به گزارش آتیهآنلاین، داستان سریال بازی مرکب درباره گروهی از مردم فقیر و ورشکسته و بدهکاران مالی است که باید با یکدیگر برای رسیدن به یک جایزه ۳۸ میلیون دلاری رقابت کنند؛ رقابتها و بازیهای کودکانهای که شاید در ظاهر ساده به نظر برسد، اما با پایانی دردناک و غیرقابل انتظار برای شرکتکنندگان آن به پایان میرسد. این سریال کرهای برای اولینبار، در آمریکا و انگلیس و بیشتر کشورهای دنیا مقام اول پربینندهترین سریال نتفلیکس را به دست آورد. در آمریکا، تماشای سریال و فیلمهای کرهای ۲۰۰ درصد افزایش پیدا کرده و تماشای سریالهای غیرانگلیسی زبان از سال ۲۰۱۹ حدود ۷۱ درصد بیشتر شده است. البته فقط تماشاگران عادی شیفته این سریال نشدهاند، بازی مرکب نظر منتقدان را هم جلب کرده و بیشتر منتقدان این سریال کرهای را تحسین کردهاند، اما به غیر از توفانی که این سریال در کسب مقام پربینندهترین راه انداخته است، بازی مرکب موج جدیدی در فضای مجازی و همچنین بازار کسبوکار ایجاد کرده است.... اما چه عواملی باعث میشود که یک سریال این چنین پربیننده و جهانی شود؟
بازار هالووین در یک ماه گذشته تحت تأثیر لباسها و نمادهای این سریال و بخصوص عروسک به ظاهر معصوم آن قرار گرفته است. صنعت لباس و کفش ورزشی کره دگرگون شده و بسیاری از کشورها درصدد وارد کردن لباسهای ورزشی هستند که شرکتکنندگان بازی مرکب در سریال میپوشیدند. بازار اسباببازی هم حالا در تسخیر شخصیتهای این سریال است و... همه این موارد نشان میدهد که این سریال حالا در سطح جهانی حرف اول را میزند و سبک زندگی، اقتصاد و فرهنگ کشور کرهجنوبی را به مردم دنیا معرفی میکند؛ مردمی که روز به روز به شهروند جهانی شدن نزدیک میشوند.
رسانه و شبکه تبلیغاتی
در سالهای گذشته، فیلمها و سریالهای محبوب و پربیننده زیادی از شبکههای تلویزیونی و اینترنتی پخش شده است؛ از جنگ ستارگان گرفته تا آواتار و هریپاتر و سریالهایی مانند لاست، فرندز، بازی تاج و تخت و... اما حالا این سریال از همه آنها جلو زده است. سریال بازی مرکب اثر موفقی است. این سریال از طرف مخاطبان خود نمرههای خوبی گرفته و نمره آن در وبسایت (IMDB) 8.2 است. محسن محمدی کارشناس رسانه معتقد است با اینکه این کار از نظر خط داستان و روایت یک اثر هنری قوی است و یک تیم حرفهای آن را تولید کرده و در نهایت نیز به یک اثر موفق تبدیل شده، اما نمیتوان از نقش شبکه تبلیغاتی و رسانهای در جهانی شدن آن غافل شد. محمدی میگوید: «سریالی که از طرف یک شرکت آمریکایی پخش میشود، برد رسانهای بیشتری نسبت به دیگر کشورها از نظر توان تبلیغات دارد. این شبکه به راحتی میتواند پشت یک اثر هنری بایستد و آن را به دنیا معرفی کند.»
همه شهروند یک جهانیم
این کارشناس رسانه دلیل دیگری نیز برای جهانی شدن این سریال دارد. او میگوید: «سریال بازی مرکب درباره مردم بدهکار و بیکار کرهجنوبی است که همه یا ورشکسته هستند یا آنقدر فقیر هستند که به دلیل به دست آوردن یک پول هنگفت وارد یک بازی خطرناک میشوند. این داستان در کرهجنوبی رخ میدهد، اما حالا و در دنیای کنونی دیگر زمان و مکان مفهوم واقعی خودش را از دست داده و دیگر هیچ مسألهای مثل قبل بومی و منطقهای نیست. در حال حاضر مردم دنیا در دهکده جهانی زندگی میکنند و حالا دیگر نگاه به مشکلات و دغدغهها در جوامع مختلف دنیا خیلی به هم نزدیک شده است. یعنی شهروند ایرانی و پاکستانی، تفاوتی با شهروند کره یا آمریکا ندارد. زندگی در فضای شبکهای و فضای در هم تنیده امروز باعث شده همه شهروندان یک جهان باشند و نوع نگاهشان به مسائل مختلف شبیه هم باشد. به همین دلیل خیلی از مسائل محلی یک کشور میتواند به یک موضوع جهان شمول تبدیل شود.»
