به گزارش آتیهآنلاین، نخستین نشست کمیته رهبری شورای عالی مصالحه ملی افغانستان روز گذشته (شنبه) در کاخ ریاستجمهوری این کشور (ارگ) برگزار شد. شرکتکنندگان در این نشست بر استفاده از ظرفیتهای داخلی برای دستیابی به صلح مانند صلاحیت واقعی شورای عالی مصالحه، وحدت ملی و همچنین عدم تکیه بر حمایت خارجیها تاکید کردند. آنچه در این میان باید مورد نظر قرار بگیرد، آرایش این نشست است که به نوعی تمام جریانهای جهادی و سیاسی را در بر میگیرد. به گونهای که اشخاصی مانند حامد کرزی (رئیس جمهوری پیشین افغانستان)، عبدالرسول سیاف (رهبر حزب دعوت اسلامی افغانستان) و بسیاری دیگر از چهرههای کلیدی افغانستان در این نشست حضور داشتند. نکته مهم که متاسفانه کمتر به آن توجه میشود این است که محمد اشرف غنی (رئیس جمهوری افغانستان) در این نشست، کنارِ عبدالله عبدالله (رئیس شورای عالی مصالحه افغانستان) نشسته بود و همین موضع به از یک منظر میتواند نشان دهد که تا حدودی اختلافها میان دو طرف تا حدودی کاهش پیدا کرده است. از منظری دیگر حضور اشرف غنی در این جلسه به نوعی این پیام را مخابره میکند همسایه شرقی جمهوری اسلامی ایران در برههای حساس قرار دارد و این چینش معنای «ملی» بودن معادلات سیاسی جاری در افغانستان را دارد.
اما آنچه در این میان باید مورد نظر باشد، سخنان مدعوین و شخصیتهای حاضر در این نشست بود. درست است که در اینگونه نشستها اساساً طرفهای دخیل در آن سعی میکنند بیش از حد مواضع تند و تیز اتخاذ نکنند، اما با نگاهی به اظهارات حامد کرزی میتوان فهمید که وی چندان از این قاعده پیروی نکرده است. او با انتقاد از عدم حضورِ گلبدن حکمتیار (رهبر حزب اسلامی حکمتیار) و صلاحالدین ربانی (فرزند برهانالدین ربانی، رئیس جمهوری سابق افغانستان و رهبر حزب جمعیت اسلامی افغانستان) در نخستین نشست شورای عالی مصالحه به نوعی به درصدد بود تا به همه بفهماند همچنان میتواند از موضع بالا به عنوان یک ریش سفید که آمریکاییها او را «شخصیت لیبرالِ پشتون» میدانند سخن بگوید. اما واقعیت این است که عدهای در خارج از افغانستان بر این عقیده هستند که کرزی به نوعی نگرانِ اتفاقهایی است که در خلال مذاکره با طالبان در حال رخ دادن است.
معادله عبدالله – طالبان
شاید مخاطبان این سطور ندانند یا قدری تحولات افغانستان در این روزها پیچیده شده باشد؛ اما برای درک بهتر از اینکه چه اتفاقی در محور تحولات سیاسی این کشور در حال رخ دادن است، باید به یک مساله مهم اما قدیمی اشاره شود. از سال ۱۳۹۷ تا اسفند ماه سال ۱۳۹۸ که قرارداد دوحه میان زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه دونالد ترامپ در پرونده صلح افغانستان و ملا عبدالغنی برادر، مسئول دفتر سیاسی طالبان در قطر به طرفیت از ایالات متحده و طالبان به امضاء رسید تا به امروز ما شاهد فراز و فرودهای گوناگون میان طالبان و دولت افغانستان بودیم. طالبان اساساً دولت افغانستان را به علت آنکه توسط واشنگتن منتصب شده، فاقد اعتبار میداند و حتی به آن لفظ «اداره کابل» را اطلاق میکند. از سوی دیگر دولت فغانستان هم طالبان را یک جریان تمامیتخواه میداند که هدفش از مذاکرات با آمریکا را احیای «امارات اسلامی» و بازگشت افغانستان به قبل از سال ۲۰۰۱ میلادی قلمداد میکند.
