به گزارش آتیهآنلاین، نیاز به دریافت احترام یکی از نیازهای اساسی و بنیادین درونی هر انسانی است که برآورده نشدن آن، آسیبهای زیادی به بار میآورد. از جمله مهمترین آسیبهایی که افراد در این شرایط تجربه میکنند، میتوان به تخریب اعتمادبهنفس در حوزه شخصی و فاصله عاطفی در روابط بین فردی اشاره کرد.
اگرچه نبود مسئولیتپذیری و بیتوجهی رتبههای اول و دوم علل بروز طلاق را در سال جاری به خود اختصاص داده اما تبعات ناشی از بیاحترامی بر زندگی زناشویی قابل تأمل است.
بسیاری از کارشناساناجتماعی و روانشناسان معتقدند که بیاحترامی موجب میشود زوجها اغلب در این موقعیت احساس امنیت نکنند و نتوانند دلبستگی عمیق و سالمی را با همسر خود شکل دهند. این مسأله با متزلزل کردن پایههای اساسی رابطه در درازمدت، باعث ایجاد فاصله افراد با وجود زندگی کردن در کنار هم از یکدیگر میشود و روابط عاطفی زوجین تحت تأثیر این موضوع قرار میگیرد.
سیما فردوسی - استادیار گروه روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی- معتقد است که بعد از بحث محبت، احترام از مهمترین موضوعات در خانواده است و رفتار محترمانه زوجین یکی از مهمترین الزامات در زندگی زناشویی به شمار میرود. وی تأکید کرد: «احترام به سخنان، عقاید، سلایق و خانوادههای یکدیگر از ضروریات روابط زناشویی است و همواره باید دانست که استحکام و رشد هر خانواده، در گرو تلاش و زحمت اعضای آن است.»
این روانشناس به تفاوتهای روانشناختی زنان و مردان اشاره کرد و افزود: «تشکیل زندگی سالم و خوشبخت در تفاهم زنان و مردان همراه با شناخت کامل تفاوتهای روانشناختی آنان از یکدیگر میسر خواهد بود.»
فردوسی با تأکید بر اینکه نیمی از مشکلات خانوادهها ناشی از ناتوانی در کنترل هیجانات است، بیان کرد: «برای ساختن یک زندگی سالم و موفق، زن و مرد نیازمند کسب مهارتهای زندگی، مهارت حل مسأله، مدیریت کنترل هیجانات مبتنی بر عقلانیت هستند.»
تبیین روانشناسانه عوامل مؤثر در بروز طلاق
مهدی لشگری، دکترای روانشناسی و مدرس دانشگاه در گفتوگو با «آتیهآنلاین» برخورداری از شریک عاطفی قابل اعتماد و مهربان را یکی از مهمترین نیازهای افراد برای ازدواج خواند و افزود: «در واقع مفهوم عشق و علاقه بین زن و شوهر بر اساس احساس مشترک محبت و توجه است. همچنین طرفین رابطه ازدواج متعهد میشوند که در خصوص انواع نیازهای طرف مقابل مسئولیتپذیر باشند.»
وی نقش روابط جنسی رضایتبخش برای طرفین رابطه را مسألهای مهم خواند و افزود: «اگرچه به دلایل فرهنگی در جامعه ما کمتر از این موضوع صحبتی به میان میآید، اما موضوعی پراهمیت در روابط زوجین است. زن و مرد با برقراری رابطه ازدواج متعهد میشوند که علاوه بر توجه، محبت و احترام متقابل، در مورد برآوردن نیازهای روانی، جنسی، اقتصادی و رفاهی خانوادهای که تشکیل میدهند نیز مسئولیتپذیر باشند؛ حال وقتی این عامل اساسی در رابطه ازدواج آسیب میبیند، احتمال وقوع طلاق و جدایی نیز افزایش مییابد.»
عوامل تقویتکننده و یا کاهنده طلاق
لشگری در بیان عوامل مؤثر در تشدید و کاهش طلاق تأکید کرد: «به عوامل تقویتکننده بسیاری میتوان بر اساس تحقیقات متعدد ملی و بینالمللی در خصوص خانواده انجام شده اشاره کرد، اما شاید مهمترین عامل به انتخاب شریک زندگی برمیگردد. متأسفانه همچنان انتخابهایی که صورت میگیرد از آگاهیهای لازم برخوردار نیست.»
وی ادامه داد: «گاهی یکی و یا هر دو فردی که برای ازدواج تصمیم گرفتهاند نیازمند آموزش روانشناسی و بعضاً اقدام درمانی هستند. به عبارت دیگر، افراد با اختلالات روانی و شخصیتی اولیه وارد رابطه ازدواج میشوند و در نتیجه از انجام وظایف عاطفی موردنیاز عاجز میمانند؛ بنابراین یکی از عوامل مهم برای تقویت رابطه ازدواج سلامت روانی افراد است که در هنگام آشنایی و تصمیم به ازدواج باید مورد سنجش قرار گیرد.»
