کتاب «غزل در سایه نیما» نوشته فریبا یوسفی، پژوهشی است در مورد تاثیر نوآوریهای «نیما یوشیج» بر قالب شعری کهن؛ یعنی غزل با ارجاعاتی به آثار غزلسرایان معاصر و بیان مصادیقی از آثار آنها.
آراء نیما یوشیج درباره شعر- که نیما آنها را در طول دهههای فعالیت ادبی خود به دوستداران شعر راستین ارائه میکرد- بیتردید در غزل تاثیر و بازتاب داشته است. اگرچه، این قالب باسابقه و کهن همواره در مسیر تغییر سبکها، دستخوش تغییراتی در زبان و محتوا شد، در دورهای که نیما، در پی راهگشایی بنبست شعر بود، این قالب نیز تغییرات کارآمدی یافت تا به فرم امروز و بهرهمند از ویژگیهای زمانه و روزگار ما، همچنان به حیات، رشد و پویایی خود ادامه دهد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، جملات بالا، آغاز پیشگفتار کتاب غزل در سایه نیماست و یوسفی در ادامه ضمن تشریح و تبیین این گزاره شیوه کار خود را در این اثر توضیح میدهد و سپس به شرح مضامین فصلهای این کتاب میپردازد.
فریبا یوسفی (متولد ۱۳۴۹) شاعر، نویسنده و منتقد ادبی دانشآموخته زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی ارشد است و پیش از این اثر پرواز را به خاطر بسپار در نقد و تحلیل اشعار فروغ فرخزاد (سخن، ۱۳۹۴) منتشر کرده است.
از وی کتاب های شعر با عناوین تا روح تنهای تنها (سوره مهر، ۱۳۹۰)، حالا تو (موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، ۱۳۸۷) راه (موسسه فرهنگی هنری شاعران پارسیزبان ۱۴۰۰) نیز پیش از این منتشر شده است. یوسفی با مجموعهشعر حالا تو برگزیده بخش شعر سنتی چهارمین دوره جایزه «پروین اعتصامی» شد و در سال ۸۹ و بعدها داور این جشنواره نیز بود.
تفاوت دید؛ کانون اصلی بدعتهای نیما
فصل اول غزل در سایه نیما با نام درباره نیما یوشیج و آراء و رهاوردهای او با اشاره مختصری به زندگی نیما آغاز میشود و در مورد ایجاد تحول در شعر و نیز آرای نیما بر اساس دو کتاب بدعتها و بدایع نیما (نوشته مهدی اخوان ثالث) و خانهام ابریست (از تقی پورنامداریان) و نوشته های نیما در کتابهای حرفهای همسایه، تعیرف و تبصره، نامهها و غیره ابتدا به گرایش نیما به تحول و تجدد در شعر اشاره کرده و آن را پیامد درک زمانه و اقتضای نیازهای آن میداند. ضمن اینکه تاکید دارد: اهمیت و ارزش کار نیما هنگامی آشکارتر میشود که با بررسی زمینههای تحول و اساس بنیاد کار او درمییابیم که شعر با این تغییرات به خلاقیتها و نیز روانتر، سادهتر و تاثیرگذارتر شدن، نزدیک شد (ص. ۲۵).
وی در این روند به بیان مصادیقی از اشعار نیما و نقل قولهایی از شعرای مطرح روزگار مانند مرحوم طاهره صفارزاده (۱۳۱۵ تا ۱۳۸۷) یا حسین منزوی (۱۳۲۵ تا ۱۳۸۳) نیز میپردازد و برای نمونه یک جا مینویسد: حسین منزوی که در شعر خود به آراء نیما به دقت توجه داشته و بسیاری از آنها را به کار برده است، درباره او میگوید: ...نیما بعد از «افسانه» حدود شانزده سال را در جستوجو و در کندوکاو بود برای پیدا کردن آن راهی که دنبالش بود...نیما این شانزده سال دوره گذار را مدام مشغول تجربه است، فرضا یک مصرع را از شعر کم میکند بعد یک نیم مصراع میگذارد، بعد دوتا نیم مصراع میگذارد. بعد مثلا یک پنجمصراعی میسازد و همینطور مدام در حال عوض کردن و ساختن است...(ص. ۳۳)
یوسفی در نهایت به نقل از پورنامداریان تفاوت دید را کانون اصلی بدعتهای نیما میداند و با نقل قولی از وی فصل را خاتمه میدهد که «دیگران یا بیرون را در خود دیدن، یا به عبارت دیگر در بیرون و دیگران خود را دیدن، کانون اصلی بدعتهای نیماست که در شاعران کلاسیک ما به علل مختلف و از جمله شرایط تاریخی و فرهنگی خاص خود وجود نداشت و به همین سبب ابهام و زیبایی پیوسته با آن نیز در شعر کهن به چشم نمیخورد. پایه و مایه تفاوت شهرهای آزاد نیما با شعرهای سنتی و غالب شعرهای نیمهسنتی او نیز ناشی از همین تفاوت دید است و ابهام در شعرهای آزاد و فقدان آن در شعرهای قبل از شعرهای آزاد نیز از اهمیت تفاوت دید سرچشمه میگیرد و تفاوت در زبان و شیوه بیان هم ناشی از همین تفاوت دید است (ص. ۵۶).