مشکل اصلی همه مردم دنیا
واقعیت واضح و روشن جهان این است که قدرت و پول حرف اول را میزند و این دو کنار هم جهان را به جلو میبرند. طبق آمار سازمانهای بینالمللی در چند سال گذشته - بخصوص در دو سال گذشته و بعد از شیوع بیماری کرونا و بیکاری - میلیونها نفر در دنیا فقیر شدهاند و شکاف بزرگی بین مردم فقیر و ثروتمندان به وجود آمده، شکافی که به گمان کارشناسان عمق آن روزبهروز بیشتر میشود. به همین دلیل مردم بیشتر کشورهای دنیا برای رسیدن به پول و یک زندگی بهتر، هر کاری انجام میدهند. فقر گسترده مردم دنیا موضوعی واقعی و انکارناشدنی است که سازندگان سریال آن را به خوبی درک کردهاند و در سریال به آن پرداختهاند. موضوع اصلی سریال درباره فقر است. اینکه تعداد زیادی از مردم فقیر جامعه دور هم جمع شدهاند تا جایزه رؤیایی را به دست بیاورند؛ موضوعی که همه مردم فقیر دنیا را با جان و دل با قهرمانهای داستان همراه میکند. محمدی درباره پرداختن به فقر و جهانی شدن این سریال میگوید: «تلاش برای رهایی از فقر در همه جای دنیا و در بیشتر کشورهای پیشرفته و فقیر دیده میشود. فقر و بیپولی یک دغدغه جهانی است و این موضوع کشش این را دارد که مخاطبان زیادی را درگیر خود کند. فقر یک موضوع واقعی است برای همه مردم جهان. نحوه ورود به این موضوع و پرداخت خلاقانه در این سریال هم باعث شده است مردم در جوامع مختلف با آن همراه شوند. در سریال بازی مرکب با شخصیتهایی آشنا میشویم که مخاطب با آنها همدردی و همذاتپنداری میکند. شخصیتها از طبقههای اجتماعی متفاوت هستند، به همین دلیل برای بینندگان مختلف، قابل درک است. مشکل فقر یک موضوع عینی و واقعی برای بیشتر مردم دنیاست.» هنری ونگ از «گاردین» نیز درباره نگاه بازی مرکب به فقر نوشته است: «نابرابری ثروت واقعی امروز در کرهجنوبی باعث میشود تا بینندگان به شخصیتها علاقهمند شوند.»
کارشناسان امور مالی معتقدند بیشتر مردم رؤیای یک شبه پولدار شدن را در سر میپرورانند. آمار نشان میدهد تعداد کسانی که بلیتهای قرعهکشی و بختآزمایی را میخرند مردمی از دهک پایین جامعه هستند که میخواهند به رقم شگفتانگیزی چنگ بیندازند که از طرف نظام سرمایهداری به آنها تحمیل شده است. بازی مرکب هم به همین موضوع میپردازد، شرکتکنندگان این بازی کسانی هستند که اسیر نظام سرمایهداری شدهاند. افراد فقیر و بیکار و ورشکستهای که رؤیای یک شبهپولدار شدن دارند. سریال بازی مرکب دقیقاً روی کابوس این روزهای بسیاری از مردم دنیا زوم کرده است. تعداد زیادی از مردم دنیا به دلیل ورشکستگی و از دست دادن شغل به بانکها بدهکار هستند و فاصله طبقاتی روزبهروز بیشتر میشود.
هنر در خدمت اقتصاد
به گفته محمدی، هنگامی که هنر به خدمت اقتصاد درمیآید، به جهانی شدن یک اثر کمک میکند: «در گذشته هنر فقط برای هنر بود و یک اثر هنری فقط از منظر هنری ارزیابی و قضاوت میشد. اما واقعیت این است که در نظام سرمایهداری که در حال حاضر تقریباً همه کشورها را دربرگرفته است، الگوهای سبک زندگی و اقتصاد و فرهنگ تغییر کرده است. منطق نظام سرمایهداری، نگاه به هنر و فرهنگ را تغییر داده است. اکنون در جهان مدرن صنعت فرهنگ، پشتوانه مصرف است. هدف کشورهای مختلف از تولیدات هنری بیشتر تولید ارزش اقتصادی است و در کلیت صنعت و هنر معطوف به افزایش مصرف، بازاریابی و مدیریت ذائقهها برای کسب منفعت بیشتر است. به همین دلیل یک شبکه رسانهای پشت محصول قرار میگیرد و آن را جهانی میکند که پول بیشتری به دست بیاورد. خیلیها فکر میکنند سریال بازی مرکب شعارهای ضد سرمایهداری دارد، اما این سریال و داستان آن هم در خدمت سرمایه و فریب افکار عمومی مردم دنیا و کسب درآمد از موضوعهایی است که بیشتر مردم فقیر به آن علاقه دارند و با شخصیتهای داستان همراه میشوند. از این رو دیگر نگاه هنری و نقد هنری نمیتوان به این آثار داشت. نگاه، بیشتر