به گزارش آتیه آنلاین، یک سال از آغاز پاندمی کرونا در دنیا میگذرد. سالی پر از محدودیت و تغییراتی در روزمرگی زندگی تمام آدمهای دنیا. از استفاده الزامی از ماسک و قرنطینههای خودخواسته خانوادهها تا نابودی بسیاری از کسبوکارها و رکود اقتصادی در جهان.
احتمالاً پس از پایان این شرایط، همانند تمام ادوار پس از جنگ در طول تاریخ، بازسازی هرآن چه نابود شده یا آسیب دیده است، چند سالی طول بکشد. اما آنچه سخت احیا میشود، آسیبهای واردشده بر روان ما انسانهایی که در این روزگار عمر را سپری کردیم، است و تمام آنهایی که در اینیک سال داغدار عزیزانشان شدهاند. مسئله مهمی که اگر برای آن برنامهریزی نشود، میتواند نسلهای آینده ما را با بحرانی بزرگتر مواجه کند.
سروش کریمی، دانشآموخته روانشناسی درباره اثرات روانی این مرگومیرها میگوید:
در دوران جنگهای جهانی تعداد زیادی از مردم در همه کشورها و بهخصوص فرانسه و لهستان کشته شدند. فجایعی همچون ماجرای هولوکاست و کورههای آدمسوزی و... رخ داد و اولین تأثیری که این اتفاقات بر روی مردم داشت، این بود که بهطور ناخودآگاه اضطراب مرگ را درمیان آنها تا حد زیادی کاهش داد. در داستان اپیدمی کرونا نیز وقتی مردم میشنوند که روزانه چیزی در حدود۴۰۰ یا۵۰۰ نفر کشته میشوند، خودبهخود مرگ برایشان به یک پدیده عادی تبدیل میشود. درواقع بهجای آنکه با دیدن این مرگومیرها بترسند و بیشتر به توصیههای بهداشتی و پروتکلها عمل کنند، برعکس، بیشتر نگاهی عادی به مرگ پیدا میکنند. از یک نظر، داستان کوئید ۱۹ به شرایط جنگهای جهانی شبیه است. کشتهشدن آدمهای بسیار زیادی در اطراف ما، بهنحویکه فقط میتوانیم نظارهگر آن باشیم و کاری از دستمان برنمیآید. این شرایط شاید حتی بدتر از جنگ هم باشد چراکه جنگ پدیدهای است که انسان در آن دخیل است.
در سطور بالا اشاره شد که این شرایط اضطراب مرگ را کاهش میدهد، اما نکته مهم آن است که از طرف دیگر این مرگومیرها، انگیزه بقا در آدمها را نیز بهشدت کم میکند. ترس از مرگ در بسیاری از مواقع یک محرک برای حرکت و تلاش برای بقاست، اما وقتی افراد میبینند که نیرویی غیرقابلکنترل بهراحتی میتواند جان خود و اطرافیانشان را بگیرد و عامل بازدارندهای نیز در این میان وجود ندارد، انگیزه خود را برای حفظ بقا از دست میدهند. مثلاً فردی که تمام پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکند، ماسک میزند و از خانه بیرون نمیرود، اما از طریق یکی از نزدیکانش درگیر این بیماری میشود و جان خود را از دست میدهد. بنابراین آن کنترلنشدگی میتواند اضطراب مرگ را کاهش دهد اما در فرد باعث از بین رفتن انگیزه بقا نیز میشود.
علاوهبراینیک افسردگی غیرملموس و همگانی نیز اکثریت مردم جامعه را به خود دچار میکند و چون همهگیر است، ممکن است کسی متوجه آن نشود. وقتی روحیه اکثریت افراد به میزان نسبتاً مشابهی افت میکند، در ظاهر کسی متوجه این تغییر نمیشود و شرایط عادی به نظر میرسد. اما هنگامیکه این افت و تغییر، گسترده باشد، ممکن است در آینده به یک فاجعه ختم شود. درواقع ما علاوه بر پاندمی کرونا، یک پاندمی دیگر هم داریم به اسم پاندمی «وادادگی». مردم وادادهاند. کسی که یک یا دوبار در معرض مواجهه با تلفات کرونا قرار بگیرد، ناخودآگاه خودش را یک آدم تحت جبر و بدون اختیار میداند.
بازماندگان در انکار دستوپا میزنند
کریمی درباره ویژگیهای مثبت سوگواریهای دست جمعی که در این شرایط امکان برپایی آن وجود ندارد، میگوید: اصلیترین ویژگی سوگواری دستهجمعی آن است که وقتی افراد در کنار فرد سوگوار قرار میگیرند، او احساس میکند که در هنگام عبور از یک مصیبت تنها نیست و احساس همدردی را تجربه میکند. این همدردی نسبت بسیار قوی با همبستگی و پیوستگی در اجتماع دارد. وقتی کسی عزیزی را از دست میدهد و افراد برای همدردی با او در کنارش قرار میگیرند، چهبسا در برخی مواقع احساس شادابی را هم صرفنظر از دائمی یا موقتی بودن تجربه کند.
اما شرایط دشوار بعد از فقدان در قرنطینههای خانگی و شهری باعث میشود که فرد عزادار با انبوهی از غصه دوباره به غار تنهاییاش بازگردد. درواقع سوگواریهای دست جمعی مثل این است که باری هزار کیلویی با کمک چند نفر حمل شود.
علاوه به راین، مراسمهای سوگواری برای آن به وجود آمده است تا کمک کند که فرد داغدار از مرحله «شوک» و «انکار» فاجعه به سمت مرحله سوم یعنی «غم» برود. غم، نشانهای مثبت در فقدان است، زیرا نشان میدهد که فرد بحران را پذیرفته و برگزاری هرچند روز یکبار این مراسمها، باعث میشود که بارها و بارها به فرد یادآوری شود که این اتفاق افتاده است.
اما در نبود این سوگواریها، مرحله شوک و انکار که در حالت طبیعی، تنها دو یا سه هفته ادامه دارد، طولانیتر میشود و گذر به مرحله بعدی اتفاق نمیافتد. این موضوع باعث میشود که مرحله پذیرش فاجعه و سوگ چندین ماه طول بکشد و این چیزی است که در بسیاری از افرادی که در این شرایط هستند دیده میشود .
گزارش از: نیلوفر امامی
نظر شما