از زبان حسین منزوی: عشق، یک همیشه است
فصل دوم تحت عنوان درباره غزل نگاهی به پیشینه غزل و کاوشی در غزل معاصر است. وی ابتدا وضعیت قالب شعری غزل را در ادوار مختلف و سبکهای متفاوت شعر فارسی برمیشمارد و مینویسد: بعد از رواج شعر نو، شاعران میانهروی چون توللی و نادرپور و سایه و چندتن دیگر هنگامی که میخواستند غزل بگویند (و به طور کلی شعر سنتی) مقداری از عناصر شعر نو را در آن وارد وارد کردند. این عمل بعدها شدت بیشتری یافت و روزبهروز تاثیر شعر نو در غزل بیشتر گردید، به طوری که امروزه نوگرایان غالبا غزلیاتی میگویند که جز از نظر قالب با شعر نو فرقی ندارد (ص. ۶۳).
یوسفی همچنین به بیان نظر شعرا و پژوهشگران ادبیات در مورد غزل میپردازد و در این راه از آرای پرویز ناتلخانلری، محمدرضا شفیعیکدکنی، مهدی اخوانثالث و حسینمنزوی بهره میبرد و به تناسب موضوع نقلقولهایی از آنان میآورد. وی مینویسد: منزوی تلاش میکرد در غزل حرف زمان خودش را بزند... د. «هستند کسانی که میگویند در غزل هرچه حرف بوده، حافظ و سعدی و ...زدهاند و دیگر حرفی نمانده است. من میگویم این طور نیست و خیلیحرفهاست که حافظ و سعدی نگفتهاند، چرا که خیلی مسائل وجود دارد که حافظ و سعدی لمسش نکردهاند. عشق یک مسئله روزمره نیست. عشق یک همیشه است ولی اضافه میکنم عشق من و شما که با منید، با عشق حافظ فرقهایی دارد». (ص. ۷۲)
فصل سوم با نام تاثیر آراء نیما بر غزل ابتدا به انقلاب ادبی نیما و پنج اصل آن میپردازد و تحول در فرم بیرون، تحول در فرم درونی یا صورت ذهنی، تغییر شیوه معناپردازی، تحول در کیفیت و نظام ایماژی، ساختار زبانی، سیستم موسیقایی و عاطفه شعر و انقلاب در جهانبینی شاعرانه را به عنوان این اصول میشمارد و به ویژگیهای غزل نو میرسد.
یوسفی در ادمه زندگی و آثار چهار شاعر غزلسرای معاصر یعنی سیمین بهبهانی (۱۳۰۶ تا ۱۳۹۳)، منوچهر نیستانی (۱۳۱۵ تا ۱۳۶۰)، نوذر پرنگ (۱۳۱۶ تا ۱۳۸۵) و حسین منزوی میپردازد و از اشعار هر کدام مصادیقی برای تایید اصول غزل نو میآورد.
فصل چهارم که به نوشته نویسنده فصلی بیپایان است، با مقدمهای در مورد شعرایی آغاز میشود که در غزلسرایی به دوره نیما نزدیکتر بودند و بیشتر در فصل سوم به آثار آنها پرداخته شده است. از این میان سیمین بهبهانی و منوچهر نیستانی پیشرو بودند و بعد از آنها حسین منزوی و محمدعلی بهمنی (متولد ۱۳۲۱) راه را ادامه دادند؛ پس از او شاعرانی فضای هنر و آفرینشهای هنری را مساعد دیدند و غزلسرایی در دهههای هفتم و هشتم قرن حاضر رونق بیشتری گرفت اما میان این شعرای پیشکسوت تا نسل شاعران جوان نسل میانی نیز بودند که قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، محمد سلمانی، خسرو احتشامی و قربان ولیئی (در غزل عرفانی) مشهورترین اسامی از میان این شعرا هستند.
نویسنده در ادامه به بررسی شعر قیصر امینپور میپردازد تا تحولات برشمرده در حوزه زبان، موسیقی، ساختار و صور خیال در غزلهای نسل او روشنتر شود. یوسفی دو شعر سفر در آینه از دفتر دستور زبان عشق (مروارید، ۱۳۸۶) و حسرت پرواز (همان) را کامل آورده و به خصوصیات وزنی، زبانی و جهانبینی شاعر در آن میپردازد و در سخن آخر نتیجه میگیرد «غزل با برخورداری از ویژگیهایی که برای غزل نو برشمرده و شرح شد، انعطافپذیری و روزآمدی خود را در فرمی تازه به ظهور رساند و این، نشان از ظرفیتهای این قالب برای هماهنگشدن با مختصات مختلف زندگی در دوران گوناگون دارد» (ص. ۲۰۸) صفحات پایانی کتاب نیز به شکل کامل به غزلهایی اختصاص دارد که نویسنده در فصول مختلف به آنها ارجاع داده است.
نظر شما