به گزارش آتیهآنلاین، پنجشنبه گذشته جهانیان شاهد اعلام خبر عادیسازی روابط اسرائیل و مراکش از سوی دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده بودند که خیلیها را متعجب کرد. تعجب از این بابت شکل گرفت که بخش عمدهای از افکار عمومی به دنبال پاسخ این سوال بودند که چرا رژیم صهیونیستی پس از عادیسازی مناسباتش با امارا، بحرین و سودان، حالا به سراغ کشوری در شمال آفریقا رفته که در نگاه اول هیچ اهمیت خاصی برای دنیا ندارد؟ پاسخ به این سوال عموماً در دادههایی است که بخشی از آن مربوط به رابطه پنهان ۵۰ تا ۶۰ ساله اسرائیل و مراکش در حوزههای امنیتی و اقتصادی است و بخشی دیگر در دل متون مربوط به مطالعات آفریقا جای گرفته است.
مراکش به دلیل آنکه به تازگی منابع نفتی و گازی زیادی را کشف کرده، کانون توجه ایالات متحده و اسرائیل قرار گرفته است. از سوی دیگر باید توجه داشته باشید که کشورهایی مانند لیبی، تونس یا الجزایر از دهههای پیش حامل تفکر و سیاستهای مبتنی بر خط مشی کمونیسم بودهاند ولی مراکش از همان ابتدای امر پیرو مکتب غرب بوده است. اگر نگاهی به جلسات و نشستهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) بیاندازیم به خوبی میفهمیم که مراکش یکی از مراکزی است که نشستهای مذکور در آن برگزار شده و همین موضوع به ما میفهماند که رباط، کانون توجه کشورهای اروپایی هم بوده است. مضاف براینکه مراکش از شمال به اسپانیا و پرتغال هم راه آبی دارد.
فارغ از اینکه روز گذشته (یکشنبه) تصاویری از دیدارهای پادشاهی پیشین مراکش با مقامات اسرائیل منتشر شد، باید به این نکته توجه کنیم که عموماً تلآویو به سراغ کشورهایی میرود که افکار عمومی (به خصوص مسلمانان) فکر میکنند که اهمیت زیادی ندارند یا میزان اهمیت آنها به کشورهایی مانند امارات یا سودان و به خصوص عمان و عربستان سعودی نمیرسد. برای تحلیل این دیدگاه باید به نکته بسیار مهمی اشاره کرد و آن، ماهیت پرونده عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی و حتی برقراری مناسبات با دولتهای غیر عربی است.
موساد، نوک پیکان عادیسازی
اصل اساسی در سناریوی عادیسازی روابط با اسرائیل این است که، پرونده مذکور به هیچ وجه سیاسی نیست. درست است که ما هر از چندگاهی چهره گابی اشکنازی، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی را مقابل دوربین رسانهها و شبکههای خبری در حال امضای یک قرارداد جدید با کشورهای عربی یا غیر عربی را میبینیم، اما واقعیت این است که هداست کننده و گرداننده اصلی پرونده عادیسازی اسرائیل، «موساد» به رهبری یوسی کوهن است؛ نه وزارت خارجه یا دفتر نخستوزیری اسرائیل.
مجموعه موساد و ماموران این سازمان اطلاعاتی که در پوشش دیپلماتهای اسرائیلی به اقصی نقاط دنیا سفر میکنند و عموماً هر دو سال یکبار حوزه ماموریتی آنها تغییر میکند، مساله عادیسازی روابط با اسرائیل را از دههها پیش در کشورهای عربی کلید زدهاند؛ اما ما اثری از آنها ندیده بودیم! عموماً این اقدامها در قالب شرکتهای تجاری د کشورهای حاشیه خلیج فارس و آفریقا شکل گرفته است که میتوان به دفتر اقتصادی و تجاری اسرائیل در دوحه (پایتخت قطر) اشاره کرد که گفته میشود از سال ۲۰۰۶ میلادی فعالیت خود را در این کشور شروع کرده بود. این دفتر به ظاهر اقدامات تجاری انجام میداده است اما در بطن این پوشش، رایزنیهای امنیتی و سیاسی با دولت قطر انجام میشده که یکی از آنها کنترل و نظارت بر منابع مالی بود که قرار بر واریز آن به حساب ساختار اداری غزه بوده است.
چرا پادشاهی بوتان؟
بر این اساس موساد را باید نوک پیکان پرونده عادیسازی روابط اسرائیل دانست اما دو روز پیش اتفاقی رخ داد که نشان میدهد اقدامات اسرائیل صرفاً به بحث عادیسازی با کشورهای عربی محدود نمیشود؛ بلکه ما حالا شاهد «برقراری رابطه علنی» از سوی تلآویو با کشورهایی هستیم که اساساً اسلامی نیستند و حتی نام آنها به ذهن بسیاری از عوام و حتی خواص هم خطور نکرده است. یکی از این کشورها «پادشاهی بوتان» است!
