی تفاوت زیاد در نیازهای پنجگانه را در بروز مشکل موثر دانست و تاکیدکرد: افراد دارای پنجنیاز اصلی نیاز به بقا، ارزشمندی، تفریح، قدرت و آزادی هستند که اگر نیازهای آنها تفاوت فاحش و زیادی باهم باشد این مساله نیز روابط بین زوجین را مکدر می کند.
این دکترای روانشناسی توصیه کرد که جوانان در زمان انتخاب همسر و فرایند ازدواجشان تلاششان بر این باشد که رضایت خانوادههایشان را جلب کنند چرا که این مهم در پایداری زندگی زناشویی آنها تاثیر چشمگیری دارد.
وی خاطرنشان شد: در صورت عدم رضایت خانوادهها حتی زوجهایی که عاشقانه و بسیار رمانتیک ازدواج میکنند تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از آنها به جدایی منجر می شود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: پس از ازدواج با فروکشکردن هیجانات زوجین بروز نارضایتیهای خانوادهها با بدگوییکردن از همسر اختیارشده افزایش پیدا می کند و زوج ها که حالا خالی از هیجانات پیش از ازدواج شدهاند تحتتاثیر صحبتهای والدین خود قرار میگیرند و با بروز و شدتگرفتن مشکلات بین زوجین در نهایت بین آنها جدایی اتفاق میافتد و البته جدا هم اگر نشوند زندگی خوبی نخواهند داشت.
نظر شما