ضرورت آموزش شیوه درست ارتباط با همسر
لشگری عدم آموزش مهارتهای زندگی و خلقیات جنس مخالف را آسیبزا دانست و تصریح کرد: «تشکیل خانواده و ارتباط با همسر نیاز به آموزش دارد و اتفاقاً این آموزش باید از سالها قبل در دوران مدرسه و دانشگاه به افراد داده شود تا افراد با آمادگی و شناخت کافی اقدام به انتخاب همسر و ازدواج کنند که متأسفانه فقدان آموزشهای لازم به نوجوانان و جوانان در مدرسه و دانشگاه در خصوص مهارتهای زندگی، بخصوص ویژگیهای روانشناختی جنس مقابل در آینده احتمال بروز جدایی و طلاق را تشدید میکند.»
وی با اشاره به نقش برخی خانوادهها در بروز اختلافات بین زوجین خاطرنشان کرد: «گاهی مداخلات نابجا و سنتی خانوادهها موجب ایجاد و یا افزایش اختلافات خانوادگی زوجین میشود.»
این مدرس دانشگاه، مشکلات اقتصادی را از یکی از عوامل مؤثر در بروز طلاق خواند و افزود: «وجود تورم و گرانی افسارگسیخته سالهای اخیر در جامعه که با بیکاری و یا دستمزدهای ناکافی همراه شده، منجر به ایجاد نارضایتیهای رفاهی و اقتصادی در خانواده میشود.»
واکنش روانی زوج یا زوجه در مقابل ناملایمات
لشگری تأکید کرد: «اصولاً وقتی نیازهای هیجانی (امنیت، محبت، حمایت، توجه، استقلال و آزادی در بیان نیازها و هیجانها) و یا نیازهای جنسی و یا رفاهی در بستر یک رابطه زوجی برآورده نمیشوند، نتیجه آن احساس خشم ناشی از ناکامی در برآورده شدن نیازها است. این خشم نیز به شکل فعال مانند پرخاشگری کلامی یا فیزیکی و اعتراض و یا منفعلانه مانند لجبازی، غرزدن، ایراد گرفتن و قهر خود را نشان میدهد.»
وی با اشاره به دیدگاه گاتمن (یکی از خانواده درمانگران مطرح) در خصوص نشانههای طلاق افزود: «وقتی در یک رابطه زوجی میزان خردهگیری، توهین، تحقیر، احساس اجبار به دفاع از خود و یا کنارهگیری عاطفی زیاد شود، نشانههای جدی طلاق و جدایی نمایان میشوند. زوجین نیز به اشتباه شروع به رفتارهای متقابل آسیبزا میکنند؛ به این تصور که طرف مقابل متوجه اشتباهاش شود، در حالی که این تعامل منفی رفتاری تشدیدکننده اختلافات بوده و در نهایت منجر به طلاق خواهد شد.»
نقش افزایش رفاه اقتصادی در کاهش آمار طلاق
لشگری تصریح کرد: «از آنجایی که کاهش تورم، گرانی و افزایش رفاه اقتصادی تأثیر مستقیمی در سلامت روانی جامعه دارد و به بهبود روابط خانوادگی کمک میکند، مهمترین نقشی که دولتها در جوامع برعهده دارند، تأمین رفاه اقتصادی و زمینههای اشتغال و آسانسازی تهیه مایحتاج ضروری برای زندگی است. همچنین توسعه آموزشهای مرتبط با خانواده از دوره دبستان تا دانشگاه بسیار میتواند در تشکیل خانوادههای موفق نقش مهمی داشته باشد.»
لزوم دریافت مشاوره
این دکترای روانشناسی در بیان اقدامات روانی مؤثر در جهت کاهش عوامل تشدیدکننده طلاق گفت: «در گام اول آموزش دختران و پسران در خصوص خانواده و نقش آنها در خانواده از دوران مدرسه باید مدنظر قرار گیرد و در این صورت انتخابها آگاهانه و مشکلات کمتر خواهد شد.»
وی تأکید کرد: «در صورت بروز نشانههای اختلافات جدی قبل از آنکه به آن رابطه آسیبهای جدی وارد شود به عنوان مهمترین راهکار، مراجعه زودهنگام به متخصصان خانواده و یا زوج درمانگران در دستور کار زوجین قرار گیرد.»
راهکارهای مفید در جهت ایجاد احترام
اگرچه اغلب روانشناسان و کارشناسان علوم رفتاری اعتقاد دارند که مطرح نکردن مشکلات در جمع، عذرخواهی کردن و اظهار پشیمانی، گوش بودن برای درددلها، مدیریت خشم، جریحهدار نکردن احساسات یکدیگر، قدردانی از خوبیهای یکدیگر و... میتوانند به تقویت ارتباط متقابل مثبت، مؤثر و همراه با احترام بین زوجین تأثیر چشمگیری داشته باشند اما آنچه که بیش از همه باید در مسیر کسب مهارتهای زندگی به آن توجه شود این است که اگر هر یک از زوجین به این مهم پایبند باشند آنچه که برای خودشان دلخواه و پسندیده است و تمام تلاششان در جهت دستیابی و یا برداشتن آن مسأله در مسیر زندگیشان است متقابل همان مسأله مدنظر را برای شریک زندگیشان بخواهند و بپسندند، بسیاری از مشکلات نهتنها بروز پیدا نمیکنند بلکه در بیشتر موارد با رعایت این اصل رفتاری، مشکلات بین زوجین با تبعات کمتری رفع میشود و مهمتر اینکه زندگیها به ندرت در معرض فروپاشی قرار میگیرند.
نظر شما