داستان از آنجا شروع شد که روزنامه اورشلیم پست روز شنبه با انتشار خبری کوتاه اعلا کرد که رژیم صهیونیستی با «بوتان» که اکثر ساکنان آن بودایی هستند، ارتباط دیپلماتیک برقرار کرده است. کمی بعد یعنی در ابتدای روز گذشته (یکشنبه)، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در بیانیهای که توسط دفترش منتشر شد، اعلام کرد که «من از برقراری روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و بوتان که ثمره دیگری از توافق نامههای صلح است، استقبال میکنم». همین عبرات کوتاه باعث تایید خبری شد که اورشلیم پست روز قبلش منتشر کرده بود و کمی بعد روزنامه تایمز آو اسرائیل گزارش داد که مراسم امضای توافق ایجاد روابط میان اسرائیل و پادشاهی بوتان روز شنبه، در محل اقامت رون مالکا، سفیر اسرائیل در هند با حضور وتسوپ نامگیل، سفیر بوتان در این کشور برگزار شده است.
سایر دادههای موجود نشان میدهد که مقامات وزارت خارجه اسرائیل و بوتان در جریان سال گذشته مذاکرات محرمانهای را با هدف ایجاد روابط رسمی انجام دادند که از جمله آن، سفر هیاتهای مذاکره کننده دو طرف به قدس و تیمفو (پایتخت پادشاهی بوتان) بوده است. بر اساس اسناد موجود، گلعاد کوهن، رئیس بخش آسیا – پاسیفیک وزارت خارجه اسرائیل در سال ۲۰۱۷ میلادی به عنوان یک مقام ارشد به بوتان سفر کرده و در جریان آن با نخستوزیر این کشور دیدار داشته است. همین موضوع تصدیق میکند که پیریزی این روابط حداقل سه سال به صورت مخفی به طول انجامیده و حالا تلآویو روابطش را با یک کشور «بودایی» علنی کرده است.
هند، تسهیل کننده توافق
نکته اینجاست که کشور بوتان در سال ۱۹۷۱ عضو سازمان ملل شد و در سال ۱۹۷۴ به عنوان یک کشور به رسمیت شناخته شد. این کشور عضو موسس اتحادیه SAARC(سازمان همکاری منطقهای جنوبآسیا) در سال ۱۹۸۵ بوده که همین مساله با وجود آنکه این کشور در میان کوههای هیمالیا محصور است، موجب شده تا درآمد نسبتاً خوبی از صادرات سیمان، مواد معدنی، الوار و ادویه داشته باشد. این کشور از شرق با نپال، از شمال با چین و از جنوب با بنگلادش و هند همسایه است و هیچگونه دسترسی به آبراهها ندارد اما نکته مهمتر این است که واحد پول هند (روپیه هند) در این کشور به صورت گسترده پذیرفته میشود.
همین موضوعِ بسیار کوچک به ما نشان میدهد که باید «دهلی» را تسهیل کننده اصلی برقراری روابط میان اسرائیل و بوتان بدانیم. فارغ از اینکه روپیه هند در سراسر بوتان خرج میشود و با چشمپوشی از اینکه محل امضای توافق میان دو طرف، سفارت رژیم صهیونیستی در دهلی بوده است، باید به این نکته اشاره شود که هند از سالها قبل با اسرائیل مناسبات پشتپرده داشته که طی سه سال اخیر علنی شده است. در قانون اساسی هند، این کشور به عنوان جغرافیایی معرفی شده که اساساً لائیسیته بر آن حکمفرما است و همین موضوع دست تلآویو را برای برقراری رابطه به هند باز میگذارد. این رابطه در درگیری نظامی سال گذشته هند و پاکستان بر سر کشمیر خود را نشان داد؛ چراکه تمام موشکهایی که از جنگندههای هند به اهداف پاکستانی شلیک شده بود، توسط اسرائیل طی سالهای اخیر به دهلی فروخته شده بود. از سوی دیگر هند در راهبردهای آمریکا به عنوان کشوری انتخاب شده که با تقویت آن قرار است چین از سوی واشنگتن در اقیانوس هند مورد تهدید قرار بگیرد که مانور مشترک نیروی دریایی آمریکا و استرالیا با هند که چند ماه پیش در دریای هند برگزار شده بود، گواه نفوذ آمریکا بر هند برای همکاری با آمریکا است.
آسیا، مقصد بعدی تلآویو
نکته آخر که در میان اخبار مربوط به برقراری روابط میان اسرائیل و بوتان باید مورد نظر قرار بگیرد این است به نظر میرسد تلآویو در سلسله اقدامات خود برای عادیسازی روابطش با کشورهای اسلامی، حال به سمت آسیا خیز برداشته است. در همین راستا، گابی اشکنازی، وزیر خارجه اسرائیل اعلام کرد که ایجاد روابط با پادشاهی بوتان نقطه عطفی جدید در راه تحکیم روابط بین «اسرائیل و آسیا» است. دو روز پیش (شنبه) هم در میان انبوهی از اخبار مربوط به عادیسازی روابط اسرائیل با مراکش، شبکه ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی فاش کرد که احتمال داد «اندونزی» و عمان دو کشور بعدی باشند که به روند عادیسازی روابط با اسرائیل ملحق خواهند شد. بر این اساس به نظر میرسد که تلآویو قصد دارد برای آرام شدن فضای حاشیه خلیج فارس و شمال آفریقا، حالا کمی به سمت آسیا متمایل شود که توافق با «پادشاهی بوتان» این سناریو را تا حدود زیادی تایید میکند.
گزارش: علی توکلی
نظر شما