این اختلاف نظرها به صورت گسترده در این میان جود داشته و دارد اما در این میان شکل بعدی از نظر طالبان وجود جریانهای جهادی افغانستان به خصوص طیفِ «ائتلاف شمال» است که سالهای سال با طالبان جنگیده است. این طیف متشکل از عبدالله عبدالله، ژنرال عبدالرشید دوستم، عطامحمد نور و محمد محقق است که البته شخصیتهای دیگری مانند کریم خلیلی (رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان) را نباید از یاد ببریم. طالبان بر این عقیده است که پس از امضای توافق صلح با ایالات متحده، در ساختار آینده قدرت افغانستان شریک میشود که اتفاقاً این مساله را باید یک سناریوی حساب شده از سوی آمریکاییها دانست. آنچه در این میان باید به عنوان یک مولفه تاثیرگذار مورد نظر قرار بگیرد این است که طالبان از حیث میدانی اشراف زیادی بر افغانستان دارد. بر اساس اعلام رسمی از سوی سخنگویان این جریان، آنها حداقل بر ۵۰ تا ۶۰ درصد از خاک افغانستان سیطره دارند و همین موضوع موجب میشود که آنها از حیث میدانی دست برتر را برای اعمال فشار بر دولت داشته باشند.
در این بین آنچه مانعی جدی بر سر راه طالبان برای ورود به ساختار قدرت به حساب میآید، همان جریان جهادی است که حالا عبدالله عبدالله در نوک هرم آن قرار دارد. بر این اساس طالبان با جریان عبدالله یا همان شرای عالی مصالحه وارد گفتوگو شده تا بتواند علاوه بر حل اختلاف، نقشه راه آینده را مشحص کنند اما در این راستا یک نگرتنی جدی از سوی جریان پشتون وجود دارد.
نگرانی از حذف سیستماتیک
طبیعی است که جریان همسو با عبدالله عبدالله، غیر پشتون است و هزارهها، تاجیکها و ازبکها ترکیب این جریان را تشکیل میدهند. بر این اساس طالبان حالا به دنبال همتهنگ کردن خود با خواستههای جریانی است که روزی با آنها به صورت مسلحانه جنگیدهاند که به نظر میرسد این اقدام آنها و متمایل شدن به سمت عبدالله و شورای عالی مصالحه را باید نوعی تعدیل خواستههای طالبان دانست. حالا که این اتفاق در حال رخ دادن است و محمد نعیم وردک، سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در دوحه طی روزهای اخیر اعلام کرده که اختلافها میان دو طرف (طالبان و هیئت مذاکرهکننده اعزامی از کابل به دوحه) تا حد زیادی حل و فصل شده و طرفیت بر سر دستورالعملهای مذاکره با یکدیگر به توافق رسیدهاند، جریان متشکل از مقامات پشتون افغانستان به این فکر افتادهاند که اگر طالبان و طیف عبدالله عبدالله بات یکدیگر به توافق برسند، امکان دارد آنها از معادلات حذف سیستماتیک شوند.
به عبارتی دیگر ریشسفیدان پشتون در افغانستان از اینکه سهم آنها پس از این مذاکرات نادیده گرفته شود و طالبان، سکاندار این جریان در افغانستان شود، نگران شدهاند. این در حالیست که همچنان نگرانیها و ابهامها از سیاست دولت جدید آمریکا به رهبری «جو بایدن» در قبال افغانستان این گمانهزنی را به وجود آورده است که امکان دارد دموکراتها جزئیات یا بخشی از توافق تیم ترامپ با طالبان را زیر سوال ببرند و حتی شاهد بازگرداندن بخشی از سربازان خود به افغانستان باشیم که اگر این اتفاق بیافتد بدون تردید همه چیز بهم خواهد خورد و شک نکنید که طالبان مجدداً عملیاتهای خود در سراسر افغانستان را کلید خواهد زد.
گزارش: علی توکلی
نظر شما