به گزارش آتیه آنلاین، آکادمی سلطنتی سوئد جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۲۱ را به عبدالرزاق گورنه، نویسنده تانزانیایی ساکن بریتانیا اهدا و اعلام کرد وی را به خاطر آثارش در زمینه تاثیرات استعمار و سرنوشت پناهجویان شایسته جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۱ تشخیص داده است. اما آیا باید از جایزه نوبل گرفتن نویسنده ای افریقایی تبار که از رنج استعمارزدگان می نویسد خوشحال بود؟
ادبیات بعد از استعمار
عبدالرزاق گورنه در سال ۱۹۴۸ در جزیره زنگبار کشور تازانیا به دنیا آمد. سه رمان نخست عبدالرزاق گورنه، «خاطره عزیمت»، «راه زوار» و «دوتی» تجربه مهاجران در بریتانیای معاصر را روایت میکند. «بهشت» چهارمین و مشهورترین رمان عبدالرزاق گورنه است. این نویسنده به خاطر رمان «بهشت» که داستان آن روایتگر دوران استعماری آفریقا در طول جنگ جهانی اول است، در فهرست نهایی جایزه بوکر قرار گرفت. عبدالرزاق گورنه همچنین مقالات متعددی درباره برخی از نویسندگان دوران پسااستعماری از جمله «وی اس نایپل»، «سلمان رشدی» و «زویی وایکومب» منتشر کرده است.
معروف ترین اثر گورنه، رمان «بهشت»، قرینه یا آینهای در برابر رمان «دل تاریکی» ژوزف کنراد تلقی شده است. کنراد در اثر معروف خود به سرنوشت استعمارگران میپرازد ولی گورنه در «بهشت» تصویری از حال و روز استعمارشدگان به دست میدهد. کمیته نوبل ادبی هم در توصیف آثار گورنه نوشته است که او چشمان ما را به تنوع فرهنگی در شرق آفریقا باز میکند، تنوعی که در نقاط دیگر جهان ناشناخته ماندهاند.
نکته مهم در خصوص تازه ترین برنده نوبل ادبیات جهان این است که او گرچه زاده زنگبار و افریقایی تبار است اما در اواخر دهه ۱۹۶۰ به عنوان پناهنده به بریتانیا رفت. این نویسنده ۷۲ ساله اکنون ساکن شهر برایتون است و در دانشگاه کنت بریتانیا تدریس میکند. او داستانهایش را به زبان انگلیسی می نویسد و نه به زبان سواحیلی که زبان مادری اش محسوب می شود. نوشته های او نیز در رده «ادبیات پسااستعماری» قرار دارند که گاهی ادبیات نوین انگلیس نیز گفته میشود، گونهای از ادبیات که تکیه بر گفتمان استعماری دارد و به پیامدهای استعمار واکنش نشان میدهد.
ادبیات پسااستعماری اغلب به نوشتههایی میپردازد که دربرگیرنده موضوعاتی مانند رهایی از استعمار و کسب استقلال سیاسی و فرهنگی برای مردمی است که سالها تحت سلطه قواعد استعماری بودهاند. همچنین، حاوی دیدگاه انتقادی نسبت به متونی است که لحن نژادپرستانه و استعماری دارند. این شاخه از ادبیات در جدیدترین رویکرد خود، تلاشهایی را برای انتقاد از گفتمان معاصر پسااستعماری که در دوران اخیر شکل گرفتهاست، آغاز نموده و بر آن است که ظهور و خاستگاه پسااستعمار و بیان ادبی آن را به نوبه خود تحلیل و بازخوانی کند.
نویسندگان آثار ادبی پسااستعماری تلاش می کنند تا از طریق گفتمان سنتی استعمار، باور برتری ارزشهای فرهنگی غرب و اروپاییان را که بر مردم تحت استعمار تحمیل شدهاست، براندازند تا هویت و فرهنگ بومی از دست رفته خود را بازجویند.
رنگ و لعاب کلمات بر جای زخم شلاق
پیشینه صدها سال بهره کشی از مردمان قاره افریقا موجب شده تا استعمار با خون و گوشت آنان پیوند بخورد. بزرگترین جلوه آن در عمل غیرانسانی برده داری است، اما این همه داستان نیست؛ بلکه فقر، محرومیت و توسعه نایافتگی دامنه داری که موجب شده چندین میلیون انسان در قرن ۲۱ از داشتن حداقل های زندگی مانند دسترسی به آب سالم بهداشتی محروم باشند روی دیگر و کمتر گفته این ماجراست.