مصرفگرایانه است و ایجاد مزیت اقتصادی موضوع مهمی است که بر هنر غلبه دارد و دیگر مثل گذشته نمیتوان از زاویه صرفاً هنری به این تولیدات نگاه کرد.» به اعتقاد این کارشناس رسانه از منظر دیپلماسی نیز میتوان به این موضوع نگریست. وی در ادامه میگوید: «اینکه بیشتر کشورهای قدرتمند قصد دارند پرستیژ کشور خود را حفظ و تقویت کنند، بسیار مشهود است. این کشورها با این نوع محصولات، نفوذ فرهنگی، سبک زندگی و الگوهای فرهنگی خود را صادر میکنند و در کنار آن پرستیژ بینالمللی نیز به دست میآورند.» درآمدی که نتفلیکس از این سریال به دست آورده نیز شاهد همین مدعاست؛ اینکه هنر در چند سال گذشته در خدمت اقتصاد گام برمیدارد. طبق اسناد منتشر شده، سریال بازی مرکب با اینکه با بودجه بسیار پایینی تولید شد، اما درآمد فوقالعادهای برای نتفلیکس داشته است. طبق اسناد بلومبرگ، این سریال حدود۹۰۰ میلیون دلار برای این شبکه اینترنتی درآمدزایی کرده است. بر اساس اسناد محرمانه بلومبرگ، رقم این سوددهی حدود ۸۹۱.۱ میلیون دلار اعلام شده است. هزینه ساخت سریال بازی مرکب برای ۹ اپیزود حدود ۲۱.۴ میلیون دلار و برای هر اپیزود حدود ۲.۴ میلیون دلار است.
هیجان، هیجان میآورد
بعضی از منتقدان معتقدند نقطهقوت این سریال برای جذب مخاطب، خلق هیجان است، به این دلیل که بیشتر مردم دنیا خواهان هیجان و تجربه آن هستند. در دو سال گذشته دنیا در حال مبارزه با ویروسی کشنده است که مردم را در خانه گرفتار کرده و کمتر کسی در این ایام توانسته دنبال هیجان و خوشگذرانی برود. بیشتر مردم دنیا قرنطینه و منع رفتوآمد و تجمع را تجربه کردهاند. خیلیها افسرده و مضطرب هستند و به قول کارشناسان رسانه مردم دنیا یک هیجان و شادی دستهجمعی بزرگ میخواهند؛ هیجانی که در روند داستان و شکلگیری شخصیتها وجود دارد هم به جهانی شدن و پربیننده شدن آن کمک کرده است. این هیجان بالقوه در سریال بازی مرکب و مسابقههایی که برای رسیدن به آن رقم میلیون دلاری برگزار میشود، وجود دارد. اینکه چه کسی انتخاب میشود، چه کسی میماند، چه کسی میرود برای ببیننده پر از هیجان و غافلگیر است. کارشناسان معتقدند تماشای بازیگرانی که در خطر هستند و چگونگی مواجهه آنها با این مجموعه از خطرات و رفتار آنها برای نجات خیلی جالب و هیجانانگیز است. هیجان احساس فراموش شده مردم در دو سال گذشته است؛ احساسی که جای آن را ناامیدی و ترس گرفته است.
سریالی که زود فراموش میشود
اما در این بین سؤالی که مطرح میشود این است آیا این سریال که خیلی زود همه رکوردها را شکست با همین سرعت نیز فراموش میشود یا ماندگاری آن ادامه دارد. محمدی در این باره توضیح میدهد: «اکنون برای قضاوت درباره اینکه این سریال ماندگار میشود یا زود از یادها میرود، بسیار زود است. اما آنقدر حجم تولیدات رسانهای در این جهان شبکهای زیاد است که مخاطب امروزی بیشتر یک مخاطب لحظهای شده تا یک تماشاگر واقعی. او لحظهای به یک اثر یا محتوا نگاه میکند و سراغ موضوع بعدی میرود. به نظر من، امروزه مخاطب نسبت به گذشته زود گذر میکند و مصرف لحظهای تقویت شده است. به همین دلیل فکر نمیکنم این سریال ماندگاری زیادی داشته باشد. حجم مصرف و تولید رسانهای حتی با پنج سال قبل نیز قابل مقایسه نیست. به نظر من، این موضوع نمیگذارد یک اثر برای همیشه در یاد و خاطره مخاطبان باقی بماند. اکنون دیگر تماشاگران مثل دوره فیلم پدرخوانده یا جنگ ستارگان و حتی سریالی مثل لاست و فرندز و هری پاتر نیستند. مخاطب با انبوهی از محصولات مواجه است و برای همین خیلی زود موج دیگری راه میافتد؛ موجی که آن هم زود فراموش میشود، چون خاصیت هنر در خدمت اقتصاد، همین است.» ویلیام شوارتز منتقد «هان سینما» هم درباره ماندگاری این سریال نوشته است: «به نظر من این مجموعه آزمون زمان را پس نمیدهد.»
نویسنده : اکرم احمدی روزنامهنگار
نظر شما