هنگامی که اروپاییان استعمار قاره آمریکا را آغاز کردند، بردگان را برای کار کردن در کشتزارها و معادن جدید، از آفریقا بدانجا بردند. تخمین زده می شود تنها بین سالهای ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ میلادی حدود ۱۵ میلیون سیاهپوست آفریقایی به قاره آمریکا انتقال یافتند. تجار برده آنها را از غرب آفریقا میخریدند. بیشتر این بردگان آفریقایی به هنگام جنگ یا شبیخونهایی که برای شکار آنان صورت میگرفت، به اسارت درمیآمدند. بردگان را بیشتر در زیر عرشه کشتی، با زنجیر به هم میبستند تا قادر به فرار یا پریدن به دریا نباشند. تقریباً از هر ۵ برده یک نفر در طول مسیر می مرد. پرتغالیها کشتیهای حامل برده خود را تابوت مینامیدند.
ادبیات سیاهپوستان مملو از رنجنامهها و بازگو کردن دورانیست که آنان به عنوان برده به انجام دشوارترین کارها میپرداختند. لنگستون هیوز، شاعر سیاه پوست امریکایی مینویسد: سفیدپوستی بینوایم که فریبم داده به دورم افکندهاند، سیاهپوستی هستم که داغ بردگی بر تن دارم، سرخپوستی هستم رانده از سرزمین خویش.
با این پیشینه فرهنگی و اجتماعی، اکنون یکی از افریقایی تباران، که به سبک غربی زیست می کند و به زبان آنان می نویسد، از دست فرزندان برده داران سابق، جایزه گرفته است؛ آیا باید از برنده شدن یک افریقایی تبار که درباره سرگذشت مردم افریقا در دوران استعمار نوشته خوشحال بود؟
نوبل نژادپرست!
نوبل ادبیات را در ۱۰ سال گذشته عمدتاً به شاعران اروپایی و آمریکایی دادهاند. چهار نفر از این عده از حوزه انگلیسیزبان بودهاند. «مو یان»، نویسنده چینی تنها نویسنده در میان این عده بود که از چین، یعنی از منطقهای به غیر از اروپا و آمریکا میآید. امسال هم گرچه نام برخی از نویسندگان کانادایی و فرانسوی در صدر فهرست حدس و گمانها بود، ولی با توجه به سابقه ۱۰ سال اخیر، این درک و دریافت هم وجود داشت که جایزه نوبل ادبی ۲۰۲۱ بعید نیست که به نویسنده یا نویسندگان و شاعرانی از مناطقی غیر از اروپا و آمریکا دیگر تعلق خواهد گرفت. نامهایی هم در این رابطه مطرح بود؛ از جمله خانم چیاماندا آدیچی نویسنده نیجریایی، آقای ویکرام سث نویسنده هندی، لیائو یوو از چین، یا میا کوتو از موزامبیک. به خصوص شانس نگوگی وا تیونگو نویسنده نامدار کنیایی و چهره معروف ادبیات شرق آفریقا، برای دریافت جایزه امسال بالا ارزیابی میشد. قرعه اما به نام عبدالرزاق گورنه افتاد، نویسندهای زاده تانزانیا و پروفسور ادبیات انگلیسی پسااستمعار در بریتانیا. او هم گرچه از شرق آفریقا برخاسته، ولی سالهای سال است که مقیم بریتانیا است و ۱۰ اثر بلند و کوتاهش را هم نه به زبان مادری سواحیلی که به انگلیسی نوشته است.
گفتنی است جایزه نوبل ادبیات یکی از پنج جایزه نوبل است و هر سال به نویسندهای داده میشود که به گفته آلفرد نوبل، «برجستهترین اثر با گرایش آرمانخواهانه» را نوشته باشد. منظور از «اثر» معمولاً مجموعه کارهای نویسنده است، اگرچه گاه در متن مربوط به جایزه از آثار مشخص نیز نام برده شدهاست. بر اساس وصیتنامه آلفرد نوبل، جایزه هر سال باید به کسی اعطا شود که «در حوزه ادبیات، برجستهترین مجموعه آثار را در جهتی آرمانی و ایده آل» خلق کرده باشد.
نظر شما